چرا کریدور زنگزور دالان ناتو نیست؟
کریدور زنگزور را نمی توان به ناتو مرتبط دانست چرا که طرف های منتفع از این کریدور اتفاقا نه کشورهای غربی بلکه به نظر می رسد دو قدرت شرقی یعنی چین و روسیه در کنار ترکیه و آذربایجان هستند.
طی هفته ها و ماه های گذشته بحث ایجاد کریدور زنگزور از سوی ترکیه و دولت جمهوری آذربایجان، به دلیل اهمیت ژئوپلتیک آن در بحث های محافل سیاسی و رسانه ای ایران مورد توجه است.
برخی رسانهها و محافل نام آن را "کریدور ناتو" گذاشتهاند. دلایلی که در پی میآید بر آن است نشان دهد این تعبیر مخاطب ایرانی را گمراه میکند و از درجه اعتبار ساقط است. چرا که کریدور زنگزور را نمیتوان به ناتو مرتبط دانست زیرا کشورهای منتفع از این کریدور اتفاقا کشورهای غربی نیستند بلکه به نظر میرسد دو قدرت شرقی یعنی چین و روسیه در کنار ترکیه و آذربایجان از ان نفع میبرند.
این گذرگاه در واقع بخشی از پروژه بزرگ چین " یک کمربند یک راه" است که چین را از طریق دریای خزر و سپس جمهوری آذربایجان و ترکیه به اروپا وصل میکند و به همین خاطر دولت چین با توجه به سیاست تنوع بخشیدن به مسیرهای ترانزیتی خود به اروپا، از آن استقبال میکند.
در سوی دیگر عملکرد ماههای گذشته روسیه نیز نشان میدهد مسکو نیز بیمیل به اجرای این پروژه نیست و اجرای آن را تهدیدی برای منافع راهبردی خود نمیبیند.
روسیه به دلیل همکاری با ترکیه در برخی پروندههای مهم از نظر مسکو از جمله پرونده ترانزیت دریایی از دریای سیاه، دور زدن تحریمهای غرب و... نمیخواهد در مقابل آنکارا در اجرای این پروژه بایستد.
این گذرگاه مشکل جمهوری آذربایجان را برای دسترسی به نخجوان را نیز حل کرده و به برنامه دولت ترکیه برای دسترسی به قفقاز از مسیر مستقیم و نیز تشکیل یک دالان ارتباط مستقیم ترکیه با آنچه " اتحادیه دولتهای ترک" مینامد، کمک میکند؛ دولتهایی که البته هنگام گردهمآیی سرانشان برای متوجه شدن زبان یکدیگر باید مترجم به خدمت بگیرند!
از سوی دیگر با توجه به این واقعیت که واشنگتن درصدد ضربه زدن به ایجاد مسیرهای کریدوری جدید چین است، میتوان این برداشت را کرد که واشنگتن در نگاه کلی دید مثبتی نسبت به این کریدور ندارد.
آمریکا دوست دارد بیشتر مسیرهای تجاری چین دریایی باشد تا بتواند از طریق تنگه مالاگا آنها را زیر کنترل داشته باشد و چین نیز برای گریز از این مساله بیش از یک دهه است که به طور جدی روی یک پروژه 1 تریلیون دلاری (یک کمربند یک راه) برای ایجاد مسیرهای ترانزیتی متنوع خشکی تلاش میکند؛ تا در یک جنگ احتمالی با واشنگتن، آمریکاییها نتوانند مسیر تجارت آنها با جهان خارج را مسدود کنند.
از سوی دیگر برای واشنگتن اولویت اصلی در منطقه قفقاز جنوبی به عقب راندن و محو نفوذ تاریخی روسیه است و آمریکایی ها بیش و پیش از هر چیز دوست دارند روسیه را در این منطقه نبینند؛ اما همزمان به نظر نمی رسد واشنگتن بخواهد این منطقه نیز به یک مسیر ترانزیتی جدید در جهت هموار کردن راه تجارت چین با اروپا تبدیل شود.
برخی دولت های اروپایی عضو ناتو از جمله فرانسه نیز اعلام کرده اند به طور تمام قد در کنار ارمنستان ایستاده اند؛ هر چند که برای بسیاری از اروپایی ها از جمله فرانسه کریدور زنگزور مساله اصلی در منطقه قفقاز جنوبی نیست و موضوع اصلی آنها حمایت از تمامیت ارضی ایروان در برابر زیاده های خواهی های ژئوپلتیک آنکارا و باکو است.
بنابراین با نگاهی کلی به وضعیت منطقه قفقاز جنوبی و تنش های موجود در این منطقه، می توان این برداشت را کرد که اتفاقا در موضوع کریدور زنگزور این کشورهای غربی و ناتو نیستند که به دنبال تحقق این پروژه اند و چه بسا برخی از آنها از جمله ایالات متحده آمریکا به واسطه احساس رقابت با چین چندان تمایلی برای احداث این کریدور و متنوع ساختن مسیرهای ترانزیتی چین با جهان خارج نیستند.
از این رو عنوان کریدور ناتو برای این گذرگاه بحث برانگیز بیش از آنکه بیان واقعیت میدانی از یک رویداد ژئوپلتیکی بیخ گوش ایران باشد، بیشتر گمراه ساختن افکار عمومی و تصمیم سازان و تصمیم گیران در موضوع سیاست خارجی است و این گمراهی خطرناک است چون می تواند منجر به اتخاذ تصمیمات نادرست و اشتباهی شود که هزینه های گزافی برای منافع و امنیت ملی کشور به بار آورد.
ایجاد کریدور زنگزور البته چالش ها و خطراتی جدی برای ایران در پی دارد و ایران باید تلاش کند با در پیش گرفتن یک سیاست فعال، خطرات این پروژه را دفع کرده و با ارایه راه حل های سازنده و به نفع منطقه، از منافع خود در این حوزه مهم از مرزهای شمالی کشور و ارتباطات خود با جهان خارج پاسداری کند.
ا ما قدم نخست در گرفتن تصمیمات درست داشتن شناختی درست از واقعیات میدانی است.
برای آماده سازی افکار عمومی به منظور اقدامات احتمالی بازدارنده کشورمان در قفقاز، نیازی به تحریک افکار عمومی با ارایه اطلاعات نادرست همچون کریدور ناتو نیست، بلکه غالب افکار عمومی ایرانی آن قدر شناخت و آگاهی دارند که اگر منافع و مضار واقعی این پروژه - از جمله قطع یکی از مسیرهای ارتباطی کشورمان به جهان خارج از طریق مرز با ارمنستان - برای آنها تشریح شود، درک کنند که تا چه میزان جلوگیری و یا تغییر مسیر این پروژه به جهتی که منافع و امنیت ملی کشور تهدید نشود، برای آینده فرزندان این آب و خاک مهم است.