سه روايت از اهوازي‌ها كه مي‌گويند گرما و شرجي ديگر شبيه گذشته نيست

عادت نمي‌كنيم

قاسم آل‌كثير، فعال مدني است و ساكن اهواز اما بحث گرما و شرجي كه پيش مي‌آيد ديگر به نظرش نمي‌آيد كه كمپين صرفه‌جويي و از اين قبيل اقدامات حمايت از محيط‌زيست جواب دهد چون مقياس گرما و رطوبت ديگر قابل قياس با قبل نيست.

عادت نمي‌كنيم

حدود هفت سال پيش بود كه «ع» مي‌گفت آرزويش اين است كه از اينجا برود. «اينجا» آن موقع اشاره به آبادان داشت. «ع» بچه خوزستان بود،‌ زاده آبادان و خيلي وقت بود كه فكر رفتن داشت، فكري كه تابستان‌ها پررنگ‌تر مي‌شد. اين حرف را هم تابستان بود كه مي‌زد، وسط اين نقشه كشيدن براي رفتن به جايي كه اينقدر گرم نباشد ازدواج كرده بود، بچه‌دار شده بود و وقتي داشت مي‌گفت ديگر همين چند ماهه مي‌روم، بچه دومش را انتظار مي‌كشيد. رفتن براي او به معناي مهاجرت به خارج از مرزها نبود، فقط دنبال جايي مي‌گشت كه هوا خنك‌تر باشد. براي همين همه فكرش شده بود كوچ به همدان. همدان خوب بود، همدان خنك بود. «ع» هيچ‌وقت به گرماي تابستان و شرجي هوا عادت نكرده بود. حالا سال‌ها بعد، شبكه‌هاي اجتماعي آنقدر صداهاي مختلف را در مورد موضوعات مختلف به گوش‌ مي‌رسانند كه مي‌بيني اين گرماي هوا فقط دغدغه «ع» نبوده، بحثي است كه حالا با قطع شدن‌هاي برق (و به تبع آن از كار افتادن پمپ‌هاي آب) و سخت‌تر از سخت شدن زندگي روزمره مردم خوزستان، تبديل به يكي از دغدغه‌هاي هميشگي خوزستان شده.

دو هفته قبل‌تر انفجار و آتش‌سوزي ترانس برق در محله كيانپارس اهواز يكي از همين موضوعاتي بود كه فيلم و خبرش در شبكه‌هاي اجتماعي ميان كاربران خوزستاني دست‌ به دست شد. مي‌گويند اين آتش گرفتن ترانس‌هاي برق حاصل گرما است و بالا رفتن ميزان مصرف برق. حالا اين ميزان مصرف را مي‌شود كنترل كرد؟ مردم اصلا راهي براي مصرف كمتر كولرهاي گازي در فصل گرما دارند؟ سازمان يا انجمن مردم نهادي هست كه فكري براي به تعادل رساندن گرما و نحوه مصرف انرژي در شهري مثل اهواز داشته باشد؟ اصلا مردم خوزستان به اين دما و هوا قرار است عادت كنند كه توقع مصرف متعادل از آنها داشت؟ اينها سوالاتي هستند كه سه نفر از ساكنان اهواز به آنها پاسخ داده‌اند؛ يك گرافيست، يك راننده و يك فعال مدني.

«زمان پدر و مادرهاي ما كه كولري در كار نبود اما چيزهايي كه از آنها مي‌شنويم اين است كه شايد شدت گرما هم اينقدر نبوده. آن موقع همه‌چيز راحت پيش مي‌رفت اما الان به نظر اين شرايط بي‌ارتباط به شرايط زمين و گرمايش نيست. با اين حال اگر فشار شرايط مالي نبود كه آدم مي‌گفت ظهر مي‌روم خانه و استراحت مي‌كنم اما همين حالا (ساعت 30: 3 بعدازظهر) كه داريم صحبت مي‌كنيم من در كارگاه مشغول كارم و گرما هم بي‌داد مي‌كند.» نيما گرافيست است و از زماني كه كار تبليغات و گرافيك با وضعيت اقتصادي فعلي به ركود خورده و بخش عمده‌اي هم به سمت شبكه‌هاي مجازي سوق پيدا كرده، بيشتر مشغول كار روي ساخت محصولات چوبي و فلزي است. كارگاه‌ها اغلب به خاطر مساحت زياد ديگر با كولرهاي گازي هم نمي‌توانند به جنگ دما و شرجي هوا بروند: «هفته قبل كه اوج شرجي خوزستان و اهواز بود، دما و رطوبت آنقدر بالا رفته بود كه چند تا از كارگاه‌هاي مشابه كارگاه ما چهار روز هفته را تعطيل كردند چون واقعا دوام نمي‌آوردند. اين كارگاه‌ها آنهايي هستند كه كولر هم ندارند؛ معمولا يك سوله هستند و در سايه كار مي‌كنند اما الان ديگر آن سايه ملاك نيست چون گرما به جايي مي‌رسد كه قابل تحمل نيست.»


