بچهام چهکاره بشه خوبه؟!
از کجا بدانیم فرزندمان در چه شغلی به موفقیت می رسد.
همه والدین میخواهند فرزندان موفقی داشته باشند که به آنها افتخار کنند اما واقعا والدین موفقیت فرزندان خویش را در چه چیزی میبینند؟! خیلی از آنها دوست دارند فرزندانشان آرزوهای برآورده نشده خودشان را محقق و شغلی را انتخاب کنند که از نظر اجتماعی و اقتصادی در جایگاه بالایی قرار گرفته باشد. به همین سبب از فرزندان خود انتظار دارند بدون توجه به علاقه یا استعدادهایشان، رشتههایی را برای ادامه تحصیل انتخاب کنند که به زعم آنها آیندهشان را تامین میکند که از معروفترین آنها، رشتههای پزشکی و دندانپزشکی است. بسیاری از کودکان و نوجوانان به جای آنکه بهترین دوران زندگی خویش را صرف فعالیتهای لذتبخش کنند، تحت فشار والدین، مدرسه و جامعه در حال درس خواندن و شرکت در کلاسهای تقویتی هستند. حتی بعد از سالها تلاش، در نهایت به دلیل ناراضی بودن، مجبور به انتخاب رشتهای می شوند که هیچ علاقهای به آن ندارند و در نهایت بسیاری از آنها در بزرگ سالی والدین خود را سرزنش میکنند که چرا آنها را مجبور به این انتخاب اشتباه کردهاند. اما واقعا از کجا باید بدانیم فرزندان ما در چه رشته و شغلی به موفقیت میرسند؟ برای جواب دادن به این سوال و قبل از تصمیم گیری درباره آینده تحصیلی و شغلی فرزندانمان، باید تناسب و همخوانیهای زیر را در نظر بگیریم.
تناسب شغل با هوش و استعداد
در گذشته یک نمره کلی برای هوش وجود داشت اما با گذر زمان معلوم شد که افراد میتوانند در زمینههای مختلفی باهوش و با استعداد باشند. یکی از معروفترین نظریهها در این زمینه، نظریه گاردنر است. وی در نظریهاش به هشت نوع هوش اشاره میکند که عبارتند از: هوش زبانی، هوش منطقی-ریاضی، هوش فضایی، هوش بدنی- جنبشی، هوش موسیقی، هوش طبیعتگرا، هوش بین فردی و هوش درون فردی. با اینکه همه افراد، سطحی از هر کدام از این هوشها را دارند، ممکن است نمره یک یا چند تا از این هوشها در آنها بیشتر باشد. بنابراین، بهترین کار برای اینکه متوجه شوید کودک شما در چه کاری بیشتر موفق خواهد شد، این است که آنها را به مراکز استعدادیابی ببرید، تا متوجه شوید در چه زمینهای باهوشتر هستند.
تناسب شغل با شخصیت
همخوانی رشته تحصیلی و شغلی با ویژگیها و خصوصیات شخصیتی کودکان، یکی از مهمترین عوامل موفقیت در کار و زندگی آنهاست. به مجموعهای از الگوهای نسبتاً ثابت در ویژگیها، صفات و رفتار هر فرد که از کودکی در او شکل میگیرند و تا بزرگ سالی ادامه دارند، شخصیت میگویند. شخصیت افراد، در گذر زمان به سختی دستخوش تغییر میشود. بنابراین نمیتوانیم مثلا انتظار داشته باشیم فردی که درونگراست، شغل بازاریابی را به خوبی انجام دهد، زیرا پیش نیاز آن شغل، تعامل فراوان با دیگران است و فرد درونگرا از ارتباطات زیاد با افراد مختلف در طول روز، گریزان است یا فردی که شخصیت هنری دارد، صبح تا شب پشت کامپیوتر، برنامهنویسی کند و از این شغل رضایت داشته باشد. نظریه تصمیمگیری تحصیلی - شغلی هالند، یکی از بهترین نظریهها در زمینه همخوانی شغل و شخصیت است. براساس این نظریه، افراد جامعه را میتوان از نظر شخصیتی در یکی از شش تیپ واقع گرا، جست وجوگر، هنری، اجتماعی، متهور و قراردادی طبقهبندی کرد. معمولا این تست شخصیت را در مدارس از دانش آموزان میگیرند.
علاقه در انسان مثل بنزین در خودرو است
شور، اشتیاق و علاقه در هر کاری باعث ایجاد انگیزه برای انجام دادن آن کار میشود. اگر انسان را به خودرو تشبیه کنیم، علاقه در فرد مثل بنزین برای خودرو است. اگر بنزین در خودرو وجود نداشته باشد، حتی اگر گرانترین خودروی دنیا را هم داشته باشیم که از نظر فنی هیچ نقصی نداشته باشد، خودرو حرکت نمیکند. به عنوان مثال اگر کودکمان هوش ریاضی بالایی داشته باشد اما به ریاضی خواندن علاقه نداشته باشد، وادار کردن او به شرکت در المپیاد ریاضی نمی تواند موفقیت او را در آینده تضمین کند، زیرا به محض آنکه فشارها از روی او برداشته شود یا آن را ول میکند یا با بیعلاقگی آن را دنبال می کند.
تناسب شغل با توانایی جسمی و روانی
برای شروع یک رشته، کودک باید از نظر روحی و فیزیکی، توان انجام وظایف و تمرینات مورد نیاز را داشته باشد. مثلا انتخاب رشته بسکتبال برای کودکی که قد بسیار کوتاهی دارد، گزینه نامناسبی است یا فردی که از نظر روحی و روانی فرد حساس و زودرنجی است، شاید انتخاب شغل وکالت، برای او از نظر روانی آسیبرسان باشد.
تناسب شغل با ارزشهای فردی
ارزشهای هر کودک بسته به محیط خانوادگی و فرهنگی که در آن متولد شده و رشد یافته، متفاوت است. این ارزشها میتوانند به دست آوردن موقعیت اجتماعی خوب، داشتن شغل خوب با درآمد بالا، تلاش برای بهتر کردن شرایط اجتماعی و سیاسی، کمک کردن به نیازمندان و... باشد. این مهم است که والدین به کودکان خویش کمک کنند تا ارزشهای مورد قبولی را برای خود در زندگی انتخاب کنند. به عنوان مثال اگر ارزشهای یک کودک حول کمک به دیگران است، میتواند مشاغل خدمترسان مانند روان شناسی یا پرستاری را انتخاب کند.
کودکان را در کلاسهای مختلف ثبتنام نکنید
بنابراین باید این موضوع را در نظر بگیریم که هر کودک، ویژگیها و خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد و زمانی میتواند آینده شغلی موفقی داشته باشد که شغل او با استعداد، توانایی، شخصیت و ارزش های فردی او سازگار باشد و علاقه کافی برای انجام دادن آن شغل را داشته باشد. هرقدر این همخوانی بیشتر باشد، احتمال موفقیت وی در آینده بیشتر است. بنابراین به جای آن که وقت و انرژی کودکان خویش را با ثبتنام کردن بیبرنامه در کلاسهای مختلف هدر دهید و آنها را وادار کنید در کلاسهایی شرکت کنند که شما فکر میکنید برای آیندهشان خوب است، آنها را به یکی از مراکز مختلف استعدادیابی ببرید تا با دادن تستهای مختلف و مصاحبه با روان شناس، مشخص شود که هوش، استعداد و علاقه شان در چه زمینهای است.
منبع: خراسان
70
اگه پارتی داشته باشه ی ... میشه وگرنه هیچ