محمود حدادی نغمه سکوت شاعرانه را سر داد
ترجمه محمود حدادی از دفتر شعر«سکوت شاعرانه» اثر فردریش هلدرلین منتشر شد.
کتاب «سکونت شاعرانه» تازهترین کتابِ فردریش هلدرلین، شاعر و نویسنده شهیرِ قرنِ هفدهم آلمانیست که با ترجمه محمود حدادی توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد.
پیش از این کتاب نیز، «آنچه میماند» (گزیده سی شعر و شرح آن) و «گوشهنشین یونان» به قلمِ هلدرلین و زندگینامه داستانی او با عنوان «پیکار با دیو» به قلم اشتفان سِوایگ با ترجمه حدادی توسط انتشارات نیلوفر منتشر شده بود.
«سکونت شاعرانه» به نوعی در ادامه مجموعه شعر «آنچه میماند» است، در این دفتر بیست و چهار شعر هولدرلین به همراه تفسیرها و شرحهایی به قلم مترجم و دیگر صاحبنظرانِ ادبیاتِ آلمانی آورده شده است که با توجه به پیچیده بودن و غنی بودن شعر او، این شرحها از سوی مترجم ضروری بوده است.
همچنین در انتهایِ کتاب ترجمه آخرین ویراست نمایشنامه «مرگ اِمپِدوِکلس» به قلمِ هلدرلین نیز گنجانده شده است. نمایشنامهای که برای اولین بار به زبان فارسی ترجمه شده است.
در ادامه شعری را که هلدرلین خطاب به «امید» آن را سروده است را میخوانیم:
به امید
امید! ای نیکخواهِ گرامی!
ای که خانۀ غمزدگان را کوچک نمیشماری
و میانِ خاکیان و خدایان، ای شریف!
شادمانه تدبیر به خیر میکنی،
کجایی؟ من چندانی نزیستم، با اینهمه اینک
غروبِ روزِ عمر نفسی سرد میدمد
و من بر این خاک چون جانهای مردگان خاموشام
و قلبام -خالی از سرود- بیمناک و خمود است.
در دامنِ سبزِ کوه آنجا که چشمهیِ زلال
همه روز زلال زمزمه دارد
و جاودانگیِ دلانگیزِ روزِ پاییزی بر من میشکفد
در آن خلوت، ای گرامی به جستوجوی تو میآیم من،
یا آنکه به شب، وقتی که زندگیِ دشت،
پوشیده و گرم در کار خود است
و ستارههایِ شکوفا
گلهایِ جاویدانْ شادمانِ بالای سرم میدرخشند
هان، ای دختر اثیر، از باغستانهایِ پدرت
بر من بتاب، یا اگر که میهمانِ زمین
نمیتوانی بود پس قلب مرا
با شوقی دیگر، شوقی دیگر بربیانگیز.
منبع: مهر
72