تحلیلگر مسائل سیاسی بررسی کرد:
سفر پرهیاهوی بایدن به خاورمیانه چه نتایجی داشت؟
یک روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی نوشت: بایدن در جریان سفر خود به متحدانش اطمینان داد که قصد ترک خاورمیانه و واگذاری آن به چین و روسیه را ندارد و درعینحال، خواهان یک سیاست دستهجمعی برای مقابله با چالشهای پیشروی آمریکا و متحدانش در این بخش از جهان است.
احمد زیدآبادی در روزنامه هم میهن نوشت:
هدف از سفر پرسروصدای جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به خاورمیانه را میتوان در جمله زیر خلاصه کرد: ایالات متحده قصد ترک منطقه را ندارد و در پی احیا و تقویت سیاست سنتی خود در این گوشه از جهان با تمام لوازم آن در رابطه با بازیگران آن است. رساندن این پیام به متحدان و کشورهای رقیب و مخالف، آیا نیازی به این سفر پرسروصدا داشت؟ از نظر مقامهای وزارت خارجه آمریکا پاسخ این پرسش، مثبت است چراکه در سالهای اخیر، حجم عظیمی از محتوای رسانههای بینالمللی بر این موضوع متمرکز شده بود که خاورمیانه اهمیت خود را در سیاست خارجی ایالات متحده از دست داده و این کشور به منظور «مهار چین» قصد ترک منطقه و استقرار نیرو در آسیای جنوب شرقی را دارد. این فرضیه در سالهای اخیر به اندازهای پررنگ شده است که ابطال آن نیاز به سفری پرهیاهو داشت. در واقع جو بایدن در تمام مراحل سفر خود به خاورمیانه موضوع تازهای را مطرح نکرد ولی در عوض، بر بازگشت به سیاست سنتی آمریکا در همه ابعاد آن به روشنی پای فشرد.
سیاست سنتی آمریکا در خاورمیانه، بر اصولی مانند دفاع بیقیدوشرط از امنیت اسرائیل، حمایت از تاسیس کشور مستقل فلسطینی در چارچوب مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷، ادغام اسرائیل در منطقه، حفظ روابط استراتژیک با کشورهای عرب بهرغم پارهای انتقادها به کارنامه حقوق بشری آنان، تضمینِ جریان امنِ صدور نفت به بازارهای جهانی، حفظ پایگاههای نظامی در منطقه خلیجفارس در حد ضرورت، محدود کردن نفوذ روسیه و چین در خاورمیانه و مهارِ قدرت نظامی و فرامنطقهای جمهوری اسلامی از راههای دیپلماتیک و در بدترین وضعیت ممکن با استفاده از زور، استوار بوده است. دولت دونالد ترامپ درصدد ایجاد تغییراتی در این سیاستها بهخصوص در مورد نحوه حل بحران فلسطین و برنامه اتمی ایران برآمد اما یکدورهای شدنِ ریاستجمهوریاش، فرصت لازم برای اجرایی کردن این تغییرات را از او گرفت. دولت بایدن اما در پی بازگرداندن قطار به ریل قبلی آن است. هر چند که سیاستهای ترامپ در دو مسئله فلسطین و تا اندازهای ایران سنگبنایی گذاشته که بازگرداندن قطار سیاست آمریکا به ریلِ معمولِ آن را بسیار دشوار کرده است اما دموکراتها ظاهراً مصمماند که در حد توان و مقدورات خود آب رفته را به جو بازگردانند. اگر سیاست آمریکا در مورد مسائل اصلی خاورمیانه تا پیش از به قدرت رسیدن ترامپ مبنای داوری قرار گیرد، بایدن در جریان سفرش به منطقه نکته چندان تازهای مطرح نکرده و عمدتاً همان مواضع سنتی آمریکا را تکرار کرده است. به عبارت دیگر، برخی از دیدگاههای بایدن در جریان سفرش صرفاً در مقایسه با سیاستهای ترامپ تا اندازهای جلوه تازهای پیدا میکند، وگرنه نسبت به قبل از آن هیچگونه تازگی در آنها دیده نمیشود. برای نمونه، بایدن در دیدار با رهبران اسرائیل تعهد خود را به دفاع از امنیت اسرائیل و تفوق نظامی آن در منطقه اعلام کرد؛ موضوعی که همه دولتهای آمریکا تاکنون بر آن تاکید داشتهاند.
او درعینحال، تنها راهحل منازعه بین اسرائیل و فلسطینیها را تشکیل دولت مستقل فلسطینی بر مبنای مرزهای ۱۹۶۷ با تغییراتی بر اساس مبادله زمین دانست و به همین علت نیز در دیدار از شرق بیتالمقدس، پرچم اسرائیل از لیموزین حامل او برداشته شد تا به طور سمبولیک یادآوری شود که از حق حاکمیت اسرائیل بر این بخش از شهر حمایت نمیکند و آن را بخشی از سرزمین فلسطینیها به شمار میآورد. این رفتار سمبولیک بهخصوص راستگرایان اسرائیلی را آزردهخاطر کرد اما با این همه بایدن هیچ طرح صلح تازهای برای ارائه به دو طرف منازعه به همراه نداشت و در دیدارش با محمود عباس، رئیس دولت خودگردان فلسطین در بیت لحم، ضمن همدردی با رنج و درد فلسطینیها، زمینه را برای حل نهایی بحران مناسب ندانست و تنها خواهان حرکتی گامبهگام از سوی دو طرف شد.
در مورد ایران نیز، بایدن موضعی چندان فراتر از سیاست اعلامشده دولت خود اعلام نکرد.
او طبق معمول، احیای برجام و استفاده از دیپلماسی در برابر جمهوری اسلامی را اولویت سیاست خود دانست و اشاره او به دو موردِ استفاده از زور در صورت شکست دیپلماسی و محدود بودن فرصتِ احیای برجام نیز برخلاف مانور رسانهها روی آن، هیچکدام خارج از دایره و چارچوب سیاست خارجی اعلامشده دولت او نبود. در همین دو مورد نیز بایدن شرط احتیاط را بهجا آورد. او به طور مستقیم و از زبان خود، به تهدید نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران نپرداخت و در پاسخ به پرسش یک رسانه در این مورد، صرفاً به گفتن «بله»ای اکتفا کرد. تاکید او بر محدود بودن فرصت احیای برجام نیز همراه با تعیین ضربالاجل نبود و از اینرو، کلامش تکرار مواضع رسمی آمریکا و متحدان اروپایی آن بود.
بااینهمه، اهمیت سفر بایدن به منطقه و اثرات و پیامدهای آن را نباید نادیده گرفت. بایدن در جریان سفر خود به متحدانش اطمینان داد که قصد ترک خاورمیانه و واگذاری آن به چین و روسیه را ندارد و درعینحال، خواهان یک سیاست دستهجمعی برای مقابله با چالشهای پیشروی آمریکا و متحدانش در این بخش از جهان است. از نگاه دولت بایدن و شرکایاش در خاورمیانه، برنامه هستهای، موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی در کنار سیاست منطقهای آن، مهمترین چالش پیشروی همگی آنان است. آنها در مورد احتمال احیای برجام نسبت به قبل بدبینتر شدهاند اما همچنان امید خود را در اینباره از دست ندادهاند. در مرحله کنونی هدف آمریکا طراحی سیاستی هماهنگ با اسرائیل و اعراب برای متقاعد کردن جمهوری اسلامی به پذیرش توافقنامه مربوط به احیای برجام بر مبنای پیشنویسِ تدوینشده است، بدون آنکه تغییری معنادار در آن ایجاد شود. از اینرو، پس از سفر بایدن، دورهای از چالش عریان دیپلماتیک با ایران در انتظار است. اینکه این دوره تا دستیابی به توافق احتمالی یا شکست نهایی مذاکرات، چقدر به طول انجامد، همچنان ناروشن اما طبعاً محدود است. در واقع هرگونه تشکیل ناتوی عربی یا ائتلاف نظامی در این مرحله از رویدادها منتفی است اما یک سلسله آمادگیها و مذاکرات برای دوران پس از شکست احتمالی مذاکرات نهایی آغاز خواهد شد؛ عمده هدف سفر بایدن به منطقه نیز آغاز این روند بوده است، نه لزوماً تحقق عملی آن در این سفر جنجالی.
آمریکا از خاورمیانه رفت اما گروهها و کسانی ساز و نقاره که ما بیرونش کردیم و امروز آمریکا به خانه برگشته است و احتمالا قیچی برای دم بریدن با خود دارد.بیچاره روسیه!.