بغض و گریه خواننده ماکانبند در کنسرت
شامگاه یکشنبه بیستوسوم بهمن، سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران در ۲ سانس، پذیرای طرفداران ماکانبند بود.
در روز برفی تهران، حرارت موسیقیدوستان به اوج خود رسید. گروه پرطرفدار ماکانبند در نخستین کنسرت زمستانی خود، طی ۲ سانس به روی صحنه رفتند و خاطره زیبایی را برای دوستداران خود خلق کردند.
وقتی از درب جنوبی نمایشگاه ورود میکنیم، با حجم سنگینی از ترافیک انسانی مواجه میشویم که از سانس اول بیرون آمدهاند. از صحبتهایشان مشخص است که حسابی راضی هستند و درباره این اجرا صحبت میکنند.
به داخل لابی که میرسیم، جمعیت بسیاری منتظر باز شدن درب سالن هستند اما این اتفاق، تا ساعت ۲۱:۳۵ دقیقه رخ نمیدهد یعنی ۵ دقیقه بعد از زمان مقرر اجرای برنامه. کنسرت با نیم ساعت تاخیر، راست ساعت ۲۲ آغاز میشود.
امیر مقاره و رها مهادیان در میان سوت و جیغ طرفدارانشان، شروع به خواندن میکنند. آنها در اجرای خود آهنگهای رفت، ناخدا، یه لحظه نگام کن، خدا، دیوونه من، حیف، حق بده، نارنجی، دورهگرد و قصه من را اجرا کردند.
آهنگ قصه من، جدیدترین کار این گروه است که طی روزهای گذشته منتشر شد و ماکانبند، نخستین اجرای زنده آن را در کنسرت استارت زد و با استقبال بسیارخوب طرفدارانش مواجه شد.
برای آهنگ نارنجی، رهام پشت پیانو نشست و امیر مقاره، خوانندگی این کار را به صورت انفرادی انجام داد. او گفت که برای این کار چیزی حدود ۵ سال تلاش کرده تا این آهنگ، همان چیزی شود که میخواهد.
در این کنسرت، امیر مقاره و رهام هادیان، هر یک، کارهای تکصدایی خواندند که با استقبال خوب طرفدارانشان مواجه شدند.
نکته عجیب این کنسرت آن بود که برخلاف آنچه که تصور میشد، در طول این برنامه، هیچ آهنگ شادی خوانده نشد و تمام آهنگها، تمی غمگین داشتند. این اتفاق سبب شد تا مخاطب، شنونده یک جریان یکنواخت در طول کنسرت باشد. مخاطبانی که خیلی آرام سر جای خود نشستند و چندان به وجد نیامدند که بخواهند از جای خود بلند شوند.
این اتفاق چندین بار با اعتراض بسیاری از مخاطبان همراه شد که با فریاد «شادش کن» از ماکانبند تقاضا کردند تا آهنگهای شاد بخواند اما آنها اصرار عجیبی بر روی اجرای آهنگهای غمگین داشتند و هیچ توضیحی هم نسبت به این اقدام عجیب خود ندادند.
امیر مقاره، در طول اجرای این شب، ۲ بار به هنگام اجرای برنامه بغض و گریه کرد که باز هم در این ارتباط، حرفی با مخاطبان نزد.
اتفاق خوبی که در کنسرت شب گذشته رخ داد، مربوط به سانس اول بود. در این سانس، یک دختر حدودا ۱۰ساله به همراه مادرش، از خوی به این برنامه آمد و به دلیل اصرار برای دیدن ۲ خواننده گروه، به پشتصحنه رفت. امیر مقاره و رهام هادیان، با دیدن این دختر کوچک تحتتاثیر قرار میگیرند.
امیر مقاره در سانس دوم کنسرت رو به مخاطبان گفت که هر زمان، اوضاع خوی عادی شود، آنها اولین خوانندگانی خواهند بود که به این شهر رفته و در هر تعداد سانس که نیاز باشد، بهصورت رایگان برای مردم خوی اجرای برنامه خواهند کرد. این قول، با جیغ ممتد مخاطبان همراه بود.
ماکانبند در این کنسرت، با ارکستر پروپیمانی که تماما مشکی به تن کرده بودند، ظاهر شد و تقریبا تمام سازهای کلیدی را در اختیار داشت. از ساکسیفون و ویولن تا پیانو و گیتار برقی.
یکی از شوخیهای کلامی کنسرت شب گذشته، صدای یکی از تماشاگران بود که مدام فریاد میزد: امیر، ماکانبند بخون. مقاره پس از چند بار بیاعتنایی به این گفته، بالاخره به شوخی گفت که جواب تورو نمیتونم روی سن بدم. این جمله، با خنده حضار همراه شد.
مقاره که در این کنسرت، بهمانند سایر اجراها، وظیفه سخن گفتن را به عهده داشت، چندان با مخاطبان صحبت نکرد و در بیشتر مواقع به صورت برخی تکهپراکنیها، با دوستدارانش صحبت کرد. او مدام از هوادارانش میخواست که در طول برنامه، با نور موبایل و خواندن آهنگهایش، او را همراهی کنند.
ماکانبند در این اجرا، تقریبا بهمانند کنسرتهای ابتدای امسال عمل کرد. تنها مورد عجیب این اجرا، نخواندن آهنگ شاد بود.
در پایان کنسرت که همگی به سمت درب جنوبغربی نمایشگاه در حرکت بودند، تقریبا در تمام ماشینهایی که از پارکینگ بیرون میآمدند، مشغول شنیدن آهنگهای شاد با صدایی بلند بودند که طبیعتا درنتیجه اعتراض بود و این مورد را در ذهن تداعی میکرد که آنها پس از شنیدن حدود ۱۰ آهنگ غمگین، حالا به آهنگ شاد نیاز داشتند و اینطور به این اتفاق واکنش نشان دادند.
کنسرت، ساعت ۲۳:۳۰ به پایان رسید و جمعیت، در یک هوای برفی و دمایی که احتمالا زیر صفر بود، با یک تجربه متفاوت از کنسرت، سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی را ترک کردند.
توی این مملکت و این وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی و خانواده های داغدار جایی برای شادی نمانده
تو همچنان در لاک غم بمان
نه مونده همونههایی که میگفتن مثلا ماناراحتیم دیدی چیکار کردن؟
دیگه بسه محلشون ندیم خودشون میان وسط مثل ایشون
تهرانی های سرخوش
زلزله هم بیاد سرخوشی اینها سرجاشه والا😳🙄😑
اگر در مورد همدردی راست می گویند و ادای غمدار بودن را بازی نمی کنند درآمد کنسرت را به خوی بدهند وجدانا
شادی کجای ایران است که اهنگ شاد بخوانند؟
بی غیرت های مزدور
خلایق هر چی لایقحق ملت ایران همین زندگی گدا گونه لست
اون عزیزی که نوشته پول رو بدن به مردم خوی خیلی دوست داشتم قیافت رو ببینم وقتی که دیدی کنسرت مجانی برای مردم خوی گذاشتن و دلشون رو شاد کردن