سفری به سرزمین سرخدارها؛
سیاه رودبار؛ سرزمین تاریخ، طبیعت و صنایع دستی
«سیاه رودبار» در علی آبادکتول روستایی تاریخی است که بزرگترین ذخیره گاه درختان سرخدار ایران، طبیعت زیبا و صنایع دستی بومی مردمان آن دل هر گردشگری را اسیر خود می کند.
مونا محمدقاسمی: خانه هایی از جنس خشت و گِل با سقفی چوبی، آوای روح نواز سکوت، کوچههایی با نام مشترک «سرخدار»، هوایی پاک که جان بخش ریههاست و مردمانی مهربان به صلابت «سرخدار» جزئی از روستایی هستند به نام «سیاه رودبار» در فاصله ۲۲ کیلومتری از شهرستان علی آباد کتول.
نام روستا «سیاه رودبار» است، چرا؟ علت نام گذاری این روستا به رودخانهای که از وسط این روستا عبور میکند برمیگردد. در جنگل نزدیک به سیاه رودبار چشمهای وجود دارد که آب شور آن به این رودخانه میریزد و موجب رویش خزه در کف رودخانه میشود. در بهار و تابستان که باران کمتر میبارد کف رودخانه کاملاً صاف شده و با انعکاس نور این رودخانه را از نمای بالا به رنگ تیره و یا سیاه میبینیم.
کوچههایی با نام سرخدار
برای معرفی ظرفیتها و توانمندیهای روستای سیاه رودبار صبح یک روز آفتابی راهی این روستا شدیم، از گرگان مستقیم به سمت علی آباد کتول و سپس در جاده زرین گل قرار گرفتیم. در طول مسیر در جاده ای با شیب ملایم، زیباییهای خدادادی چشمهایمان را نوازش داد. همچنین تابلوی روستاهای «چینو»، «میان رستاق» و «افراتخته» در طول مسیر به چشم میخورد.
با ورود به روستا نخستین چیزی که خود را به ما نشان میدهد کوچههایی با نام «سرخدار» درختی زنده مانده از عصر یخبندان است، سکوت مطلق و نبود صدای مزاحم بوق ماشین و وسایل نقلیه که این روزها ملودی آشنای گوش مردمان شهر نشین است تفاوتهای یک شهر و روستا را در ذهنمان مرور میکند، در عوض اگر گوش جان به صدای طبیعت بسپارید آوای خوش چهچهه پرندگان گوشها را نوازش میدهد.
در این روستا خانههای روستایی نزدیک به هم ساخته شده و دیواری اطراف خانهها وجود ندارد مگر پرچینی که باغچهها را از هم تفکیک میکند.
هوا نسبتاً معتدل است و اکثر زنان روستا فرشهای خانه را به درون حیاط آورده و مشغول شستن آنها هستند. سیاه رودبار روستای باصفایی است که لطف و صفای مردمش این صفا و صمیمیت موجود را دو چندان به گردشگران منتقل میکند.
به سرخدار چپ نگاه نکنید
روستای سرخدار دارای ۱۱۰ خانواده و جمعیتی ۳۵۰ نفره است و بیش از ۹۰ درصد جمعیت این روستا نام فامیلی «مسعودی» را دارند.
«سرخدار»، «عروسک»، «نمد»، «پارچه بافی» و «صنایع چوبی» کلید واژههایی هستند که بعد از یک بار رفتن به این روستا و دیدن صنایع دستی آن در ذهنتان حک میشود. درختان سرخدار در گذشتههای نه چندان دور منبع درآمدزایی اهالی روستا بود اما بعد از اجرای طرح جنگل داری و با فرهنگ سازی انجام شده بین اهالی روستا حالا درخت سرخدار سوگولی این روستا محسوب میشود و کسی حق نگاه چپ انداختن به این زیبای با قدمت ۱۹۰ میلیون ساله و چوبش را ندارد.
حدود یک سال و نیم است که اهالی روستا به جای قطع درختان و ساخت صنایع دستی با چوب این درخت ارزشمند به صنعت جذب توریسم روی آوردهاند و با احیای صنایع دستی رو به افول رفته خود در تلاش هستند تا از این میراث کهن بر جای مانده در روستا به خوبی محافظت کنند.
«چاقلومِتو»، نماد آفتاب خواهی
اما در حفظ و احیای بخشی از این میراث کهن یک نفر نقش خیلی مهمی داشته و آن یک نفر کسی نیست جز «صفیه مسعودی»؛ بانویی که به گفته نوه و نتیجههایش اعداد و ارقام ثبت شده در شناسنامهاش او را ۱۲۰ ساله نشان میدهد و حکم میراث زنده روستا را دارد، میراثی که با حافظه ای عجیب قوی وقایع صد سال گذشته خود و زندگیاش را روایت میکند تا نوادگان و نتیجههایش بدانند در روستایشان چه میراثی داشته و چه چیزی را از دست دادهاند.
