اسرار تازه از قتلگاه مخوف دختران در تهران/ تصاویر
در ۹ ماهی که از سال ۱۴۰۰ میگذرد دو جنایت خانوادگی، جامعه را تکان داد. اول قتل فجیع و دلخراش بابک خرمدین و اکنون ماجرای خانه وحشت در خیابان ابوسعید تهران.
دوشنبه هفته گذشته و پس از افشای اسرار خانه وحشت پایتخت که درآن دختری به قتل رسیده و دو دختر دیگر مدت زیادی زندانی بودند، افکار عمومی جامعه با شوکی بزرگ روبهرو شد. اسرار این خانه زمانی برملا شد که مأموران پلیس برای دستگیری یک سارق وارد آنجا شدند. آنها، اما بهجای سارق با جسد دختری جوان مواجه شدند که در ۲۱ نایلون پیچانده شده بود، آنها همچنین دو دختر دیگر را با دست و پای بسته و عریان درحالیکه یکی از آنها داخل کمد دیواری زندانیشده بود، نجات دادند.
تحقیقات اولیه نشان میداد مرد ۳۳ ساله به اسم سعید و با همدستی خواهرش، دختران فراری را در راهآهن شناسایی و بعد از طرح دوستی آنها را به اسارتگاه مخوف خود کشانده و آنها را مورد تعرض قرار داده است. او در جریان کارهای مخوف و پلید خود یکی از زنانی را که در دام وی گرفتارشده به خاطر تهدید به افشاگری و فرار از خانه وحشت، به قتل رسانده است.
یکی از دختران نجاتیافته از خانه وحشت گفته است علاوه بر ما سه زن دیگر هم بودند که دو نفرشان با شکستن شیشه پنجرهها و تخریب قفلها توانستند فرار کنند، اما ما گیر افتاده و بهشدت کتک خوردیم و تا چند روز حتی آب و غذا هم به ما نمیدادند.
یکی را هم شوهرش در این خانه یافت و با خودش برد. او اهل شهرستان شاهرود بود که به همراه فرزند خردسالش به تهران آمده و از آنجا که مدارک هویتی همراهش نبود پس از آشنایی با سعید پا به خانه وحشت گذاشته بود. آنطور که مشخص شده زن جوان قبل از ورود به خانه سعید تلفنی با همسرش تماس گرفته و به او اطلاع داده بود که قرار است به خانه مردی جوان که ظاهرا پلیس است، برود. همین موجب شده بود که شوهرش چند روز بعد به خانه سعید برود و همسرش را نجات بدهد، اما نکته عجیب ماجرا این است که به چه دلیل این زوج اسرار خانه وحشت را فاش نکردند. به همین دلیل بازپرس جنایی دستور احضار این زن به دادسرا و انجام تحقیقات از او را صادر کرده تا ابعاد پنهان این ماجرای عجیب آشکار شود.
کارآگاهان، اما در تازهترین تحقیقات موفق شدند والدین دو دختری را که از خانه وحشت نجات یافته اند، شناسایی کنند. دختری که ۳ سال قبل پا در خانه وحشت گذاشت در حوالی تهرانپارس زندگی میکرد. والدین او میگویند که ۳ سال قبل به پلیس مراجعه و اعلام کرده بودند، دخترشان به طرز مشکوکی ناپدید شده است. دختری که ۸ماه در کمد زندانی شده و شرایط سختی داشت نیز ساکن منطقه بهارستان اسلامشهر بود.
خانواده وی نیز مدعیاند ۸ماه قبل گزارش ناپدید شدن او را به پلیس بهارستان اسلامشهر اعلام کرده بودند. خانواده این دو دختر فراری وقتی متوجه شدند که دخترانشان در همه این مدت در اسارتگاه سعید بودند، دچار شوک شدهاند و قرار است بهزودی با دخترانشان ملاقات کنند.
