«جاسوس» فعال در دفتر امام چه کسی بود؟

ابراهیم یزدی در قسمتی از خاطرات خود در همراهی خود با امام خمینی(ره) در سفر به پاریس و نوفل لوشاتو از وجود یک روحانی جاسوس در دفتر امام سخن می‌گوید.

«جاسوس» فعال در دفتر امام چه کسی بود؟

ابراهیم یزدی می‌نویسد: به هر حال نبودن تلفن مشکل بزرگی بود. با اصرار دوستان بالاخره مساله را با آقای فرناند که مسوول امنیت منطقه بود و روزها اغلب جلوی ساختمان محل اقامت آیت‌الله خمینی ظاهر می‌شد مطرح کردم. او با کمال متانت و احترام قبول کرد که پی‌گیری کند. البته گفت این گونه توصیه‌ها خیلی سخت است. اما به هر حال به وعده خود عمل کرد و بالاخره شاید حدود دو هفته بعد از ورود ما به نوفل لوشاتو تلفن به کار افتاد.

برکات تلفن

بعد از انتقال به نوفل لوشاتو، منزل غضنفرپور تخلیه نشد بلکه به دفتر موقت آیت‌الله خمینی در پاریس تبدیل شد. مراجعه کنندگان از ایران ابتدا به آن محل می‌رفتند و سپس به نوفل لوشاتو هدایت می‌شدند.

با به کار افتادن تلفن، ارتباطات میان نوفل لوشاتو با پاریس و همچنین با ایران و سایر نقاط منظم شد.

راه اندازی آشپزخانه

در ابتدای ورود به نوفل لوشاتو، تهیه‌ غذا بر عهده خودمان بود و هر کس باید کمک می‌کرد. یکی دو روز اول از پاریس غذا تهیه می‌کردند و می‌آوردند اما این کار قابل ادامه نبود و به زودی آشپزخانه به راه افتاد.

اوایل کارهای روزمره را بین خود تقسیم کرده بودیم و همه حتی خود من در خریدهای روزانه شرکت می‌کردیم. از منزل تا بازار دهکده راه زیادی نبود، پیاده می‌رفتیم و نیازمندیهای روزانه را تهیه می‌کردیم.

جدی‌تر شدن کار دفتر

از روحانیون آقایان موسوی‌خوئینی‌ها، مروارید، لاهوتی، هادی غفاری، صادق خلخالی، صدوقی (پسر) آمدند و تا پایان ماندند. آقای سید محمد خاتمی که رییس مرکز اسلامی هامبورگ بود مرتب می‌آمد و کمک می‌کرد. آقای موسوی‌خوئینی‌ها عضویت هیات پاسخگویی به روزنامه‌نگاران را پذیرفت. خانم طاهره دباغ که زمانی با مجاهدین خلق همکاری می‌کرد ولی بعد از انحراف رهبری از آنها جدا شده بود، آمد و امور داخلی منزل آقا را به عهده گرفت.

اداره تلفن خانه و پاسخ به مراجعات به عهده حاج احمدآقا بود که سه نفر آقایان املایی، فردوسی‌پور و محتشمی‌پور امور اجرایی آن را برعهده داشتند.

صادق قطب‌زاده به طور عمده عهده دار امور بین‌المللی بود. دکتر صادق طباطبایی که برادر همسر حاج احمدآقا بود، به طور دائم در تماس بود و در تمام موارد مورد مشورت قرار می‌گرفت. آقای کریم خداپناهی که از آلمان آمده و در آپارتمان صادق قطب‌زاده در پاریس مستقر شده بود هم پی‌گیری‌های لازم را انجام می‌داد.

اقدامات حاج مهدی عراقی

با آمدن حاج آقا مهدی عراقی به پاریس، وضع اداره منزل سر و سامان تازه‌ای به خود گرفت. تا آن روز از مراجعان و مهمانان کسی پذیرایی نمی‌کرد اما با آمدن ایشان، پذیرایی با چای و ظهرها با نان و پنیر و گاهی اوقات تخم مرغ یا آش و ... برقرار شد.