هنر نمدمالی و عروسک بافی هم به دست او و سایر افراد مسن روستا به جوانترها منتقل شده است. در کنار این عروسک ها نوعی وسیله ساخته شده که «چاقلومِتو» نام دارد، نماد آفتاب خواهی بود و پس از بارش بارانهای پی در پی از آن به عنوان نمادی برای آفتاب خواهی استفاده میشده و در گویش محلی شعری هم برایش می خواندند: «اَفتو کُن، مَهتو کُن، صد مَن برنجُ اُو کُن، کلاه چوپانُ و پَرتو کُن، ما بچههای گِرگیم، تَقُ تَقُ تَق مِلَرزیم، از شاخ بز مِترسیم، اَفتو کن مَهتو کن کلاه چوپان و پَرتو کن» که از معنای شعر این بر میآید که ای آفتاب طلوع کن تا هوا به قدری گرم شود چوپان هم کلاهش را از شدت گرما بردارد.
طعم لذیذ غذاهای بومی
برای خرید صنایع دستی در این روستا انتظار فروشگاه با تشکیلات ویژه را نداشته باشید، به سیاه رودبار که سفر کردید لیدرها و صاحبان بومگردی شما را به خانههایی میبرند که از در و دیوار صاحبانشان هنر میبارد و جایی است که نمیتوانید چشمانتان را به روی عروسکها، ظروف خوش نقش ساخته شده با چوب درختان مختلف، پارچههای خوش نقش بافته شده و … ببندید.
گردشگرانی که به روستای سیاه رودبار سفر میکنند میتوانند از دو مرکز بومگردی ساخته شده در این روستا بهره ببرند، قیمت اجاره هر یک از این اتاقها که با امکانات کامل در اختیار گردشگران قرار میگیرد شبی حدود ۲۰۰ هزار تومان است. علاوه بر مراکز بومگردی هم افرادی هستند که اتاقی را در خانه خود به گردشگران اجاره میدهند.
«عدس دمی»، «سیر ته چین»، «ته چین اسفناج»، «عدس ته چین»، «سیچوان» و … از جمله غذاهای بومی این روستا هستند که میتوانید در رستوران متعلق به بومگردی سفارش دهید و طعم لذیذ آنها را بچشید.
ابرها را از نزدیک لمس کنید
از جاذبههای گردشگری سیاه رودبار هم به جنگلهای سرخدار میتوان اشاره کرد، جایی که لیدرهای روستا تاریخ و ابهت این درختان را بازگو میکنند. به تازگی آبشاری در حوالی سیاه رودبار کشف شده که خیلی از بومیهای منطقه هم از وجود آن خبر ندارند، نام این آبشار «نِروز» به معنای نوروز نامگذاری شده است، علت نامگذاری این آبشار به این نام هم به فردی به نام نوروز بر میگردد که در گذشتههای دور در غاری در نزدیکی این آبشار ساکن بوده و در گویش محلی نِروز خطاب می شده است.
خیلیها برای دیدن دریای ابر از جاده سمنان به این مکان میروند اما در روستای سیاه رودبار هم میتوان ابرها را از نزدیک لمس کرد.
من هم یک سرخدار هستم
علاقه و عِرق مردم سیاه رودبار به درختان سرخدار به قدری است که برای جلوگیری از آسیب رسیدن به آنها کمپینی تشکیل دادهاند با نام «من هم یک سرخدار هستم» و به فرهنگ سازی در حوزه مراقبت از سرخدار میپردازند.
به گفته فرهاد مسعودی جنگلبان جنگل سرخدار، دره «پونه آرام» یکی از ذخیره گاههای سرخدار است، طبیعت سرخدار گیاهی هوشمند بوده که محل رویش را خودش مشخص میکند و نمیتوان آن را در هر نقطهای کاشت.
مسعودی می گوید: حدود ۲۰۰ سال است که هیچ درخت سرخدار جدیدی در این ذخیره گاه سرخدار نروییده است و به همین دلیل اهالی کمپین در تلاش برای قلمه زنی این درخت هستند تا با این روش به گسترش آن کمک کنند.
وسعت جنگل سرخدار در دره پونه آرام که به ثبت ملی هم رسیده حدود ۱۰۰ هکتار است و بزرگترین ذخیره گاه سرخدار جهان به شمار میرود، در مجموع حدود ۷۵۰ هکتار از افراتخته و سیاه رودبار به ذخیره گاه سرخدار تعلق دارد.
منبع: خبر فوری
73