عبدالجبار کاکایی از آرزوی شاعر درگذشته، «یدالله رویایی» گفت
یک شاعر و ترانهسرا در پی درگذشت یدالله رویایی با ذکر خاطره از او گفت: رویایی انسان شریفی بود و در آن دیدار از عشق و علاقهاش به وطنش به من گفت و اینکه آرزوی دیدار زادگاهش، دامغان، را داشت.
عبدالجبار کاکایی ضمن اشاره به ماجرای دعوت از یدالله رویایی برای هشتمین دورۀ جشنوارۀ شعر «فجر»، از دیدار خود با او در پاریس گفت و «رویایی» را پلی به سمت نوجویی دانست.
این شاعر و ترانهسرا در پی درگذشت یدالله رویایی، شاعر «حجم» دربارۀ ویژگیهای شعری او و آنچه رویایی را از دیگر شاعران «حجم» متمایز میکرد، گفت: یدالله رویایی، چهرهای صاحبنام در عرصۀ تجدیدنظرطلبی در سبک، ساختار و فرم شعر بود.
او افزود: همانطور که مستحضر هستید در تألیفاتی که به نام شعر «حجم» منتشر کردهاند و مسائل شعر توضیح داده شده، بیشتر بر ساختار زبان و به هم ریختن دلالتهای رایج در شعر کار کردهاند و سبک و شیوۀ شعر گفتن او ، مورد انتقاد بعضیها قرار گرفته است. آنهایی که به ادبیات کلاسیک تمایل داشتند هم اغلب با دستاوردهایش مخالف بودند چون وقتی نظام دال و مدلولی در شعر به هم بریزد، طبیعتا ضربه به معنا میخورد. با این حال، میشد بهعنوان یک حرکت و تجربه از کنار حرفهای این شاعر ، حرکتهای تازهتری ایجاد کرد. یدالله رویایی پلهای به سمت نوجویی و جسارت و طرح مفاهیم تازه در حوزۀ شعر بود. ولی این جدالها در عرصۀ نقد سبب شد حتی از سوی برخی از کسانی که از شاگردان نیما بودند هم مورد انتقاد قرار بگیرد.
کاکایی سپس به دیدار خود با رویایی در پاریس اشاره و بیان کرد: وقتی او را در پاریس دیدم، شاعری حدوداً 85ساله بود. محضر بسیار شریفی داشت؛ از جمله گرایشات فکری معنوی و عرفانی او بر اندیشههای هایدگر، تصوف، عرفان و... که شاید بسیاری از این نوع تفکرات او، اطلاع نداشتند.
این شاعر همچنین گفت: رویایی انسان شریفی بود و در آن دیدار از عشق و علاقهاش به وطنش به من گفت و اینکه آرزوی دیدار زادگاهش، دامغان، را داشت.
عبدالجبار کاکایی که پیشتر نیز در گفتوگویی، از ماجرای دعوت رویایی به ایران گفته بود، دراینباره توضیح داد:در هشتمین دورۀ جشنوارۀ شعر «فجر» که من نیز بهعنوان دبیر جشنواره حضور داشتم، در شورای سیاستگذاری که متشکل از چهرههای صاحبنام شعر معاصر بود، تصمیم گرفتیم همۀ طیفهای ادبی موجود در کشور را به رغم مواضعی که در یادداشتها، مصاحبهها و نکات دیگر دارند، دعوت کنیم تا جشنوارهای ملی برگزار شود. تصمیم جدیدی بود و برخلاف رویکردهایی که پیش از این گرفته شده بود. اما اعضای شورای سیاستگذاری پذیرفتند و بنده هم با همین شرط دبیر شدم و اقداماتمان را با دعوت از جریانهای ادبی موجود که در داخل و خارج از کشور تولید کتاب و شعر داشتند، شروع کردیم. از جملۀ اینها دعوتی بود که از یدالله رویایی صورت گرفت و او با روی گشاده پذیرفت. حتی هماهنگی دعوت از چند شاعر از فرانسه و کشورهای دیگر اروپایی را هم قبول کرد تا در معیت آنها به تهران بیایند و در جشنواره حضور پیدا کنند. اما به محض اینکه این خبر اعلام شد، تندروها در بعضی از رسانهها موضعگیری کردند و بر وزارت ارشاد فشار آوردند. و طبیعتاً وزارت ارشاد هم فشارها را بر دبیر منتقل کرد تا به نحوی این ماجراها را جمع کند. بنده مقاومت کردم، بعضی از اعضای شورا هم همراهی کردند. ولی در مجموع، در جلسهای که با شورا گذاشتیم، بنا شد تا از جناب رویایی به خاطر اوضاع موجود در کشور و بحرانی که وزارت ارشاد در آن گرفتار شده و ناتوانی وزارتخانه برای انجام یک امر مستقل، عذرخواهی شود. این عذرخواهی صورت گرفت و عدهای از این عذرخواهی هم شاکی شدند و میگفتند دلیلی ندارد، عذرخواهی شود.