به دلیل کوچکی محل سکونت، جست وجو برای منزل جدید و بزرگ‌تر دوباره شروع شد. این بار حاج مهدی آن را به طور خیلی جدی پی‌گیری می‌کرد. ولی هر چه بیشتر می‌گشت کمتر می‌یافت تا بالاخره منزلی رو به روی همان محل سکونت در نوفل لوشاتو خالی شد و با کمک آقای دکتر عسگری آن جا را اجاره کردند و آیت‌الله خمینی به آنجا منتقل شدند. این زمانی بود که همسر آیت الله خمینی هم آمده بودند و تهیه منزل جدیدی خیلی ضروری‌تر شده بود. هوا هم به تدریج سرد و بارانی و گاهی برفی شده بود و برگزاری نماز در محوطه روباز اطراف درخت سیب مشکل شده بود. این امر به اضافه کثرت مراجعان باعث شد حاج مهدی چادر بزرگی خرید و در همان محوطه جلوی ساختمان نصب کرد.

آمدن داماد ارشد

چند روز بعد از اجاره کردن منزل جدید و انتقال آیت الله خمینی به آن، خانواده آیت الله خمینی به همراه آیت الله شهاب الدین اشراقی داماد بزرگ خانواده به نوفل لوشاتو آمدند و در منزل جدید مستقر شدند.

آیت الله اشراقی یکی از علمای مورد توجه حوزه علمیه قم و مردی سلیم النفس و آرام و باسواد بود. خیلی سیاسی نبود اما به مسائل سیاسی توجه و از مواضع سیاسی آیت‌الله خمینی حمایت می‌کرد. ایشان اگر چه در برخی از مسائل سنتی می‌اندیشید اما در مقایسه با هم‌کسوتان خود روشن بین و با مسائل جدید آشنا بود. آیت الله اشراقی چند جلد تفسیر قرآن نوشته بود.

ایشان با ورود به ستاد بخشی از وظایف به خصوص در رابطه با ملاقات ها را برعهده گرفتند.

مباحثه بر سر سیگار

اولین بار بود که ایشان را از نزدیک دیدم به سرعت اعتماد و احترامی متقابل میان ما برقرار شد. ایشان بسیار زیاد سیگار می‌کشید. چند بار با ایشان درباره مضرات سیگار صحبت کردم اما نپذیرفت. به ایشان می‌گفتم بر اساس آموزش های دینی و قرآنی: کل مضر حرام یعنی هر چیز مضری حرام است.

یکبار در حضور آیت‌الله خمینی، آقای اشراقی بر سبیل مزاح گفت دکتر یزدی فتوا داده سیگار کشیدن حرام است. من هم توضیح دادم که حتی روزه گرفتن اگر برای سلامتی مضر باشد حرام است. آیت‌الله خمینی حق را به جانب من دادند اما آقای اشراقی به استفاده از سیگار ادامه داد.

با استقرار آیت‌الله خمینی و خانواده در ویلای جدید، در ساختمان تغییراتی داده شد. اتاق کوچک صندوق خانه به مرکز تلفن خانه تبدیل شد. آقایان فردوسی پور، املایی و محتشمی پور به نوبت مسوول پاسخگویی به تلفن ها بودند. آنها همچنین به آپارتمان دکتر غضنفرپور در پاریس که هنوز در اختیارشان بود می‌رفتند و آن جا هم کار پاسخگویی به تلفن ها را برعهده داشتند.

روحانی جاسوس دفتر امام

علاوه بر این سه نفر، یک روحانی دیگر هم به نام سیدمحمدعلی موسوی، به آن‌ها ملحق شده بود که تمام روز در دفتر پاریس در منزل دکتر غضنفرپور مستقر شده بود. هنگامی که دانشجویان عضو اتحادیه اسلامی دانشجویان، سفارت ایران در پاریس را اشغال و سفیر را بیرون کردند در آنجا به اسنادی دست یافتند که نشان می‌داد این روحانی جوان همه روزه گزارش فعالیت‌های دفتر را به مسوول ساواک در سفارت می‌داده است.

رفت و آمد مراجعین به نوفل لوشاتو مشکل بود. اتوبوس‌های عمومی و راه آهن بودند و کار می‌کردند اما ساعات رفت و آمد آن ها به دهکده خیلی محدود بود. با همت حاج مهدی عراقی، یک سرویس اتوبوس میان نوفل لوشاتو و آپارتمان پاریس راه اندازی شد. آقای عبدالکریم سنایی با خلوص و صداقت و پرکاری این وظیفه را انجام می‌داد. آقای سنایی بعد از انقلاب به وزارت امور خارجه رفت و چندین نوبت به عنوان سفیر در کشورهای مختلف اروپایی منصوب شد.

منبع: ایرنا
شبکه‌های اجتماعی

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد