این پادشاه برهنه نیست؟
هنر مدرن چیست و چرا این روزها هر چیزی را به نام مدرن به خورد ما میدهند؟
سنگ سرویس بهداشتی ناصری را یادتان هست؟ همان كه به همراه آثاری از اعضای انجمن هنرمندان مجسمهساز در خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد و خالقش معتقد بود، اگر این اثر هنری را درك نمیكنیم به این دلیل است كه درباره هنر مدرن چیزی نمیدانیم. حالا این روزها ویدئویی از رابرت فلورزك، تصویرگر، كارشناس هنری و دانشآموخته آكادمی هنر سانفرانسیسكو با ترجمه فارسی در فضای مجازی دست به دست میشود كه عنوانش این است: «چرا هنر مدرن این قدر بد است.»
این مسائل فراهم كرده كه نگاهی داشته باشیم به نمونههایی از هنر مدرن که شاید ماجرای آن شبیه ماجرای همان پادشاه برهنه باشد كه هانس كریستین اندرسن داستانش را نوشته است. یك پادشاه خودخواه، لباس تازه و متفاوت میخواهد و با طراحان و خیاطانش در این باره كنار نمیآید تا اینكه فرد زیركی با تعدادی بافنده به قصر میرود و مدعی میشود كه میتواند پارچهای متفاوت برای پادشاه ببافد و لباسی بدوزد كه احمقها آن را نمیبینند. حتما قصه را به خاطر آوردید و اینكه در نهایت پادشاه، لباس خیالی را تن كرد و در واقع برهنه در جمع حاضر شد و هیچ كس جراتش را نداشت كه بگوید پادشاه برهنه است مبادا كه او را احمق فرض كنند.
ماجرا چیست؟
وقتی مارسل دوشان یك سنگ توالت را به عنوان یك اثر هنری به نمایش گذاشت، مثلث هنرمند، اثر هنری و مخاطب را مدنظر قرار داده بود و قصدش این بود كه تاكیدی داشته باشد بر تاثیرگذاری مخاطب در معنابخشی به یك اثر هنری.
رابرت فلورزك در ویدئویی كه توسط دانشگاه پراگر منتشر كرده، جریان هنر مدرن را این طور توضیح میدهد: در آغاز قرن نوزدهم میلادی، هنرمندان امپرسیونیست در برابر آكادمی بوزار فرانسه و استانداردهای كلاسیك به پا خاستند و بعد هنر مدرن به سمتی رفت كه بذر نسبیگرایی زیباییشناسی را افشاند. زیباییشناسی نسبیتگرا معتقد است كه زیبایی در نگاه بیننده است.
فلورزك توضیح میدهد نسل اول هنرمندان امپرسیونیست مانند مونه، نوار و دگا هنوز به عناصری از طراحی و اجرای منظم و سازمانیافته اعتقاد داشتند اما نسلهای بعدی استانداردها را آنقدر زیر سوال بردند كه در نهایت به صفر رسید و تنها چیزی كه در پس آثار هنری باقی ماند فقط بیان هنری بود.
این هنرمند معتقد است، آثار كلاسیك الهامبخش، تعالیآفرین و عمیق بودند اما آثار مدرن نو بودن، متفاوتبودن و زشتی را جایگزین صفات قبلی كردهاند آن هم صرفا به بهای شگفتزده كردن مخاطب و نه چیز دیگری.
با هنر مدرن چه كنیم؟
اگر مانند آندره ژید، معتقدید باید كوشید كه عظمت در نگاه آدمی باشد نه در چیزی كه به آن مینگرد یا اگر به نسبیگرایی در تعریف زیبایی عقیده دارید، حتما از هنرمدرن و از شگفتیهایی كه برای مخاطبش فراهم میآورد، لذت میبرید و مشكلی ندارید. چه بسا از نگاه شما پادشاه قصه اندرسون، برهنه نباشد، اما اگر به اعتقاد شما زیبایی خلق نمیشود مگر از دل معیارها و عناصری عینی و قابل ارزیابی، شاید پیشنهادهای رابرت فلورزك برایتان جالب باشد.
او میگوید: هنر و خلق اثر هنری در هر صورت كسب و كار است و میتوانید آثار زشت و مشمئزكننده را نخرید تا كمتر تولید شود. میتوانید به سازمانهایی برای بازگرداندن معیارهای عینی به جهان هنر بپیوندید یا چنین سازمانهایی ایجاد كنید و نیز تدریس هنر كلاسیك و ارزشگذاری در مدارس را مطالبه كنید.
رابرت فلورزك از مدیران موزهها، گالریداران و منتقدان هنری نیز میخواهد از تولید مهملات حمایت نكنند.
چند نمونه از هنر مدرن و كلاسیك
آنچه هنرمندان كلاسیك غرب به جهان ارائه كردهاند، نقاشیهایی مانند آثار لئوناردو داوینچی بوده و مجسمه داوود، تولد ونوس، مونالیزا، دختری با گوشوارههای مروارید. قرنها آثار هنری با بالاترین استاندارها و با مهارت و استادی خلق شدهاند، اما هنر مدرن كه حاصل فارغالتحصیلهای امروزی دانشگاههای هنرهای زیبا در سراسر جهان است، گاهی دستاوردهایی داشته كه برخی از آنها را حتی نمیتوان بهراحتی تماشا كرد.
صخرهای در موزه: در موزه هنرهای مدرن لسآنجلس یك سنگ بزرگ با وزن 340 تن به نمایش درآمده است. روی این تكه سنگ غولپیكر هیچ كار هنری صورت نگرفته و همین طور دست نخورده از دل طبیعت به موزه راه یافته است.
بوم سفید:در موزه هنرهای مدرن سانفرانسیسكو
یك تابلوی نقاشی به نمایش درآمده كه اثر رابرت راوشنبرگ است و در حقیقت هیچ چیزی نیست جز یك بوم سفید سفید خالص بدون هیچ اثر و اتفاق هنری.
مجسمه پترا :پترا نام یك مجسمه پلیس است كه در گوشهای روی زمین نشسته و در حال ادرار کردن است!
همین نمونه آخر كافی است كه با سنگ توالتی كه مارسل دوشان در نمایشگاهش عرضه كرد یا حتی سنگ سرویس بهداشتی ناصری محمدرضا رحیمی در خانه هنرمندان هر طور شده كنار بیاییم و شاكر باشیم كه هنر مدرن دستكم در كشورمان چندان پیشرو نبوده است!
24