سـلبریتی ها و سـیاست/ بررسی انواع روابطی که چهرههای محبوب فرهنگی و ورزشی با مناسبات قدرت برقرار کردهاند
«استفاده از شهرت و محبوبیت سلبریتیها توسط جریانهای سیاسی ماجرایی است که بارها و بهویژه در عرصه انتخابات دیده شده است.»
«سلبریتیها به مباحثی ورود پیدا کردهاند و این ورود خطرناک است؛ بحث ازدواج، بحث اعتقادات، بحث دین، مباحث تخصصی اجتماعی؛ اینها مباحثی است که نیاز به تخصص دارد و ورود پیدا کردن افراد غیرمتخصص مخصوصا انسانهای سرشناسی که مورد توجه عموم مردم هستند میتواند خطرناک باشد. هیچ کشوری، هیچ دینی و هیچ آئینی به افراد اجازه ورود اینچنینی نمیدهد.» اینها جملات ناصر رفیعی، خطیب و کارشناس مسائل دینی است که معمولا مردم کشور ما، اگر بیننده برنامههای صداوسیما باشند، چهره و سخنان او را در ماههای رمضان دیده و شنیدهاند. یکی از واژههایی که طی چند سال اخیر به ادبیات عامه راه یافته، اصطلاحی تحت عنوان «سلبریتی» است که بیشتر شامل هنرمندان و ورزشکاران شاخصی میشود که جایگاه مهمی را در جامعه بهدست آوردهاند. در بین این طیف، برخی با توجه به شهرت و محبوبیت بهدست آمده، پا را از تخصص خود فراتر گذاشته و وارد صحنههای اجتماعی و سیاسی هم شدهاند. البته حضور چهرههای شاخص ورزشی و هنری در مناسبات اجتماعی و سیاسی، امر جدیدی نیست و سابقهای طولانی دارد؛ هم در جهان و هم در تاریخ معاصر ایران، بارها نمونههایی از این حضور دیده شده است. از جمله، میتوان به فعالیتهای «غلامرضا تختی»، جهانپهلوان کشتی آن زمان، اشاره کرد که یک نمونهاش حضور او در بازار تهران برای جمعآوری کمک در ماجرای زلزله بوئینزهرا است.
حضور ستارهها تا چند دهه پیش، با توجه به عدم امکان فعالیت گسترده آنها و محدودیتهایی که بهویژه در فضای فرهنگی از سوی حاکمیت ایجاد شده بود و جلوی این برجسته شدنها، به انحای مختلف گرفته میشد، موضوع مهمی تلقی نمیشد؛ نمونهاش جمشید هاشمپور بود که در گفتوگویی عنوان میکند به دلیل «شمایل قهرمانپردازانهای که در سینمای آن روزگار ایجاد کرده بود، ممنوع از کار شده بود». اما از دو دهه اخیر و با گسترش روزافزون فضای مجازی، این حصارها شکسته شد و فضای اجتماعی کشور همانند بسیاری دیگر از نقاط جهان به سمت سلبریتیسازی و ارتقای موقعیت و جایگاه آنها در اجتماع حرکت کرد. به عبارتی دیگر، گسترش فضای مجازی باعث شد تا سلبریتیها و هواداران آنها، با عبور از فضای سانسور، بدون میانجی با یکدیگر ارتباط داشته باشند و به تبع آن، فعالیت برخی از سلبریتیها در موقعیتهای سیاسی و اجتماعی چهره پررنگتری به خود گرفت. در این بین، حساسیتها درباره این موضوع به سرعت در فضای تحقیقات علوم انسانی ما نیز بروز کرد. از آخرین نمونههای این امر، کتابی است که تحتعنوان «جامعهشناسی سلبریتی» منتشر شده که مجموعه دیدگاههای چهار جامعهشناس معتبر جهان در این حوزه را منتشر کرده است. البته، در این میان و با جدی شدن موضوع نقش این طیف در جریانسازیهای اجتماعی و سیاسی، برخی تلاش کردهاند این نقش و جایگاه را نفی کنند، در مقام نقد همهجانبه سلبریتیها در حرکت باشند و معتقد باشند که سلبریتیها حق فعالیت خارج از تخصص خود ندارند.
در این گزارش، حوزه سلبریتیها را از سه منظر مورد نقد و بررسی قرار میدهیم؛ البته با این پیشفرض که این ماجرا، تنها مربوط به مدل ایرانی سلبریتی نیست، اما اختلافات و واکنشها به سلبریتیها، پذیرش و تخطئه آنها را شاید به نوعی بتوان «بومی» تلقی کرد.
بازی سلبریتی و سیاست
استفاده از شهرت و محبوبیت سلبریتیها توسط جریانهای سیاسی ماجرایی است که بارها و بهویژه در عرصه انتخابات دیده شده است. کما اینکه در آخرین انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، شاهد حمایت جرج کلونی از جو بایدن یا کانیه وست از دونالد ترامپ بودیم. ایران نیز فارغ از این ماجرا نبوده و در برخی انتخاباتها حضور سلبریتیها دیده شده است.
