یک کارشناس سیاست خارجی بررسی میکند:
سرنوشت «پرانتزهای بازِ هستهای» چه خواهد شد؟
در شرایط کنونی، وضعیت "مذاکرات اتمی وین" با محوریت حصول توافقی در راستای "احیای برجام"، حالتی پیچیده به خود گرفته است.
در این راستا، بر اساس آنچه منابع سیاسی و رسانهای اعلام کرده اند، روند گفتگوها، به دلیل تشدید اختلافات تهران-واشینگتن بویژه در مساله خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست سازمانهای ترورییستی آمریکا، هم اکنون به نوعی وارد مرحلهای از بن بست شده که در صورت عدم ارائه ابتکارهای متناسب، احتمالِ تضعیف روند گفتگوها و حتی فروپاشی آنها نیز وجود دارد.
اخیرا "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه آمریکا در جریان یک گفتگوی تلویزیونی از ناامیدی خود جهت دستیابی به یک توافق اتمی با ایران خبر داد و چشم انداز دستیابی به یک توافق را چندان روشن ارزیابی نکرد. با این همه، در مدت اخیر همچنان محافل رسانهای به نقل از آنچه منابع آگاه و دیپلماتیک میخوانند، از ارائه پیشنهادها و ابتکارهای جدید در قالب معادله اتمی ایران که در نوع خود میتوانند به مثابه کاتالیزور و تسهیل کننده در روند باز شدن قفل گفتگوها و در نهایت دستیابی به یک توافق ایفای نقش کنند، خبر میدهند.
در جدیدترین تحول، برخی منابع رسانه ایِ غربی از آزادسازی منابع مالی ایران در کره جنوبی (که چیزی در حدود ۷ میلیارد دلار است) در ازای آزاد شدن شماری از زندانیان دو تابعیتیِ ایرانی-آمریکایی در خاک کشورمان خبر میدهند. مسالهای که البته امکان تحقق هر دو بُعد آن، چه آزاد شدنِ پول بلوکه شده ایران و چه آزاد شدن زندانیان دو تابعیتی مذکور، خیلی زود پس از طرح این خبر، از سوی منابع مختلف رد شد.
در این چهارچوب، بسیاری از ناظران و تحلیلگران و حتی افکار عمومی به طرح این سوال میپردازند که سرنوشت معادله اتمی ایران و به طور کلی، مذاکرات هستهای وین چه خواهد شد؟ آیا باید منتظر فروپاشی مذاکرات و اوج گیری تنشها میان ایران و غرب باشیم یا خیر، به دلیل شرایط خاص منطقهای و بینالمللی، احتمال دستیابی به یک توافق در قابل مذاکرات وین همچنان بالاست؟
در گفتگویی با "امیرعلی ابوالفتح" کارشناس سیاست خارجی، به طور خاص به بررسی این مساله پرداخته و سعی کرده به این سوال جواب دهد که روند مذاکرات اتمی وین، به معنای واقعی کلمه به کدامین سو حرکت میکند؟ مشروح گفتگو با امیرعلی ابوالفتح را در ادامه مطالعه فرمایید.
تاکنون بارها در مورد روند مذاکرات وین، این جمله از زبان دیپلماتها نقل شده که "توافقی حاصل نمیشود، مگر اینکه در مورد کلیه مسائل مطرح در معادله اتمی ایران توافق حاصل شود". آیا به نظر شما این دیدگاه و رویکرد به ویژه با تاکید بر منافع ملی ایران، میتواند برای کشورمان راهگشا باشد؟
ابتدا باید روی این نکته تاکید کنیم که در چهارچوب فضای کلی مذاکرات وین، نباید دچار اشتباه شویم. قرار نیست که در قالب مذاکرات مذکور تمامی مشکلات ایران و آمریکا حل شوند. اینکه گفته میشود تواقفی به دست نمیآید مگر اینکه در مورد تمامی موضوعات توافق حاصل شود، بیش از هر چیزی به اهمیتِ "متن توافق" اشاره دارد. متن توافق نیز به این شکل است که ابتدا متنی چه به صورت گروهی و یا چه به صورت انفرادی از سوی طرفهای مختلف مذاکراتی مطرح میشود، سپس این متون چندگانه، به یک متن واحد تبدیل میشوند و بخشهایی که در مورد آنها اختلاف نظر وجود ندارد، در قالب توافق نگارش میشوند.
این در حالی است که بخشهایی که در مورد آنها توافقی صورت نگرفته، جایشان خالی میماند و اصطلاحا از آنها با عنوان "پرانتزهای بازِ مذاکرات" یاد میشود که به نوعی اشاره به دیدگاههای مختلفِ طرفهای مذاکراتی در مورد موضوع مورد بحث دارد که بعدا بایستی با رایزنیهای دیپلماتیک سعی شود تا در مورد آنها نیز توافقی حاصل شود. از این منظر، در چهارچوب مذاکرات، روند کلی این است که به تدریج، پرانتز بازهایِ توافق، یک به یک بسته شده و رفع شوند. از این رو، نمیتوان به یک متنِ واحد (در قالب دستیابی به یک توافق هسته ای) دست یافت مگر اینکه تمامی این پرانتز بازها بسته شوند. در این چهارچوب، حل اختلافات صرفا به حوزهای خاص (مساله هسته ای) محدود است و قرار نیست که در مورد مسائل گستردهتر نظیر حقوق بشر، تروریسم و ... نیز توافقی حاصل شود. منظور از آنچه گفته میشود که "توافقی نخواهد بود مگر اینکه در مورد همه چیز توافق حاصل شود"، معطوف به متنِ یک توافق اتمی در رابطه با معادله هستهای ایران است. یعنی اگر ۹۹.۹ درصدِ یک متن مورد توافق قرار گرفته باشد، اما در مورد یک جمله یا یک کلمه اختلاف نظر وجود داشته باشد، اساسا توافقی حاصل نخواهد شد. اکنون نیز ما در چهارچوب مذاکرات اتمی وین در همین مرحله هستیم. در شرایط فعلی یکی از مهمترین موانع و پرانتز بازهای مذاکرات هستهای وین، مساله کلیه تحریمهایی است که در دوران "ترامپ" و در قالب "کارزار فشار حداکثری" علیه ایران تحمیل شدهاند و در قالب آنها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز وارد لیست سازمانهای تروریستی آمریکا شده است. موضوعی که در روزهای اخیر نیز از سوی بسیاری از جریانهای سیاسی و رسانهای جهان مورد اشاره و بحث قرار گرفته است.
اخیرا برخی منابع رسانهای از پادرمیانی طرفهای اروپایی میان ایران و آمریکا جهت آزادسازی شماری از زندانیان دوتابعیتیِ محبوس در ایران (ایرانی-آمریکایی ها) و در مقابل، آزاداسازی منابع مالی کشورمان (حدودا ۷ میلیارد دلار) در قالب یک "توافق موقت" که بتواند راه را برای گفتگوهای گستردهتر در چهارچوب مذاکرات وین هموار کند، سخن گفته اند. آیا به نظر شما اساسا ایده توافق موقت، در مورد معادله اتمی ایران راهگشا و شُدنی است؟
اولا باید بگویم که ایران اساسا ایده دستیابی به "توافق موقت" در چهارچوب مذاکرات اتمی وین را رد کرده است. این موضع از دستورکار خارج شده است و هیچ نفعی نیز برای ایران ندارد. با این حال، به موازات مذاکرات هستهای که در وین در جریان بوده و همچنان نیز به نوعی ادامه دارد (هر چند فعلا متوقف شده)، موضوعات بشردوستانه و تعیین تکلیفِ زندانیان دو تابعیتی زندانی در ایران نیز در جریان بوده است. از سالها پیش ما شاهد بودهایم که شماری از زندانیان دو تابعیتی که در ایران در بازداشت بوده اند، با برخی رایزنی و میانجی گریها آزاد شده اند و در نقطه مقابل شماری از ایرانیها نیز بویژه در خاک آمریکا آزاد شده اند. در این راستا مثلا اخیرا شاهد بودیم که "نازنین زاغری" آزاد شد و از طرف دیگر نیز بدهی انگلستان به ایران پرداخت شد.
باید توجه داشت که پرداخت این پول، ما به ازای آزادیِ نازنین زاغری نبوده است. حتی خودِ انگلیسیها نیز این مساله را به صراحت اعلام کردند که به ایران بدهکار هستند. از این رو، این آزادسازی ها، ما به ازایِ پرداخت پول از طرف دولتهای غربی در موارد گوناگون نبوده اند. اکنون نیز که برخی منابع رسانهای اعلام میکنند که قرار است سه زندانی دوتابعیتی ایرانی-آمریکایی در ایران آزاد شوند و در مقابل، ۷ میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده کشورمان در کره جنوبی نیز آزاد شود، اساسا از نظر من ارتباطی به توافق برجام ندارد، زیرا تلاشهای اینچنینی در سالهای اخیر نیز انجام شده اند. از این رو من بین این دو ارتباط مستقیمی نمیبینم. مذاکرات وین کار خود را انجام میدهد و در عین حال مساله مذاکره در مورد آزادسازی زندانیان دوتابعیتی و مسائل پیرامون آنها نیز در حال طی کردن مسیر خاص خود است.
با توجه به روند تحولات جاری در چهارچوب مذاکرات هستهای وین، احتمال و شانس دستیابی به یک توافق اتمی را تا چه حد ازیابی میکنید؟ وزیر خارجه آمریکا اخیرا در یک مصاحبه، شانس دستیابی به یک توافق اتمی با ایران را چندان بالا ندانسته است. نظر شما در این رابطه چیست؟
من جز آن دسته از افرادی هستم که اساسا نسبت به دستیابی به یک توافق هسته ایِ جدید بدبین بوده ام و البته این رویکرد من هم هیچ ارتباطی با مواضع اخیر "آنتونی بلینکن" وزیر خارجه آمریکا هم ندارد. در این راستا، من حتی زمانی که مسوولان و رسانههای آمریکایی در مورد روند گفتگوها ابراز خوشبینی میکردند هم نسبت به این روند چندان خوش بین نبوده ام. اخبار اخیر نیز که شما به آنها اشاره کردید متاسفانه صحیح است. اختلافات میان ایران و آمریکا به شدت زیاد هستند و در شرایط کنونی مثلا شاهدیم که اقدام آمریکا در خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا نیز عملا به یک "مساله حیثیتی" تبدیل شده و حتی این موضوع برای دولت بایدن به شدت وضعیت سختتر و دشوار تری را پیدا کرده است. در شرایط کنونی اگر دولت بایدن بخواهد این کار را انجام دهد این بدان معناست که در داخل آمریکا به احتمال فراوان یک جنگ سیاسیِ گسترده رخ خواهد داد که این مساله نَه فقط از سوی جمهوریخواهان بلکه حتی از سوی دموکراتها نیز راهبری میشود و اساسا بایدن نیز جرات نزدیک شدنِ به این موضوع را ندارد.
در جبهه مقابل برای ایران نیز این مساله کاملا حیثیتی است. الان ایران و آمریکا در وضعیتی قرار دارند که بنا به دلایل خاصی، به هیچ عنوان مایل به کوتاه آمدن در مسائل مرتبط با معادله هستهای وین نیستند. به نقطهای رسیده ایم که نَه ایران حاضر به کوتاه آمدن است و نَه آمریکا. از این جهت، من دستیابی به یک توافق را به نسبت گذشته با احتمال کمتری ارزیابی میکنم البته این بدان معنا نیست که در آینده احتمال انعقاد یک توافق را باید به کلی رد کرد با این حال، تا زمانی که تحول و اتفاق راهگشایِ جدیدی رخ ندهد که معادلات و محسابات کنونی را برهم زند، بعید به نظر میرسد که ایران و آمریکا حاضر شوند به طور خاص در مساله خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا، به عنوان یکی از مهمترین پرانتز بازهای موجود در مذاکرات هستهای وین کوتاه بیایند و مانع اصلی در روند دستیابی به یک توافق، برداشته شود.
دوسال دیگه کشش میدیم اگه رییس جمهور آینده امریکا موافق مذاکره نبود اونوقت میگیم ما که آماده بودیم امریکا مقصر بود .