دختر نوجوان درباره داستان زندگیاش روایت کرد:
فرار از خانه به امید زندگی با مادر
دختر نوجوان میگوید عمهاش سرپرست اوست اما دوست ندارد در خانه او بماند و میخواهد با مادرش زندگی کند.
ستاره وقتی خیلی کودک بود پدرش را از دست داد و زندگیاش تحت تاثیر این اتفاق قرار گرفت. او با شکایت عمهاش به خاطر فرار از خانه بازداشت شده است. این دختر نوجوان از زندگیاش میگوید.
*چرا از خانه فرار کردی؟
*پدر و مادرت کجا هستند؟
وقتی دوساله بودم پدرم فوت کرد و مادرم هم مرا رها و شوهر کرد. مدتی در بهزیستی بودم و بعد هم عمهام سرپرستی مرا قبول کرد.
احساس خوبی ندارم. عمهام آدم خوبی است اما من فکر نمیکنم آنجا خانه من است.
*میخواهی کجا زندگی کنی؟
*اما میگویی او تو را ترک کرده است.
شاید اگر بداند من خانهای ندارم، قبول کند با او زندگی کنم.
آنطور که از عمهام شنیدهام او قصد ازدواج داشته و به همین خاطر مرا به خانواده پدرم داده چون خانواده پدرم از من نگهداری نکردند مرا به بهزیستی برده است، بعد عمهام مرا از بهزیستی تحویل گرفته و بزرگ کرده است.
*کی متوجه شدی که فرزند عمهات نیستی؟
*تا به حال سراغ مادرت رفتهای؟
یک بار با عمهام رفتم اما او خیلی از دیدن من خوشحال نشد. گفت برو دنبال سرنوشتت. گفت او هیچوقت در زندگی من نبوده و بهتر است من هم دنبال زندگی خودم بروم.
نمیدانم اما امیدوارم این کار را بکند.
*نمیخواهی پیش عمهات باشی؟
*مادرت فرزند دیگری دارد؟
بله از شوهرش دو پسر و یک دختر دارد.
رفتار خوبی داشتند، البته ما صمیمی نیستیم.
*با مادرت تماس گرفتهای؟
اکثراً می فرمایند کودک تنها نتیجه طلاق است !!
آیا می توان گفت این دختر هم بچه طلاق است؟!
کاش جهان طور دیگری بود و مثل آخرت هر کس مسئول اعمال خودش بود .
راضیم به رضای خداوند ، علم ما توانایی پیدا کردن چرایی این سرنوشت های غم بار را ندارد ، تنها ردی که به ذهنم رسید این است که جهان فانی است و ابدیت ، ابدی ، خداوندا از درگاه تو می خواهم این دختر تنها را خودت سرپرست باشی ، که اگر چنین شود ، خوشبخت ترین دنیا و آخرت خواهد بود ، از بزرگیت به چشمان سر دیده ام که خواستم و تمنای اجابت دارم . راضیم به رضای تو و کوچکم و گناهکار پس رحم کن بر مردمم و کشورم یا رب ، غیر تو فریادرسی نداریم
آدمها موجودات کثیفی هستند بچه به دنیا میاورند و میگند برو دنبال سرنوشت خود در حالی که عامل بدبختی بچهها پدر و مادر هستند و باید تا آخر عمر خرجی بدهند
اسم اون مادر نیست هیولاست متاسفم که از عمه فرشته ات به دامن هیولا میروی.