دختر دکتر علی شریعتی مطرح کرد
خواسته دکتر علی شریعتی از محمدرضا حکیمی چه بود؟/ حکیمی میگفت در جامعه بدون عدالت، دین هم وجود ندارد
دختر دکتر علی شریعتی گفت: در حالی که نامه دکتر علی شریعتی به علامه محمدرضا حکیمی را میخواندم، متوجه شدم که او در آن نامه حکیمی را اهل تقوا، دانش و اخلاص نام برده و از او میخواست که این میدان خالی را پر کند.
سارا شریعتی در مراسم شب بزرگداشت علامه محمدرضا حکیمی که شامگاه گذشته، سوم شهریور ماه، در فرهنگسرای جهاد دانشگاهی خراسان رضوی برگزار شد، اظهار کرد: آشنایی من با مرحوم حکیمی به عنوان یک خراسانی که با دکتر علی شریعتی نسبت دارد، به دلیل کنجکاوی فرزندی بود که میخواست چهره کسی که پدرش در سالهای آخر زندگیاش میراث خود را به آن فرد میسپارد را بشناسد و بازنگری کند اما آنچه که باعث شد دریچه اندیشه حکیمی به روی من باز شود، کتاب منهای فقر او بود.
وی افزود: این کتاب زمانی دیده شد که ما در دانشگاه و محیطهای روشنکفریمان درگیر مسائل فرهنگی بودیم و روشنفکران به مباحث معرفت شناختی، کلامی و روانشناختی گرایش پیدا کرده بودند.
حکیمی از ما میخواست در ساخت جامعه منهای فقر مشارکت کنیم
استادیار دانشگاه تهران تصریح کرد: برای کسانی مانند ما که آن زمان جامعهشناسی میخواندیم، جالب بود که از جانب یک عالم دینی و کسی که طبیعتا باید درگیر مباحث کلامی و فقهی باشد، به جامعه نهیب زده میشود و در تلاش است که به ما بفهماند جامعه در حال رنج کشیدن است و شکافهای طبقاتی همچنان وجود دارد.
شریعتی با بیان اینکه حکیمی از ما میخواست در ساخت جامعهای منهای فقر مشارکت کنیم، ادامه داد: این جامعه از نظر او با دین معنا پیدا میکرد و دین مد نظر او هم دینی بود که با عدالت تعریف میشد.
وی خاطرنشان کرد: زهدی که به دشواری میتوان در میدانهای دین پیدا کرد، در زندگی شخصی حکیمی پیدا میشود. از همین رو توجه به معشیت اقشار متفاوت در زندگی او دیده میشد. رویکرد حکیمی یک رویکرد عینیتگراست و دعوتش به انسان است؛ انسانی که آواره کتابها نیست. همچنین دینی که او دربارهاش صحبت میکند، دینی است که از دنیا آغاز میشود و نه آخرت. بر این اساس تاکید وی بر این بود که در راس همه عبادات مبتنی بر خدمت به خلق و جامعه است.
حکیمی میگفت در جامعه بدون عدالت دین هم وجود ندارد
استادیار جامعهشناسی دانشگاه تهران بیان کرد: حکیمی معتقد بود ایمان سراسر عمل است و در نتیجه اعمال دینی به نماز و روضه و حجاب ختم نمیشود و اولویت را مبارزه با فقر و نابرابری میدانست. عدالت و اندیشه حکیمی یک مفهوم ذهنی و کلامی نیست بلکه اولین وجه عدالت از نظر او اقتصاد و معیشت است.
شریعتی عنوان کرد: حکیمی در نامهای نوشته که تمام تعالیم قرآن در ۲ کلام خلاصه میشود و سپس از توحید و عدالت نام میبرد. او میگوید توحید یعنی تنظیم رابطه با خدا و عدالت یعنی تنظیم رابطه انسان با انسان. به عقیده او در جامعهای که عدالت نیست، دین و اسلام هم نیست. او در یک مقطع زمانی به این نتیجه میرسد که در تحقق جامعه منهای فقر موفق نبوده و به تعبیر خود سرمایهداری مذهبی حاکمیت پیدا کرده است.
وی با اشاره به اینکه آثار بسیار کمی در مورد تعالیم اجتماعی اسلام تالیف شده، خاطرنشان کرد: مفاهیم هنوز واکاوی نشده و در حوزه سنت بررسی میشود. این در حالی است که به برخی از این مفاهیم در آثار مرجع علوم انسانی توسط غیر مسلمانان پرداخته شده است. اینجاست که اندیشه حکیمی برایمان اهمیت پیدا میکند.
حکیمی توحید و عدالت را شعار توس میدانست
استادیار جامعهشناسی دانشگاه تهران در رابطه با اشعار علامه حکیمی اظهار کرد: حکیمی در اشعارش به خراسان، به خصوص توس، توجه کامل داشت و حق، توحید و عدالت را شعار توس میدانست. این توجه به مکان برای من جالب است چراکه یکی از مهمترین مطالعاتی که در دانشگاها انجام میشود، مطالعات منطقهای است که به اقلیم توجه دارد.
شریعتی اضافه کرد: ما نیز باید به خراسان به عنوان یک منطقه فرهنگی بپردازیم و بیاندیشم به اینکه زمانی که دین در بستر فرهنگ خراسان بیان میشود، چه صورتی پیدا میکند. این مساله از آن موضوعاتی است که بسیار مهم است. خصوصا در دوره جهانی شدن چرا که در این دوره ادیان از خاستگاهشان فراتر رفتهاند.
وی عنوان کرد: یکی از معروفترین تزهای علوم انسانی در حوزه بنیادگرایی دینی نظریه دین منهای فرهنگ است. بنیادگرایی بیان دین در عصر جهانی شدن است اما زمانی که دین از بستر فرهنگی خود خارج میشود، میخواهد خود را به اقلیمهای دیگر معرفی کند. در نتیجه زمانی که ما امروز بیش از هر وقت دیگر مهمترین مسائلمان اقتصادی و معیشتی است، دین در چنین بستری جایی ندارد و غایب است.
استادیار جامعهشناسی دانشگاه تهران ادامه داد: ما به علمایی مثل حکیمی نیازمندیم که به ما بگویند تعالیم اجتماعی اسلام کدامند و چرا جامعه منهای فقر محقق نشد و چرا پس از گذشت چند دهه از انقلاب ما در همان شرایط هستیم؟
دکتر علی شریعتی کسی بود که با احساسات دینی مردم بازی کرد. خدا نیامرزدش
شریعتی میرفت پاریس و اروپا حال میکرد در ایران مردم را به 1400 سال پیش دعوت میکرد.زهی وقاحت.عصر جدید را میدید بدنبال گرسنگی و تشنگی برای مردم بود.از داستانهایی تعریف میکرد که سندیت مکتوب نداشت.
شریعتی در زمان خود جامعه شناس قابل اعتنا بود و حالا هم هست.
دین را از زاویه ای دیگر نگاه می کرد.
فاطمه فاطمه است را بخوانید یا زیارت وارث را پر مغز و بهترین دعای شیعه و یا هر انسان آزاده و با تفکر می دانست. روحش شاد
شریعتی کسی بود که دوران ایران باستان را قبول نداشت ولی کنار اهرام مصر عکس می گرفت. اصلا آدم بزرگی نبود که اینقدر سنگش را به سینه می زنید
شریعتی انسان بزرگی بود و حرفهایش با اعتقاد و ایمان بود.اسلامی که شریعتی معرفی میکرد اسلام مبارزه و حرکت به جلو بود.