پدر و برادر نيما هر دو بازنشسته صنعت برق هستند. براي همين به نظرش تمام باري كه روي شبكه برق در خوزستان وارد مي‌شود هم ناشي از تلاش براي مبارزه با گرما نيست چون شهروندان بايد بدانند كه در اين ساعات اوج مصرف دست‌كم از استفاده ساير وسايل برقي پرهيز كنند: «يك بخش فرهنگي هست كه البته در كل كشور مشكل دارد. من كه پدر و برادرم تمام عمرشان در صنعت برق بوده‌اند و مي‌گويند وقتي پيك مصرف برق است يك سري وسايل پرمصرف را استفاده نكن و اين شده يك فرهنگ. من در خانه خودم هرقدر هم نياز فوري به شستن لباس داشته باشم مي‌گذارم از ساعت پيك خارج شويم بعد ماشين لباسشويي را روشن كنم. اما همين را بخواهي فرهنگ كني خيلي كار سختي است. البته سوي ديگر هم اين است كه رسيدگي‌هايي كه به صورت روتين بايد در مورد تجهيزات و شبكه برق انجام شود به موقع انجام نمي‌گيرند. وقتي اين رسيدگي‌ها به موقع نباشد ايجاد مشكل مي‌شود. حدود يك ماه پيش يك ترانس برق نيروگاه زرگان تركيد و آتشسوزي‌اش سروصدا كرد. چرا؟ چون عدم رسيدگي به موقع اين مشكل را ايجاد كرده بود. يعني وقتي روساي يك سيستمي برنامه روتين رسيدگي را انجام ندهند اين مشكل به وجود مي‌آيد.»


معادله گرما و معيشت


«چي بگم؟ مجبوريم. بايد زندگي‌مان را بگذرانيم. گرما كه زياد مي‌شود توي خانه دم مي‌پيچد. آن موقع ما مي‌رويم خانه آقام.» توفيق راننده آژانس است. گرماي هواي شهرش اصلا جوري نيست كه خواسته باشد در اين 30 و چند سال زندگي به آن عادت كرده باشد. حالا وقتي شرجي هوا داخل خانه را هم تصرف مي‌كند گاهي دست به كوچ‌هاي كوتاه مي‌زنند، مي‌روند خانه پدري‌اش كه كمي از مركز گرما و شرجي خود اهواز فاصله دارد. در شهر هم كه باشند به قول او هر خانه‌‌اي شايد سه چهار تا كولر گازي داشته باشد چون جز آن باشد مردم گرما را نمي‌كشند. در حالي كه خاطراتش از زمان كودكي و نوجواني به او مي‌گويند كه هميشه هم هوا و اوضاع اين‌طور نبوده است: «خانم جان قبلا اوضاع خيلي با الان فرق داشت... خيلي... خيلي. قبلا زمستان يك كاسه آب كه مي‌گذاشتيم بيرون يخ مي‌زد اما حالا ديگر چنين چيزي نمي‌بيني.»


