در یک‌سالگی هنرپیشگی‌اش

سعید راد: مثل بهروز وثوقی و من پنجاه تا کم داریم

من در ایران و شاید در دنیا اولین هنرپیشه‌ای بودم که قبل از آن‌که اولین فیلم من روی اکران بیاید، هفت قرارداد دیگر من بسته شد.

سعید راد: مثل بهروز وثوقی و من پنجاه تا کم داریم

احمد سعید حق‌پرست راد با نام هنری سعید راد (۱۴۰۳-۱۳۲۳) ۲۷ ساله بود (۱۳۵۰) که با نقش سیاهی‌لشکر در فیلم «فاتحین صحرا» پا به عرصه دنیای بازیگری گذاشت.

نخستین نقش مهمش در فیلم «خداحافظ رفیق» ساخته امیر نادری در همان سال بود و در عرض یک سال حدود ۸ فیلم دیگر بازی کرد، به طوری که یک سال بعد با وجود تازه‌کاری کاملا در سینمای «نو» مدعی شده بود و در گفت‌وگویش بارها هنر خود را در زمینه بازیگری می‌ستود.

او با صراحت نام خود را در کنار بهروز وثوقی می‌گذاشت و می‌گفت: «بهروز وثوقی و من» و دیگران را متعلق به سینمای «آن طرفی» می‌دانست! در همین اثنا خبرنگار مجله «زن روز» به سراغش رفت و با او درباره سینمای آن روز و جایگاهش در آن عرصه به گفت‌وگو نشست. در ادامه شرح این گفت‌وگو را که به تاریخ یکم اسفند ۱۳۵۱ در زن روز منتشر شد می‌خوانید:

هنرپیشه پرمدعا؟

آقای سعید راد، شما زیادی «من»، «من» نمی‌کنید؟

من آدم مومنی هستم. مومن به کارم و با صداقت و با صلابت یک آدم مومن می‌توانم بگویم که حرف‌های این «من» فقط یک ادعا نیست. من در ایران و شاید در دنیا اولین هنرپیشه‌ای بودم که قب از آن‌که اولین فیلم من روی اکران بیاید، هفت قرارداد دیگر من بسته شد.

آخر چه‌جوری؟ آن‌ها چگونه به این استعداد خارق‌العاده شما پی بردند؟

من نگفتم که استعداد خارق‌العاده‌ای دارم. این احتیاج سینمای نو بود به یک هنرپیشه که بتواند کارش را با ایمان و صداقت انجام دهد.

از کجا می‌دانید که شما ایمان و صداقت دارید؟

من هشت فیلم بازی کردم با هشت کارگردان که یکایک آن‌ها اولین تجربه خود را آنجا می‌دادند. یک کارگردان خصوصا برای اولین فیلم خود به طرف یک هنرپیشه مشهور و تجاری می‌رود که بتواند به او سود بدهد؛ اما این کارگردان‌ها به طرف من آمدند.

فکر نمی‌کنید این روی آوردن به این جهت بود که قحطی هنرپیشه بود؟

خیلی کم‌لطفی می‌کنید. البته ما در این پانزده سال فقط چند نفر داشته‌ایم شما جز بهروز وثوقی، ملک‌مطیعی، فردین، بیک‌ایمانوردی و دوسه نفر دیگر از چه کسی می‌توانید نام ببرید که در تاریخ پانزده‌ساله سینمای ایران درخشیده باشند؟

ما در این پانزده سال فقط «فیلم‌فارسی» داشته‌ایم نه سینمای ملی و سینمای جهانی...

همین پنج سال اخیر را هم که بگیریم، باز دو سه نفری بیشتر نداشته‌ایم و من که آمدم به فکر سود و پول نبودم. من وقتی در فیلم «خداحافظ رفیق» بازی کردم، نه‌تنها مزدی نگرفتم بلکه مقداری هم پول دادم.

پس آدم پول‌داری بودید؟

بی‌پول هم نبودم، اما هدفم هرگز پول نبود. من می‌خواستم چهره جدیدی را در سینمای ایران نشان بدهم. سینمای ما شده بود سینمایی که سالی ۱۰۰ فیلم تهیه می‌کرد و به قول شما با کمبود هنرپیشه خوب روبه‌رو بود...

که شما سر رسیدید!

بله رسیدم، اما اسیر آن‌ها نشدم. من نظر خودم را به کارگردان تحمیل کردم و هرگز سناریویی را که ارزشی نداشت و فقط پول‌ساز بود نپذیرفتم.

شما قصد ورشکست کردن تهیه‌کنندگان را که نداشتید؟

چرا مردم ساده‌پسند هستند؟ برای این‌که کارگردان‌ها، تهیه‌کننده‌ها و بازیگرها آن‌ها را به ساده‌پسندی عادت داده‌اند. من در این یک سال چهارده پیشنهاد رد کردم، چون سناریوی آن‌ها مورد پسند من نبود.

چرا همیشه در نقش منفی؟

شما در چه‌جور فیلم‌هایی بازی کرده‌اید؟

در «خداحافظ رفیق»، «خروس»، «الکلی»، «کافر»، «صادق کرده»، «صبح روز چهارم»، «تنگنا»، «طغرل»، «خورشید در مرداب».

پس آدم پرکاری هم هستید...

الان هم فیلم «قزاق» را تمام کرده‌ام و سه کار دیگر و چند پیشنهاد در راه دارم.

خوش به حال شما آقای راد. نرسیده میدان را گرفته‌اید. من فیلم‌های شما را ندیده‌ام، اما از اسامی بعضی از فیلم‌های شما چنین برمی‌آید که شما همیشه در نقش آدم‌های عصیانگر، سرکش، شریر و بد فرو می‌روید. چرا؟

هر نقشی که خوشایند من باشد، از نظر من پذیرفتنی است.

چرا همیشه نقش‌های بد و سرکش مورد پسند شماست؟

اکنون در همه‌جای دنیا هنرپیشه‌هایی که نقش منفی را بازی می‌کنند پر سوکسه‌ترین هستند.

مثل شما؟

نمی‌گویم مثل من، اما جیمز کان، آنتونی کوئین و...

این‌ها که شما می‌گویید، از یک چهره ناخوشایند و حتی زشت برخوردار بودند، اما شما فکر می‌کنید یک چهره منفی داشته باشید؟

وقتی قرار شد در فیلم «تنگنا» بازی کنم و آن نقش منفور و دشوار را به عهده بگیرم، با شجاعت قبول کردم. این نقشی بود که هرکس حاضر به قبول آن نبود. «صادق کرده» هم مردی بود که بیش از بیست نفر را کشته بود. من همیشه با فاجعه ظاهر می‌شدم و همراه با یک فاجعه می‌مردم و هنوز هم می‌میرم. در فیلم‌ها اغلب می‌کشم و بعد کشته می‌شوم. نقش منفی بازی کردن کار آسانی نیست.

به طور مثال اگر دست‌اندرکاران سینما یک جو انصاف داشته باشند، قبول می‌کنند که همین بیک‌ایمانوردی خودمان یک جور «جیمز کان» است و اگر مثل او از یک شهرت جهانی برخوردار نیست، به علت این است که سینمای ما بازار فروش در کشورهای خارجی ندارد.

بهترین کارگردان؟

به نظر شما بهترین کارگردانی که با او کار کرده‌اید کیست؟

کامران شیردل و ناصر تقوایی بهترین کارگردان‌هایی بودند که من با آن‌ها کار کردم. خوشبختانه در ایران چندین نفر داریم که دید روشنی دارند و آگاهانه کار می‌کنند، مثل کیمیایی، تقوایی، بیضایی، مهرجویی و دو سه نفر دیگر. در همه جای دنیا هم‌اکنون این کارگردان است که اهمیت دارد نه هنرپیشه. هنرپیشه در دست کارگردان باید مثل موم باشد.

کی بهتر بازی می‌کند؟

فکر می‌کنید بازیگر خوب سینمای روشنفکرانه غیر از خودتان چه کسی باشد؟

غیر از خودم، بهروز وثوقی. او به‌حق مرد اول سینمای ایران است. برای بهروز نفس کار مهم است نه پول و شهرت. من می‌گویم که ما مثل بهروز وثوقی و سعید راد پنجاه تا کم داریم...

لابد چهل‌ونه تا مثل سعید راد و یکی مثل بهروز وثوقی، نه؟!

چنین ادعایی نمی‌کنم. ما آدم‌های دیگری هم داریم مثل تقی مختار که شانس با او یاری نکرد. در حالی که هم از آگاهی خوبی برخوردار بود و هم از پشتوانه و شعور سینمایی کافی، و فیزیک خوبی هم داشت.

پس چرا موفق نشد؟

شاید شانس نداشت. در حالی که سینمای ایران هم‌اکنون با قحطی هنرپیشه روبه‌روست. الان سینمای آن طرفی باید صد تا فردین و ملک‌مطیعی داشته باشد.

شما که سینما را صاحب اندرونی و بیرونی کرده‌اید.

هر دو طرف قضیه برای سینمای ایران لازم هستند وگرنه چند سال دیگر به قول فردین «جایزه سپاس» مجبور است دور بزند. هم‌اکنون چند نفر از تئاتر به سینما رو آورده‌اند، مثل انتظامی، داود رشیدی، نصیریان، فنی‌زاده. سینماگران ما باید قدر این‌ها را بدانند. در عوض کسانی که سینما را با «شو» اشتباه گرفته‌اند کنار گذاشته شوند.

مثلا چه کسانی را؟

آدم‌هایی مثل پرویز صیاد یا آغاسی که واقع «شو» بازی می‌کنند.

بازیگر دیگری که ناگهان در سینمای راه تازه‌ای را گشود «نصرت کریمی» بود. با یک کار خوب، سینمای گیشه‌دار و تجارتی را رونق داد. مقداری دید دقیق و مقداری هنر و بالاخره تلفیقی میان سینمای روشنفکرانه و سینمای تجارتی. او شانس هم آورد، متاسفانه نتوانست از این شانس استفاده کند.

یعنی به نظر شما نصرت کریمی شکست خورده است؟

... البته او مثل خیلی‌ها جا نخواهد زد و کنار نخواهد رفت. اما او با فیلمی مثل «حسن سیاه» به بیراهه رفت. کار او یک الگوست برای تازه‌نفس‌ها که گم نشوند.

شما که به این راحتی درباره همه کس و همه چیز در سینما قضاوت می‌کنید، ممکن است بگویید که زن هنرمند سینمای ایران به نظر شما کیست؟

من اگر از «ایرن» حرف بزنم، راهی ندارم جز این‌که او را ستایش کنم. او در فیلم «خروس» نقش مادر مرا بازی کرده. بازی او خوب و صمیمی بود. او به کارش عشق می‌ورزید. من در مورد ایرن می‌توانم بگویم که او در هنر یک «سرور» است.

دومی در کار هست؟

نوری کسرائی. هنرپیشه‌ای که آدم خیال می‌کند او فقط زیبایی دارد، در حالی که چنین نیست. او بازیگری است که برای بهبود کارش از هیچ کوششی کوتاهی نمی‌کند، همچنان‌که زری خوشکام در فیلم «الکلی» همین فداکاری و تلاش را داشت، در حالی که هستند. کسانی که فقط به فکر دستمزد زیاد بودند و روابط آن‌چنانی.

منبع: خبر آنلاین
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • ناشناس
    0

    عجب خبرنگار روی اعصاب راه رویی بود که با سؤالات منظور دارش اعصاب پاسخ دهنده را خرد می کرد.

  • بهلول
    2

    یه فرق بزرگ بین تووبهروزه توخودت رافروختی