در اولین مقطع که تا پیش از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ را شامل میشود، بیشتر حضور سلبریتیها، به دیدار با نامزدهای ریاستجمهوری و انتشار تصاویر آنها یا در نهایت گفتوگو با مطبوعات خلاصه میشد و حضور میدانی سلبریتیها، تنها در تجمعهای پرجمعیت وجود داشت. اما در انتخابات سال ۱۳۸۸ اتفاقی جدید در این حوزه رخ داد و سلبریتیها علاوه بر حضور در تجمعهای سیاسی، به کف خیابانها هم آمدند و حتی مهدی کروبی، از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری، ساسان حیدری (ملقب به ساسی مانکن) را در برخی از تجمعها همراه داشت.
اما با رسیدن انتخابات ۱۳۹۲، فضای مجازی به شکل جدی وارد این ماجرا شد تا شاهد تلفیقی از حضور میدانی و مجازی سلبریتیها در مسائل گوناگون باشیم. نکته قابل توجه این است که در انتخابات ۹۲، کفه سنگین ترازو با حضور میدانی بود؛ اما در انتخابات سال های ۹۶ و ۱۴۰۰، حضور میدانی سلبریتیها کمرنگ شد و جای خود را به حضور پررنگ مجازی داد.
البته نباید فراموش کرد که گاهی در این بین سوءاستفادههایی نیز صورت گرفته است؛ از جمله اینکه در سال ۹۲، شاهد آن بودیم که اسفندیار رحیممشایی در زمان ثبتنام نامزدی انتخابات، عزتالله انتظامی را در تیم همراهانش داشت، اما چندی بعد، انتظامی اعلام کرد که بهدنبال ثبت بنیاد فرهنگی و هنریاش بوده و حضور او مورد سوءاستفاده قرار گرفته است یا در سال ۹۶ دیدار امیرحسین مقصودلو (تتلو) با ابراهیم رئیسی سروصدا کرد و پس از این دیدار، مقصودلو در صفحه شخصیاش رسما از رئیسی حمایت کرد که به نظر میرسید این رفتار، حمایتی بوده که تنها در راستای گرفتن مجوز آلبوم و کنسرت از سوی این خواننده صورت گرفته است. گاهی بازی سلبریتی و سیاست این دوسویه را دارد و مساله سود سیاسی در میان است.
در مناسبات سلبریتیها و سیاست، چهرههایی را هم در صداوسیما و حتی فضای مجازی میبینیم که بسیار همسو با اهداف سیاسی و اجتماعی گفتمان مسلط در قدرت، فعالیت میکنند
از بزرگنمایی تا حذف
همانطور که اشاره شد، بازی سیاست و سلبریتیها، در صورت موفقیت جریان سیاسی در انتخابات، میتواند بازی برد – برد باشد. البته این موضوع در کشور ما جوانب متفاوتی دارد و ما شاهد معیارهای دوگانهای در این زمینه هستیم.
در حوزه سیاست و آنجا که پای حمایتهای برنامهریزیشده به میان میآید، مانند موضوع حضور عزتالله انتظامی در تیم همراه مشایی، ممکن است با رسیدن جریان سیاسی به قدرت، سلبریتی هم در یک بازی برد-برد به درخواستش برسد؛ اما روی دیگر سکه این است که پس از انتخابات، رفتار سیاست با سلبریتی تغییر کرده و فردی که در زمان انتخابات مورد حمایت جریان سیاسی خاصی بوده، از سوی همان جریان سیاسی بهتندی نقد میشود و کار به جایی میرسد که سلبریتی از موضع مدافع آن جریان سیاسی خارج شده و به منتقد سرسخت تبدیل میشود.
نمونه بارز این موضوع درباره امیرحسین مقصودلو صدق میکند که در انتخابات ۹۶ حامی ابراهیم رئیسی بود. در روزهایی که به دیدار تتلو با رئیسی انتقاد میشد، علیاکبر رائفیپور با انتشار نامهای اعلام کرد که به حال تتلو غبطه میخورد یا خبرگزاری فارس در مراسمی از این خواننده پرحاشیه تجلیل کرد، اما در نهایت پس از گذر زمان، اگر نگوییم رفتار او و حاکمیت تقابلی شد؛ اما خبر حمایت و همراهی هم در کار نیست.
