نقــاش قلابی سارق طلاهای دختر نوجوان بود
پسر شیاد وقتی از علاقه دختر جوان به نقاشی باخبر شد با وعده شهرت و ثروت 300 میلیون تومان طلاهای دختر نوجوان را سرقت کرد.
چند روز قبل دختر 16 سالهای به همراه خانوادهاش به پلیس رفت و از نقاشی شکایت کرد که او را ربوده بود.
دختر نوجوان در تحقیقات گفت: از بچگی عاشق نقاشی بودم و به همین دلیل دلم میخواست که یکی از معروفترین نقاشهای دنیا شوم و گالریهایی در سطح بینالمللی بگذارم. به خاطر علاقهام در فضای اینستاگرام بهدنبال کارهای هنری و نقاشیها مختلف بودم تا اینکه با پسر جوانی به نام امیر آشنا شدم.
او ادامه داد: امیر مدعی بود که نقاش حرفهای است و تابلوهایش را در نمایشگاههای کشورهای خارجی به فروش میرساند.
حتی به من گفت نمایشگاهی در ایران هم میخواهد بگذارد و از من دعوت کرد برای دیدن نمایشگاهش بروم. بعد هم موضوع شراکت در نمایشگاه نقاشی را مطرح کرد و اینکه علاوه بر اینکه پول خوبی از این کار بهدست میآورم، آدم مشهوری در رشته مورد علاقهام خواهم شد.
با ترفند شهرت و ثروت، مرا مجاب کرد که با او شراکت کنم و من هم طلاهای خودم و مادرم را بدون آنکه به کسی بگویم برداشتم تا شریک مرد نقاش شوم. 300 میلیون تومان ارزش اموال بود و زمانی که امیر متوجه شد طلاها را با خودم آوردهام به من آبمیوه مسموم داد و من که نیمههوش شده بودم زمانی که متوجه شدم میخواهد طلاها را سرقت کند مقاومت کردم.
اما امیر مرا کتک زد و با زور طلاها را از من گرفت و نیمههوش در کنار خیابان رها کرد.
با شکایت دختر نوجوان، تحقیقات به دستور بازپرس عظیم سهرابی آغاز شد و در بررسیهای اولیه تیم تحقیق پی بردند که امیر نقاش نبوده و گالری هم نداشته است.
او با این ترفند، اعتماد دختر نوجوان را به خود جلب کرده تا طلاهایش را بهدست بیاورد. تحقیقات برای دستگیری امیر و شناسایی قربانیان احتمالی او به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
چرا باید بچهها طوری تربیت شوند که آرزوهای خود را به دیگران بگویند ؟؟
پس پدر و مادر کجا هستند؟؟
فرزند باید با پدر و مادرش آنقدر. رابطه صمیمانه داشته باشد که هر اتفاقی رو با آنها در میان بگذارد نه اینکه همدل و همرازشان یک غریبه شود که اتفاقات ناگواری هم رخ دهد