آقای صداوسیما کاش دیگر مصاحبه مردمی نگیری!
سوگل دانائی/ خبرنگار اجتماعی
«ببخشید خانم شما درباره اینکه...» سوال به انتها نمیرسد که خانم جوانی در خیابان هفت تیر، رد مسیری که از آن آمده بود را در پیش میگیرد و بیتوجه به من و دوربین و میکروفون در دستتم، تنها به یک جمله بسنده میکند، «حرفهایمان را که پخش نمیکنید، هیچوقت توی تلویزیون حرفهای ما را پخش نمیکنید.» مانند یک سکانس شاخص این اتفاق در سراسر زمانی که قرار است مصاحبه مردمی به سرانجام برسد تکرار میشود و مردان و زنان مدام با عناوینی مختلف شما را به صداوسیما ارتباط میدهند و از صحبت کردن مقابل دوربینتان سرباز میزنند.
مساله مصاحبه نکردن و پشت دوربین قرار نگرفتن برای رسانههایی که بر پایه حرف مردم شکل گرفتند، این روزها تبدیل به معضل همگانی شده، دیالوگهایی مانند: «هر چیزی که خودتان بخواهید را نشان میدهید، دروغ میگویید و صداوسیما هرچه بخواهد را پخش میکند» دائما تکرار میشود. تفاوتی هم ندارد که مصاحبه مردمی در کدام منطقه تهران صورت گیرد، در جنوب، شمال، شرق، غرب پایتخت، افراد زیادی پیدا میشوند که با ذکر جملات یکسان راهشان را از مصاحبه کننده جدا میکنند.
اما چرا مردم از مصاحبه مردمی سرباز میزنند؟ علت آن همان چیزی است که خودشان به کرات به آن اشاره میکنند، صداوسیما.
گمان میکنم سال گذشته بود که دوربین صداوسیما به میان مردم آمد و از مردم پرسید با فیلتر تلگرام موافقند یا مخالف، در آن میان مردی پاسخ داد که اتفاقا من با فیلترینگ خیلی موافقم زیرا میتوانم به خانوادهام سر بزنم، پاسخی که البته به سرعت فضای مجازی را فراگرفت. آن مرد چند روز بعد و اینبار به مدد همان فضای مجازی اعلام کرد که صداوسیما مصاحبه را دستکاری کرده و پاسخ او به سوال فیلترینگ آری یا خیر، اصلا آن چیزی که صداوسیما پخش کرده نبوده.
تجربه ناموفق مصاحبه مردمی صداوسیما تنها به همین خاطره بسنده نمیشود، سال گذشته هنگامی که قیمت ارز دچار نوسان شده بود هم مردم جلوی دوربین صداوسیما سخنانی گفتند که مقطع پخش شد.
بیتفاوتی نسبت به اتفاقات رخداده، گفتوگو نکردن و به تبع آن مطالبه نکردن از جمله مواردی است که باعث میشود میزان مشارکت عمومی در کشور کاهش پیدا کند، همان چیزی که این روزها بیش از هر هنگامی به آن نیاز داریم. رسانه اما یکی از ارکانی است که میتواند افزایش حداکثری اعتماد عمومی و به تبع آن جذب مشارکت حداکثری کند، این جذب حداکثری هم صرفا با انعکاس واقعیات از زبان مردم رخ خواهد داد.
روری کارول، در کتاب فرمانده هوگو چاوز، نقل میکند که به حدی رسانه ملی ونزوئلا، صرفا از حکومت گزارش میکرده و تدوین و تقطیع را به رکن اصلی گزارشهایش تبدیل کرده بود که رسانه دیگر متعلق به مردم نبوده و به ابزار حکومت تبدیل شده بود.
به نظر میآید که اگر صداوسیمای ایران هم از رویه فعلیش فاصله نگیرد، به سرنوشت رسانه ملی ونزوئلا دچار شود و نه تنها خودش را از رسمیت میاندازد بلکه حتی مسیر را برای سایر رسانههای مبتنی بر حرف مردم هم صعب و دشوار میکند.
هیچ بعید نیست که با این رویه در آیندهای نزدیک مردم حتی دیالوگ « صداوسیما حرف ما را پخش نمیکند» را هم برای عدم مشارکتشان در مصاحبه مردمی به زبان نیاورند، شاید در آینده حتی ما را نبینند و بیتفاوت از کنارمان بگذرند.
33
صدا وسیما شده چماق در دست زنگی که بدستور برخی افراد معلومالحال و لابی سران قوا بر سر منتقدان وضع نابهنجار و مظلوم کش و ستم پرور جامعه. هرکس از مفسدان انتقاد کند صدا و سیما آبرویش را می برد. نمونه : بنده در مورد علی دایی نظر مثبت یا منفی نمی دهم اما سخن ایشان در مورد فردی که دستور و حکم برکناریش را صادر کرد درست است. چرا برای مردم روشن نمی کنید که مدیر عامل سایپا یا مصطفی مدبر یا سردار غفور چه کسانی هستند. چرا صدا و سیما در مورد این پرونده و پرونده سرافراز روشنگری نمی کند.