سلبریتی منهای سیاست
با گسترش استفاده از اینستاگرام در جامعه ایران، برخی از سلبریتیها تلاش کردهاند در جریانهای اجتماعی هم حضور داشته باشند. گاه این روند، بُعد سیاسی-اجتماعی دارد و گاه دور از موضوعات سیاسی و فقط اجتماعی است. در این روند، شاهد آن بودهایم که سلبریتیهایی هستند که با قدرت بالایی وارد جریانات اجتماعی و حتی ناشی از تصمیمات سیاسی میشوند و حضوری فعال در این عرصه دارند. گروهی از این طیف با علم نسبی، فعال یک عرصه میشوند و فعالیت آنها پررنگ است و تا رسیدن به نتیجه مدنظر ادامه دارد. این طیف سلبریتیها که محبوبیت آنها روزبهروز بیشتر هم میشود، انگشتشمار هستند؛ اما تعداد آنها رو به افزایش است. از جمله، علی دایی، پرویز پرستویی، وریا غفوری، علی کریمی و محسن چاووشی که فعالیتهای گستردهای را در حمایت از اقشار اجتماعی و کمک به آسیبدیدگان انجام دادهاند و با استفاده از شبکههای اجتماعی موجسازی انجام داده و مردم را بسیج کردهاند. بیشتر این سلبریتیها ارتباط خوبی با سیاست ندارند و اگرچه به عنوان منتقد شناخته میشوند، اما به دلیل عدم وابستگی هرازگاهی با نقد و حمله بهویژه از سوی حامیان جریان حاکم قرار میگیرند.
سوژههای خبرساز و سطحی
در نهایت هم گروهی دیگر از سلبریتیهای فعال در فضای اجتماعی و سیاسی هستند که برای همه آشنا هستند و معمولا فارغ از نقد تخصصی، متخصص متشنج کردن اوضاع، تغییر فضای غالب و ایجاد درگیری لفظی بین هواداران و منتقدانشان هستند. اینکه برنامه و هدف از سخنان آنها در فضای سیاسی و اجتماعی چیست؟ بنابربرخی نظرات، اینها در جایگاه ایجاد حواسپرتی در شرایط حساس و سرگرمکننده اذهان مردم در آن زمان که پاسخگویی به خواستههای مردم امکانپذیر نیست، میتوانند سوژه جذابی برای سیاست و جریان حاضر در قدرت باشند که تغییر فضا را به این افراد واگذار کنند.
سخن آخر
البته در مناسبات سلبریتیها و سیاست، چهرههایی را هم در صداوسیما و حتی فضای مجازی میبینیم که بسیار همسو با اهداف سیاسی و اجتماعی گفتمان مسلط در قدرت، فعالیت میکنند. منتقدان اعتقاد دارند که سیستم از این افراد برای دستیابی به اهداف خاص و برنامههایی مشخص دعوت به همکاری کرده است و اغلب هم، با گذشت زمان، عملا نهتنها بر موقعیت اجتماعیشان افزوده نشده، بلکه بسیاری از آنها تبدیل به سیبلی برای نقد اجتماعی مردم شدهاند. مواردی از تلاش برای همراهسازی اینفلوئنسرها با جریان حاکم نیز در یک سال گذشته شاهد بودهایم که مهمترین نمونه آن، دعوت وحید یامینپور، معاون جوانان وزیر ورزش و جوانان از اینفلوئنسرها بود که درباره نتیجه آن با توجه به عدم بررسی دقیق از عملکردشان نمیتوان اظهارنظری داشت. در نهایت، نکتهای که باید پذیرفت، این است که سلبریتیها «تاثیرگذار و تاثیرپذیر هستند» و در صورت شکلگیری تعاملی مبتنی بر منطق اجتماعی و خودداری از نگاه یکسویه و آمرانه به مناسبات قدرت، میتوان از ظرفیت و نفوذ اجتماعی این چهرههای موثر نیز به عنوان بخشی از نظام سیاسی و اجتماعی در راستای پیشبرد اهداف بهبودخواهانه اجتماعی سود برد.
رفیعی جان چرا اخوندها که مبلغ دینی هستند میتونن تو هر زمینه سیاسی اجتماعی روانشناسی تربیتی پزشکی علمی اقتصادی بینالمللی و......نظریه پردازی کنند؟ درحالی که هیچ تخصصی تو این امور ندارن.
جناب آقای رفیعی
میدانم که شما این سایت و کامنت من رو نمی خوانی!
این را بدانید که رفتار سلبریتی عموماً آینه ای از خواست و سلیقه طرفدارانش است و با توجه تعداد پر شمار و متفاوت این طرفداران، می شود آنها را مردم خطاب کرد.
اگر جایی مشاهده می کنید که رفتار و گفتار سلبریتی ها باب میلتان نیست، بدانید که با مردم زاویه گرفتید.
آینه گر نقش تو بنمود راست خود شکن، آینه شکستن خطاست
سلبریتی ها در اجتماع نفوذ بیشتری از سیاسیون دارند اتفاقا بعضی از سلبریتی ها بینش سیاسی قوی تر از رجال سیاسی دارند. روحانیت ثابت کرده است که دوست دادند کسی وارد حیطه آنها نشود