قاتل عمه به میز محاکمه بازگشت
پسر جوان که متهم است عمهاش را با شلیک گلوله به قتل رسانده است بار دیگر محاکمه میشود.
شهریورسال۹۷، مأموران پلیس از حادثه تیراندازی مقابل یک آرایشگاه زنانه در پیشوای ورامین باخبر و راهی محل شدند.
اولین بررسیها نشان داد مرد جوانی با شلیک گلوله به یک زن جوان و سپس زخمی کردن خواهرزاده او با چاقو، همراه راکب موتورسواری از محل متواری شدهاست و هر دو مجروح نیز به بیمارستان منتقل شدهاند.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه از بیمارستان خبر رسید، پروین ۳۴ساله بر اثر شدت خونریزی فوت کردهاست، اما خواهرزاده ۲۲ساله او به نام سمیرا بعد از عمل جراحی بهبود یافته است. بنابراین سمیرا مورد تحقیق قرار گرفت و در توضیح گفت: شوهر خالهام معتاد بود و چند بار به خاطر قاچاق مواد مخدر به زندان افتاده بود. او آخرین بار به ۳۰سال حبس محکوم شد، به همین خاطر خالهامطلاقش را گرفت و بعد از جدایی در یک آرایشگاه زنانه مشغول کار شد.
من هم در همان آرایشگاه مشغول کار شدم.
رئوف پسرداییام است. او دانشجوی رشته حقوق بود و قصد داشت با من ازدواج کند، اما مدتی بود به من و خالهام مشکوک شده بود.
خیلی تلاش کردم و چند بار با او صحبت کردم، اما بیفایده بود. رئوف حتی از صاحب آرایشگاه نیز درباره ما پرس و جو کردهبود، اما حرفهای صاحب آرایشگاه نیز او را قانع نکرد.
این گذشت تا اینکه از من خواست فیلم دوربین آرایشگاه را به او نشان دهم تا مطمئن شود از صبح تا شب در آرایشگاه مشغول کار هستیم. آرایشگاه مجهز به دوربین مداربسته نبود، اما قبض پرداختی چند نفر از مشتریها را به او دادم ولی باز حرفهایم را قبول نکرد.
سمیرا ادامه داد: چند روز قبل حادثه میخواستم به آرایشگاه بروم که خالهام تماس گرفت و گفت رئوف مقابل آرایشگاه ایستاده و قصد دارد به ما حمله کند.
از ترسم آنجا نرفتم تا اینکه آخرین بار رئوف مقابل آرایشگاه با اسلحه شکاری به طرف من و خالهام شلیک کرد و خالهام را کشت. او به من هم شلیک کرد، اما گلولهها به من نخورد به همین دلیل با چاقو دنبالم کرد و چند ضربه به کمرم زد و سپس گریخت.
با ثبت این اظهارات رئوف ۲۵ساله بازداشت شد. او با اقرار به جرمش گفت: قصد داشتم با سمیرا ازدواج کنم، اما این علاقه با تحریک شوهرعمه سابقم به نام هوشنگ از زندان به نفرت تبدیل شد و مرتکب قتل شدم. او در شرح حادثه گفت: روزی هوشنگ از زندان تماس گرفت و گفت سمیرا و عمهام دست به کارهای غیر اخلاقی میزنند.
او گفت اگر جلوی کارهای آنها را نگیرم بیغیرتم. هوشنگ دست بردار نبود و این بار گفت بهتر است آنها را به قتل برسانم. قبول نکردم، اما او قول داد قتل را گردن بگیرد.
تحتتأثیر حرفهای او قبول کردم و طبق نقشه از یکی از دوستانش اسلحه خریدم و روز حادثه همراه یکی از دوستانم به نام یاشار مقابل آرایشگاهی که آنها کار میکردند، رفتیم. وقتی از موتور یاشار پیاده شدم میخواستم از سمیرا انتقام بگیرم به همین دلیل به سمت او شلیک کردم که ناخواسته گلوله به عمهام خورد. سمیرا در حال فرار بود که دنبالش کردم و چند ضربه چاقو به او زدم و گریختم.
بعد از اقرارهای پسر جوان، هوشنگ و یاشار بازداشت شدند. سپس رئوف به اتهام مباشرت در قتل عمه و شروع به قتل دخترعمه، هوشنگ به اتهام تحریک در قتل و یاشار نیز به اتهام معاونت در قتل روانه زندان شدند.
پرونده بعد از صدور کیفرخواست در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت. ابتدای جلسه پدربزرگ متهم درخواست قصاص کرد. سمیرا نیز برای پسرداییاش درخواست مجازات کرد.
در ادامه رئوف در جایگاه قرار گرفت و از خودش دفاع کرد. سپس هوشنگ که از زندان به دادگاه منتقل شده بود، خلاف اظهاراتش جرمش را انکار کرد و گفت: رئوف به خاطر اختلاف خانوادگی با عمهاش مرتکب قتل شدهاست و من بیتقصیرم.
در ادامه یاشار در حالیکه زیر ۱۸سال سن داشت، با انکار جرمش مدعی شد از انگیزه دوستش اطلاعی نداشته است.
بعد از پایان جلسه، قضات دادگاه در حال صدور رأی بودند که متهمان موفق به جلب رضایت اولیایدم شدند. به این ترتیب رئوف به هشتسال زندان و پرداخت دیه همچنین یکسال زندان به خاطر زخمی کردن دختر عمهاش، هوشنگ نیز به سهسال زندان محکوم شد، اما یاشار از اتهام خود تبرئه شد.
حکم به دیوانعالی کشور فرستاده شد، اما از سوی قضات شعبه ۳۹دیوان نقض و به شعبه همعرض ارجاع داده شد.
بنابراین متهمان بار دیگر پای میز محاکمه خواهند رفت.
منبع: روزنامه جوان
68