سریالی که رگ خواب مخاطب را میداند
روزگاری تلویزیون با پخش سریالهای معمایی و جنایی خارجی، شبهای خوشی را برای مخاطبانش میآفرید. سریالهای اروپایی ناوارو، مارپل، پوارو، کمیسر مولدوان، درک، شرلوک هلمز و … شبهای معمایی داغی را ساخته بودند و حتی موج شبیهسازی ایرانی آن با کارآگاه علوی، مزد ترس، سرنخ، هوش سیاه، ماتادور، دیوار و … تا حدی بومیسازی شد اما به مرور و با کاهش پخش نمونههای خارجی، ساخت سریالهای داخلی هم رو به افول گذاشت.
حالا چند صباحی است که ساخت این گونه کارهای معمایی و جنایی، نه در تلویزیون بلکه در سینما و پلتفرمها رونق گرفته است. در سینما فیلمهایی مثل علفزار و بیبدن ساخته شدند و در پلتفرمها، آقازاده، خونسرد، پوست شیر و حالا آخرین نمونه آن، گناه فرشته با اقبال عمومی مواجه شدند. اقبالی که نشان میدهد مخاطبان با وجود تغییر نسل همچنان مشتاق این گونه هستند. گناه فرشته چندین برگ برنده در مسیر دیده شدن دارد. یکی از شاخصترین آنها، چیدمان بازیگران آن است. شهاب حسینی همیشه درخشان بعد از درخشش در نقش پلیس پوست شیر در گناه فرشته، وکیلی است که باید از دختری متهم به قتل دفاع کند. حسینی چنان با نقش درگیر میشود که چه قباد شهرزاد باشد و چه محب پوست شیر و چه حامد تهرانی گناه فرشته، چنان در نقش فرو میرود و آن را باور میکند که مخاطب هم گریزی از همراهی با او ندارد.
حسینی، درگیرانه حامد تهرانی و وکیلی پرانرژی شده که در دادگاه، لوکیشنی ثابت و بدون فضایی چندان، با قدرت بیان و بازی با بدن، میدانداری میکند. میدانداری حسینی در نقش حامد چنان است که نمیتوان قبول کرد کس دیگری جز او میتوانسته چنین نقشی را از آب و گل در بیاورد. مهدی سلطانی، امیر آقایی و پردیس پورعابدینی اگر چه در آقازاده، سریال پیشین حامد عنقا در پلتفرمها بازی کرده بودند اما در این کار با ترفندهایی درست، نقشهای آقازاده را به بایگانی سپردهاند. آقایی و سلطانی بازیهای کنترل شده و سیاستمدارانهای دارند و کنترلگر هستند. پورعابدینی هم که بین آقازاده و گناه فرشته، شکارچی سیمرغ شد و پارسال برای بازی در غریب، سیمرغ نقش اول زن را صید کرد، با تجربههایی متفاوت نقش متهم به قتل را بازی میکند.
نکته مهم رویارویی او و حسینی است و پورعابدینی در صحنههای دو نفره به خوبی پا به پای پارتنر کاربلدش گام بر میدارد. حضور بهروز رضوی در نقش پدر حامد هم ریسک جالبی برای خود این گوینده پیشکسوت و هم برای تیم سازنده بود که سوپرایز چشمگیری برای گناه فرشته بوده است. خوشساخت بودن گناه فرشته، برگ برنده دیگری است. حامد عنقا با تجربه فراوان در نوشتن و روزنامهنگاری و با آنالیز مخاطبان، رگ خواب بیننده را به دست گرفته است. میداند مخاطب پلتفزم چه می.خواهد ببیند و برای همین، خوراک خاص ذائقه او میسازد. سریال عنقا، تمیز و شیک است و فضای زندان و دادگاهش هم خوش آب و رنگند. در عین حال، صحنههای قتلها چنان عریان و خشن هستند که اجرای آنها حیرتآور است. کاری که عنقا پیش از این هم در آقازاده نشان داده بود در آن تخصص دارد. صحنه.های قتل پورعابدینی و آقایی در آقازاده هنوز در ذهنها حک شده. واقعیت این است اینکه سازندهای بداند برای چه مخاطبی، چه چیزی بسازد، خودش هنری مهم به شمار میآید.
ایجاد بالانس و تعادل میان بازیها را هم باید برگ برنده دیگری دانست. بازیها در تمامی صحنهها کنترل شدهاند و کسی بر کسی برتری ندارد. هارمونی نقشها رنگآمیزی دلپذیری دارد. اقتباس در نمایش، اهمیت زیادی دارد و پشتوانه ادبیات و داستان، حامی مستحکمی برای هر ژانر و گونه است. برعکس گونه ادبیات جنایی خارجی که پشتوانه سریالهایی از این دست شده اند و نمونههایش مثل آثار آگاتا کریستی فراوانند، متاسفانه ادبیات جنایی ایران قدرت چندانی ندارد که بتواند پشتوانه حوزه نمایش آثار جنایی بشود و اتفاقا فضا در این زمینه برعکس شده یعنی سریالهای جنایی اخیر ما چربش چشمگیری بر ادبیات جنایی دارند و شاید بتوان از تولید سریال جنایی و معماری به نگارش رمان و کتابی در این حوزه رسید. گناه فرشته از این منظر و با توجه به سابقه نویسندگی حامد عنقا و تیمش میتواند کتابی خواندنی باشد که تکانی هم به بازار کتاب بدهد.