سهیل جمشیدپور:
ساز و کارهای حقوقی یا درون برجامی جوابگوی بحث غرامت نیست مگر اینکه دادگاه لاهه را واسطه قرار دهیم
سهیل جمشیدپور در گفتگویی در کلاب هاوس با اشاره به اینکه ساز و کارهای حقوقی یا درون برجامی جوابگوی بحث غرامت نیست، گفت: مگر اینکه دادگاه لاهه یا چنین چیزی را برای اینکار واسطه قرار دهیم.
روز سه شنبه ۲۵ مردادماه کلاب هاوس با موضوع "تحولات برجام یک قدم تا احیا؟" با حضور ۱۸هزار مخاطب برگزار شد که در آن کارشناسانی چون مهدی مطهرنیا، مسعود بهنود، فیاض زاهد، حسن بهشتی پور، بیژن احمدی، دیاکو حسینی، سهیل جمشیدپور، مسعود نحوی، مهدی نوربخش، مجید تفرشی و... حضور داشتند.
در این نشست سهیل جمشیدپور در مورد آینده برجام گفت: نزدیک ربع قرن است که ما درگیر پرونده برجام و فرآیند مذاکرات هستیم و ظاهرا آن طرفی که دلخواهمان هست هم از این مذاکرات نیستیم. اما آنچه که الان اتفاق افتاده و پیگیری می شود این است که در ادامه دور هشتم مذاکرات وین، وقفه ای به وجود آمد که تیم های مذاکراتی به پایتخت ها برگشتند و قرار بر این شد که دیدگاه های پایتخت های خود را اخذ کرده و برگردند. در این نقطه بود که ایران این پرونده را از اولیانوف گرفت و به اتحادیه اروپا و نماینده آن بورل داد تا پرونده را تسهیل گری کند. در آن زمان اتحادیه اروپا گفت مذاکرات متوقف شده است، طرفین باید بپذیرند و ما دیگر مذاکره نمی کنیم.
ایران مقداری مقاومت نشان داد و رویکرد پاسخ متقابل را اخذ کرد. به این شکل که بعد از اینکه گروسی به تل اویو رفت و انریکه مورا به ایران آمد و قرار شد تهران بسته های پیشنهادی خود را از طریق بورل و مورا به اتحادیه اروپا بدهد، دیدیم که در آلمان مورا بازداشت شد و بیم آن رفت که اطلاعات لپتاپ و موبایل او را بررسی کرده باشند.
ساز و کارهای حقوقی یا درون برجامی جوابگوی بحث غرامت نیست
وی افزود: پس از مدتی گروسی بازیگری خود را شروع کرد و گفت باید در خصوص چهار نقطه مدنظر آژانس در ایران پاسخ هایی داده شود. در زمان دبیرکل های قبلی این بحث در مورد ادعاها بسته شده بود. انها می گفتند ایران پاسخ قانع کننده به این ادعاها نداده اما سازمان انرژی اتمی ایران، پاسخ خود را نسبت به سایت هایی که شک وجود داشت رسانه ای کرد. در این زمان آژانس که قرار بود ظرف سه ماه مشکلات خود را با ایران حل کند، که با بازیگری گروسی نتوانست این کار را کند و فضای تبلیغاتی بسیار بدی در مورد عدم همکاری ایران ایجاد شد. ایران در پاسخ به این اقدام و بیانیه سه کشور اروپایی دسترسی آژانس به یک سری از دوربین ها را قطع کرد. مشکلی که داشتیم این بود که می دیدیم تیم مذاکره کننده ایران، راهکاری در زمینه رسانه ای ندارد و سیاستش سکوت بود. این باعث شد که رسانه های دیگر وابسته به غرب یا سعودی، با مصاحبه کردن با نماینده روسیه نزد سازمان های بین المللی یا سایر طرف ها فضایی را به وجود بیاورند که تیغ همه نقدها به سمت ایران برود. با توجه به اینکه مذاکرات متوقف گشت مشخص شد که مذاکرات برای غرب دارای ارزش است. تا زمانی که بورل توییت کرد و بیانیه نوشت که ما باید راهکار بینابینی داشته باشیم که هم ایران و هم مخالفین دولت بایدن را درک کنیم و یک راه بینابینی را ارائه کرد. آگاهان می دانند که متن او قبلا به تایید یا خوانش آمریکایی ها رسیده بود.
قرار شد که پیرو این بحث بورل، ایران دوباره برود و صحبت کند که اصطلاحا آن را وین ۹ می گویند. اما وین ۹ در کار نیست چون هیات هایی در سطح بالا شرکت نداشتند اما در نهایت گفته شد که پیشرفت هایی صورت گرفته است. بعد از این صحبت ها اقای امیرعبداللهیان در نشست خبرنگاران گفت پیشرفت ها نسبی بوده و هم در بحث مضامین و هم انتفاع اقتصادی ایران پیشرفت هایی صورت گرفته است.
وی اضافه کرد: با توجه به عدم دسترسی به متن مذاکرات و پیشرفت های صورت گرفته این بحث پیش آمد که مذاکرات نتوانسته منافع ملی ایران را تامین کند. اقای امیرعبداللهیان گفتند که ما باید به عنوان طرفهای مذاکره بده بستان هایی داشته باشیم.
من فکر می کنم این صحبت تاکتیکی بود تا طرف های مقابل را در مدار گفتگو حفظ کند. در نهایت نورنیوز نوشت که ایران خطوط قرمزی دارد که باید رعایت شوند. اقای شمخانی هم همین حرف ها را گفتند که از خطوط قرمزمان عدول نمی کنیم. یک بحث هم پیش آمده که بحث غرامت است که باید به یک سازوکار حقوقی برای آن رسید. سازوکارهای حقوقی یا درون برجامی جوابگوی بحث غرامت نیست مگر اینکه دادگاه لاهه یا چنین چیزی را برای اینکار واسطه قرار دهیم. شاید هم این رویکرد ایران برای گرفتن امتیاز بیشتر است.
ایالات متحده میل به گفتگو دارد. اگر نداشت خارج می شد. اگر میل به گفتگو دارد حتما منافعی هست. یا می خواهد با هزینه کمتر با ایران همکاری کند یا در سیاست خارجی خود به موفقیت برسد یا هزاران دلیل دیگر. فعال مایشا آمریکا نیست. این خلاف منافع ملی است که ما تمام قدرت را در آن طرف میز ببینیم. قرار بوده غرب متن ایران را مطالعه کنند که در این صورت دو راه وجود دارد.
یا متن ایران را نمی پذیرند و راه خودشان را می روند که ایران هم راه خودش را می رود و غنی سازی را ادامه می دهد و دیپلماسی منطقه ای خود را تقویت می کند یا اینکه اینها می گویند که حرف ایران پذیرفته اند و وزرای خارجه می روند توافق را امضا می کنند. یک مسیر دیگر این است که بگویند نسبت به پیشنهاداتی که ایران داده، غرب هم پیشنهاداتی دارد و گفتگوها به صورت رسمی از طریق اتحادیه اروپا یا به صورت غیر رسمی از خطوط دیگر دنبال می شود.
جوک نگو