بیتفاوتی همسایهها در ماجرای خانه وحشت
در ماجرای خانه وحشت، آنچه غمانگیزتر جلوه میکند بیتفاوتی همسایهها در قبال اتفاقات این خانه و سکوت دخترانی است که از خانه وحشت فرار کردهاند. به نقل از روزنامه همشهری در مصاحبه با چند تن از همسایههای سعید، آنها گفتهاند ماجراهای مشکوکی را در آن خانه شاهد بودهاند، اما بااینحال بیتفاوت از کنار آن عبور کرده و اقدام درخوری انجام ندادهاند.
یکی از همسایههای سعید گفته است: «یکبار صدای افتادن چیزی در حیاط را شنیدیم و همه همسایهها جمع شدیم. دختری با سرووضع نامناسب از پنجره خانه سعید آویزان شده و خودش را به حیاط انداخته بود. او شرایط جسمی و روحی خوبی نداشت و میگفت سعید او را چندین روز در خانهاش زندانی کرده، اما دیگر طاقت نیاورده و تصمیم گرفته برای نجات خودش از پنجره بیرون بپرد.»
همسایه دیگری داستان مشابهی را تعریف کرده و گفته است: «چند سال قبل هم دختری جوان از پنجره اتاق خانه سعید از یک چادر آویزان شد و وقتی به حیاط خانه رسید، با عجله از آنجا فرار کرد.» البته یکی از همسایهها ادعا کرده است که به خاطر ماجراها و سروصداهای خانه سعید یکبار به پلیس اطلاع داده است، اما پلیس حضور نیافته است.
جنایتهای خانوادگی نمادی از افزایش بحران
شهلا مرادیان جامعهشناس با بیان اینکه افزایش جنایتهای خانوادگی، نمادی از افزایش بحران در خانوادههای ایرانی است، گفت: جنایتهای خانوادگی در قالب خانواده کشی یا دگرکشی دارای متغیرهای گوناگونی است که قرار گرفتن یک یا چند متغیر از این متغیرها در کنار یکدیگر سبب جنایات خانوادگی میشود. بهعبارتدیگر جنایتهای خانوادگی ناشی از انباشت چندین متغیر و بروز ناگهانی آن است.
شهلا مرادیان افزود: جنایت خانوادگی اعم از قتلهای خانوادگی یا قتلهای غیر خانوادگی که با همدستی اعضای خانواده صورت میگیرد، یک معضل حاد اجتماعی است که نیازمند توجه ویژه است، چراکه قتل که شدیدترین نوع خشونت است با ماهیت و کارکرد خانواده در تضاد است و امنیت جامعه را نیز به چالش میکشد.
وی ادامه داد: بدیهی است خانواده جایی امن برای حفظ اعضا و برآوردن نیازهای زیستی آنهاست، وقتی تبدیل به مکانی برای وقوع قتل و خشونت میشود، ذهن را به این سمت میکشاند که خانواده در اجرای کارکردها و نقش تاریخی خود، دچار ضعف و زوال شده است.
وی با اشاره به ماجرای خانه وحشت و همدستی خواهر متهم با وی، افزود: این موضوع ازآنجا قابلتأمل است که در فرهنگ ایرانی معمولاً نقش خواهر مانند «مادر» فرض میشود و معمولاً خواهر یا خواهران مانند مادر بر رفتار خانواده بهخصوص برادران نظارت دارند و در صورت عدول از اصول و هنجارهای پذیرفتهشده جامعه از سوی برادران، آنان را راهنمایی و کنترل میکنند، اما خواهر سعید در این جنایات با خونسردی با وی همکاری کرده و حتی خانهاش را در اختیار اعمال مجرمانه وی قرار داده است، این نشانگر این است که روابط بین فردی در خانواده نیز دچار اختلال و مشکل شده است. البته بیتفاوتی خواهر سعید در قبال دختران گرفتار در دام برادرش نیز درخور توجه است.
بیتفاوتی اجتماعی به یک پرستیژ تبدیلشده
شهلا مرادیان به آمار قتلهای خانوادگی در کشور اشاره کرد و گفت: شاهد آن هستیم که طبق آمارهای معتبر از منابع رسمی، سهم زیادی از قتلها مربوط به قتلهای خانوادگی است. خشونت خانوادگی چه بهصورت قتل خانوادگی یا دگرکشی باشد زنگ خطری جدی برای سلامت کانون خانواده محسوب میشود و باید نهادهای حمایتگر از این کانون وارد عمل شوند تا همچنان خانواده بهعنوان محیطی امن و قابلاطمینان و محلی برای امنیت و آرامش اعضای خانواده باشد و تضعیف نشود.
مرادی بیتفاوتی همسایهها در ماجرای خانه وحشت را به بیتفاوتی اجتماعی گره زد و گفت: بیتفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی است. همانگونه که هرگونه اعتنای اجتماعی و نوعدوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است، بیتفاوتی نیز نشان از یک بیماری در جامعه دارد.
وی ادامه داد: متأسفانه بسیاری از مردم مسئولیتپذیری در مقابل جامعه را محدود به فعالیت در فضای مجازی و ایجاد هشتگ و ... میدانند، بهنحویکه اغلب مردم در زندگی روزمره خود شاهد هنجارشکنی و کجرویهای زیادی هستند، اما کمتر مشاهدهشده کسی نسبت به آنها احساس مسئولیت کند و واکنشی متناسب نشان دهد. وی ادامه داد: بیتفاوتی اجتماعی با ژست احترام به حریم دیگران، قضاوت نکردن، دخالت نکردن و ... تا جایی پیش رفته که میتوان گفت بیتفاوتی اجتماعی به یک پرستیژ تبدیلشده است. درصورتیکه یک جامعه سالم نیاز به شهروند مسئولیتپذیر و همچنین ارتقای مشارکت و رشد همدلی اجتماعی دارد.
سعید ۳۳ ساله متهم به سوءاستفاده جنسی از زنان جوان فراری و کشتن یکی از قربانیان خود در اعترافات خود تمام اظهارات دختر جوان نجاتیافته را تأیید کرده است. بررسیها نشان میدهد که او در پرونده قبلیاش در سال ۹۳ که در آن باعث مرگ یک دختر فراری شده و دادگاه این قتل را شبهعمد تشخیص داده بود، به پرداخت ۲۲۰ میلیون دیه محکوم شده بود و ماهانه ۵۰۰ هزار تا یک میلیون تومان بابت آن میپرداخته است. اما بهگفته خودش با مشکلات مالی روبهرو شده و توانایی پرداخت مابقی دیه را نداشته است. تحقیقات گسترده در این پرونده از سوی بازپرس جنایی و کارآگاهان پلیس همچنان ادامه دارد.
ترحم بر پلنگ تیز دندان، ستمکاری بود بر گوسفندان
وقتی که عده ای بی فکر میگن اعدام نکنین و هشتک نه به اعدام صادر می کنند و منکر قصاص می شوند و اعدام های علنی تعطیل می شوند باید چنین جامعه ای داشته باشیم
باز هم سعید ؟؟
باعث تأسف و شرمه که چهره این فرد رو میپوشونید تا آبروش حفظ بشه. چرا نباید مردم بشناسن؟ شاید کسی اطلاعاتی داشته باشه
این ادم در دانشگاه قوه ق.دوره دیده است!
دقیقا یه عده آدم احمق مخالف اعدام این افراد میشن اینا رو حتی اگه خانواده مقتول رضایت بدن باید دو بار اعدام کرد
حالا چرا سلبریتی هایی مثل علی دایی می روند دنبال بخشش قاتلین، برایم سوال است. جنایتکاران باید مجازات شوند. دیدید که این شخص قبلا با دیه دادن بخشیده شد و دوباره
جنایت کرد.
همسایه هاچراه این همه مدت بی تفاوت بوده اند و برخورد نکردند ؟؟؟
برخورد کننده ,اگر از چنگ مجرم هم در برود,گرفتار پلیس و قضا می شود!
خاک بر سر دادگاهی که اینقدر با این جنایتکاران با ملاطفترفتار میکنه واقعا متاسفم
متآسفانه این حکومت به فکرجان مردم نیست ومجازات های کیفری افرادعادی راکاهش داده وفقط اگرکسی علیه نظام حرفی بزند واظهارنظرکندبه اشدمجازات میرسدوگرنه جان افرادعادی برای نظام ارزشی ندارد .من خودم وخانواده ام ازطرف فردی که ازمن قصداخاذی داشت تهدید بقتل شدیم ازش شکایت کردم ویک آخوندبی سوادکه بازپرس بود پرونده مرا باخونسردی کامل به شورای حل اختلاف داد بااینکه بنده مدرک محکمه پسند وشاهد وتمام مستندات لازم برای اثبات جرم راداشتم ومتآسفانه شوراهم پس از کش وقوص های زیاد ودوندگیهای فراوان به من گفت رضایت بده حالارضایت هم ندهی اتفاق خاصی نمی افتد فوقش تبرئه میشود وپروتر میشه ومنم مجبورشدم رضایت بدم .بله این است عدالت جمهوری اسلامی ودستگاه قضایی جمهوری اسلامی. لطفآ منتشرکنید
اگر این بلاهارو سر فرزندان و بستگان خودشون بیارن باز هم اینجوری حکم میکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بله اگر این فرد را در انزار عمومی اعدام کنند دیگر کسی جرات نمیکند ولی وقتی یکی را میخواهند اعدام کنند عده ای اسکول پا میشوند و به دنبال رضایت از خانواده ها برای یک قاتل جانی میروند
این حرومی رو به همین راحتی اعدام نکنین ،اسید رو قطره قطره روی بدنش بریزید همراه با خواهربیشرفش تا قشنگ مزه درد رو حس کنن،و افرین بگم به همسایه ها بی خیال که اگر چنین اتفاقی برای خود و خانواده خوشون می افتاد زمین و اسمان رو به هم می دوختند
چه دادگاهی بوده که اینو ولش کرده!همون اول باید اعدامش می کرد
کسی که از خونش فرار میکنه حقشه این بلا ها سرش بیاد وگرنه سنگ رو سنگ بند نمیشه
متاسفانه وقتی به پلیس خبر میدیم پلیس مارو با متهم مواجه میکنه واین تهدیدی میشه که خفه بشیم ودیده رو میتونیم به اطلاع برسونیم یازنگمیزنیم ۱۱۰ میگیم صدای تیراندازی تو منطقه ماشده میگن بشماربطی نداره و و و پلیس شاید خسته ویا یک منطقه وسیع و فقط ۱۴ نیرو مردم ایران همیشه مسئولیت پذیرند
خانم افضلی کاملا فرمایش ما درسته .. من هم بارها این مساله رو دیدم و حتی خودم تماس گرفتن .
بگردید دنبال بی تفاوتی همسایگان!!! یا حال ندارن یا ترسو شدن ملت تو سری خور بدبخت
بابا خود نیروی انتظامی و دستگاه قضایی تقصیرکارن ... نیروی انتظامی که زنگ میزنی اطلاع میدی یا با تو مثل یه مجرم رفتار میکنن ونهایتا بی تفاوت رد میشن یا میگن موضوع ناموسیه یا میگن جرمی شکل نگرفته که مابیاییم . دست آخر پشیمون میشی که چرا اطلاع دادی .همه قاضی ها هم دستشون با این از خدا بی خبرا تو یه کاسه هستن .. اینو به چشم خودم دیدم .. از خود قاضی ها هم باید ترسید
الان دقیقا چرا چشماشو پوشوندین؟
فیلم اون دوتا دختر بدون شطرنجی شدن تو فضای مجازی پخشه
بعد الان برا آبروی این یارو قاتل چهره ش رو پوشوندین؟ :|