آغاز دنیای پساغربی؛ حرکت به سمت آسیاست
مسئله قابل توجه در زمان کنونی این است که تمرکز متخصصان امور جنگ و سیاست که اکنون متوجه اوکراین است به سمت تلاش برای ترسیم ویژگیهای اصلی نظام روابط بین المللی بعد از جنگ اوکراین رفته است.
عاطف الغمری در مطلبی که در الخلیج امارات متحد عربی منتشر کرده، شرایط را چنین ترسیم می کند:
در این راستا اولیور ستوینکل، نویسنده برزیلی دیدگاه خود را با عنوان دوران پساغربی مطرح میکند و میگوید: «ما اکنون در نقطه آغازین یک تغییر تاریخی به دور از غرب ایستادهایم که به سمت آسیا حرکت میکند».
پروفسور گراهام آلیسون، استاد دانشگاه هاروارد به این دیدگاه میافزاید و میگوید: « در هزاره پیشین اروپا مرکز جهان بود. در آن دوران تمدنهای سایر ملتها از جمله چین و جهان اسلام به غنیسازی [تمدن] غرب کمک کردند. به این ترتیب که غرب بر دانش آن تمدنها برای به حداکثر رساندن تواناییهای علمی خود اتکا کرد».
طبق دیدگاه پروفسور گراهام آلیسون، ساختار نظام بینالملل بعدی تنها به افزایش نقش چین محدود نمیشود بلکه در آن نقشهایی برای دیگران نیز وجود خواهد داشت؛ یعنی طرفهایی که به نظر میرسد ایده های جدیدی برای خروج از تنگنایی دارند که جهان در نتیجه بحران اوکراین در آن به سر میبرد.
در میان این غوطه ور شدن در عمق اوضاع بینالمللی کنونی از سوی بسیاری از کارشناسان پروفسور آندری ماکارچف، استاد مطالعات منطقهای و بینالمللی در استکهلم میگوید جنگ اوکراین نشان داد که درگیریهایی که امروز در فضای آن زندگی میکنیم در اصل درگیری میان دو فلسفه متناقض در مورد ذی حق بودن هر یک از آنها برای داشتن نقش تاثیرگذار در روابط بین المللی است.
مسئله قابل ملاحظه در نظراتی که به مقوله «دوران جهان پساغربی» نزدیک شدهاند این است که به صورت ویژه در ارزیابی خود نسبت به مواضع قدرتهای متخاصم در اوکراین و انعطاف ناپذیری آنها برای یافتن راه حل نهایی و قاطع برای این بحران، واکنش کشورها و ملتهای خاورمیانه را مد نظر قرار دادهاند. چنین ارزیابی که در آن امکان دستیابی به راه حل در صورت اجرایی کردن قواعد سیاسی و حقوقی مرتبط با جنگها و بحران ها وجود دارد، وارد گفتمان بسیاری از کارشناسان متخصص تحول تاریخی به دور از غرب شده است.