هرچند به قول توفيق، اوضاع «خيلي خيلي» با گذشته فرق كرده اما از قضا عمل به آن رسم قديمي تا ظهر كار كردن و بعد (با اوج گرفتن گرما)، پناه بردن به سايه خانه حالا دارد سخت‌تر مي‌شود. بستگي دارد كه آن روز چقدر كار كرده باشي و اينكه در اين شرايط مي‌تواني به خودت چند ساعتي استراحت از آفتاب تابستان بدهي يا نه: «بستگي به درآمد راننده يا كاسب دارد. اگر درآمدش كم باشد مي‌ماند بيرون و كار مي‌كند تا خرجي‌اش را دربياورد. با اين وضع مملكت كه مي‌بينيد هر چه هم درآوري باز خرج و مخارجت زياد است. هرقدر هم كار مي‌كنيم نمي‌صرفد.» آنچه اين راننده اهوازي در دور و بر خودش ديده اين است كه مردم به اين آب و هوا كه دارد گرم‌تر و سخت‌تر هم مي‌شود عادت نمي‌كنند. به نظرش آدم‌ها يا به خاطر اينكه به خود زندگي در آنجا عادت كرده‌اند نمي‌توانند دل بكنند يا به خاطر اينكه جاي ديگر منبع درآمدي ندارند. اگر فرصتي دست بدهد و كمي خيال از بابت حقوق راحت باشد، هستند كساني كه كوچ مي‌كنند به سمت جايي كه گرما و شرجي (و احتمالا مجموع شرايطي كه زندگي در خوزستان را شايد سخت‌تر از برخي استان‌هاي ديگر كند) اينقدر اذيت نكند. يعني خودتان كسي را مي‌شناسيد كه به خاطر وضعيت هوا و سختي زندگي از اهواز رفته باشد؟ ‌«همين دو هفته پيش، طرف به محض اينكه بازنشسته شد دست زن و بچه‌اش را گرفت و رفت كرج.»

گرما و شرجي ماندگارتر شده است


قاسم آل‌كثير، فعال مدني است و ساكن اهواز اما بحث گرما و شرجي كه پيش مي‌آيد ديگر به نظرش نمي‌آيد كه كمپين صرفه‌جويي و از اين قبيل اقدامات حمايت از محيط‌زيست جواب دهد چون مقياس گرما و رطوبت ديگر قابل قياس با قبل نيست: ‌«مدني براي مصرف كمتر نه هشتگي تعريف شده و نه حركتي از سوي نهادهاي شكل گرفته چون اصلا نمي‌شود كمتر مصرف كرد. با اين هوا، آنهايي كه يك كولر هم داشته‌اند بايد بكنند دو كولر و چون قانوني هم در اين مورد نيست سازمان محيط زيست هم به نظر نمي‌رسد خودش را موظف به انجام كاري در اين حوزه بداند.»


اين گرماي همين حالا در سال 99 و سال‌هاي اخير از نظر او قطعا شباهتي با خاطراتش از سال‌هاي كودكي و نوجواني ندارد و علتش را هم البته مي‌داند، اصلا همين كه كارون در وضعيت بدي قرار گرفته نشان مي‌دهد كه كاسته شدن از منابع آبي مي‌تواند منجر شود به تغييرات دما در منطقه: «قبلا در بخش غيزانيه دو تالاب داشتيم، هورهاي شريفيه و منصوره كه اين دو تالاب محلي در فصل‌هاي مختلف به صورت طبيعي آبگيري مي‌شدند اما هر دو حالا خشك شده‌اند. قبلا نخلستان‌ها و باغات زيادي كه اطراف اهواز بوده و الان ديگر اصلا از آنها خبري نيست و حتي تالاب‌هاي مهم استان مثل شادگان و هورالعظيم هم كه در سال‌هاي گذشته به مشكل خوردند. خب دما در كنار تالاب‌ها به نسبت جاهاي ديگر كمتر است و خشك شدن و كم آب شدن‌شان دست به دست هم مي‌دهد تا موقعيت جغرافيايي ما تبديل به يك موقعيت خشك شود. وقتي خشك شد، دمايي كه معروف به دماي احساسي است به نسبت دماي اعلام شده، تفاوت زيادي پيدا مي‌كند يعني انسان دمايي را حس مي‌كند كه خيلي بيشتر از دمايي است كه اعلام مي‌شود.»


حالا به موازات اين كاسته شدن از منابع آبي و كاهش پوشش گياهي، شهرداري و سازمان‌هاي مسوول هم فكر چنداني براي ايجاد تعادل با ايجاد سرانه بيشتر فضاي سبز شهري نكرده‌اند: «پايين بودن سرانه فضاي سبز در اهواز به عنوان يك كلان‌شهر هم بي‌تاثير نيست. اصولا آماري كه شهرداري مي‌دهد شامل بولوارها و چمن‌هاي پارك‌هايي است كه تراكم درخت و پوشش گياهي ندارند، در صورتي كه سرانه فضاي سبز به نسبت پارك‌هاي محله‌اي و با احتساب پوشش درختي و گياهي محاسبه مي‌شود. اين هم از نكاتي است كه باعث شده تا شهر اهواز تبديل به يك شهر خشك و گرم شود. خدمات شهري هم انگار براي اين معضل برنامه‌اي پيش‌بيني نكرده و مثلا هيچ‌ برنامه‌ريزي براي سرپوشيده كردن بازارها يا حتي مجهز كردن ناوگان شهري نداشته است. نديده‌ايم بازار با اين تراكم بالا تبديل شود به بازار مسقف، يا اگر بازار مسقفي راه افتاده هنوز بهره‌برداري نشده و اينها مسائلي است كه سبب شده تاثير مستقيم روي تاب‌آوري مردم داشته باشند و اينكه دماي منطقه هم بيشتر شود.

«همه اينها كنار هم سبب شده تا از نظر خود او تابستان نه فقط گرم و شرجي باشد كه اين گرما و شرجي تداوم پيدا كند و كش بيايد: ‌«يك تفاوت ديگر از گذشته تا امروز اين است كه در گذشته از 20 روز در تابستان ممكن بود دو روز شرجي شود و بعد شرجي شكسته مي‌شد و به حالت عادي برمي‌گشت اما الان شرجي و افزايش دما تداوم بسيار بيشتري پيدا كرده و به هفت، هشت روز مي‌رسد. همين حالا در اهواز يك روز ساعت 6 عصر را به خاطر دارم كه دما به 50 درجه رسيد در صورتي كه قبلا دم عصر هوا كاملا متعادل مي‌شد و اگر شرجي بود ديگر تا ظهر شكسته مي‌شد اما حالا تداوم اين حالت يكي از مسائل مشكل‌سازي شده كه فكر مي‌كنم جامعه (خوزستان) نتوانسته با آن هماهنگي پيدا كند.» عادت نكردن طبيعي است، اصلا شرايطي ثابتي نبوده است كه كسي بخواهد به آن عادت كند، فقط اتفاقات محيط‌زيستي و نوع نظارت‌ها و برنامه‌ريزي‌ها و بعد بالا رفتن بار شبكه برق و قطعي‌هاي برق و آب و غيره سبب شده تا زندگي تابستانه مردم از آنچه بوده هم سخت‌تر ‌شود: «اخيرا غير از آن ترانس برقي كه در كيانپارس منفجر شد، در منطقه شهرك دانشگاه هم همين اتفاق را داشتيم و قبل‌تر هم در نيروگاه برق منطقه زرگان همين اتفاق را ديديم. در اين فاصله كوتاه به خاطر دماي بالا شاهد انفجار ترانس‌هاي برق در چند منطقه بوديم و بعد در اين دما برق قطع مي‌شود و در اهواز قطعي برق يعني قطع شدن آب چون همه خانه‌ها بلااستثنا اعم از ويلايي و آپارتماني از پمپ آب استفاده مي‌كنند. واقعا شرايط سختي را مردم اهواز تجربه مي‌كنند.»


آل‌كثير بعد از تمام شدن صحبت‌هايش پيغامي مي‌فرستد. با همه سختي‌ها و گرما و شرجي خوزستان يادتان باشد كه به هيچ‌كس به اندازه جامعه كارگري فشار نمي‌آيد: «الان و در اين شرايط بايد در مورد لزوم توجه بيشتر به جامعه كارگري صحبت كنيم. جامعه كارمندي در رفاه نسبتا مناسبي است اما كارگران نياز به توجه بيشتري دارند.» كارگراني كه در روزهاي سخت تابستان خوزستان خيلي وقت‌ها سايه همان كولرهاي گازي را هم بر سر ندارند.


هرچند به قول توفيق، اوضاع «خيلي خيلي» با گذشته فرق كرده اما از قضا عمل به آن رسم قديمي تا ظهر كار كردن و بعد (با اوج گرفتن گرما)، پناه بردن به سايه خانه حالا دارد سخت‌تر مي‌شود. بستگي دارد كه آن روز چقدر كار كرده باشي و اينكه در اين شرايط مي‌تواني به خودت چند ساعتي استراحت از آفتاب تابستان بدهي يا نه: «بستگي به درآمد راننده يا كاسب دارد. اگر درآمدش كم باشد مي‌ماند بيرون و كار مي‌كند تا خرجي‌اش را دربياورد. با اين وضع مملكت كه مي‌بينيد هر چه هم درآوري باز خرج و مخارجت زياد است. هرقدر هم كار مي‌كنيم نمي‌صرفد.»

منبع: روزنامه اعتماد

74

کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید