صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران:
حسن روحانی نمیتواند نقش هاشمی را ایفا کند
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: یکی از انتظارات و توقعات یکدرصدی از اقشار و لایههای تحصیلکرده آن 24میلیون نفر، این بود که آقای روحانی در قبال رفع حصر و وضعیت زندانیان سیاسی گام بردارد اما دیدیم که ایشان یکبار هم اشاره به رفع حصر نکرد.
یکی از افرادی که در دو انتخابات 92 و 96 در بین حامیان حسن روحانی حضور داشت و تلاش زیادی برای جلب نظر دانشگاهیان انجام داد، صادق زیباکلام است. این استاد دانشگاه که از مقام مدافع به منتقد جدی حسن روحانی تغییر موضع داده، در گفتوگویی معتقد است که با سابقهای که حسن روحانی در دوره دوم ریاستجمهوری داشته و با توجه به کیش شخصیتی او، نمیتوان انتظار داشت که نقشی مشابه هاشمیرفسنجانی را در انتخابات اسفندماه ایفا کند.
روند ثبتنام کاندیداهای حضور در مجلس خبرگان با ثبتنام حسن روحانی در آخرین روز بهعنوان مطرحترین چهره به پایان رسید. کاندیداتوری مجدد روحانی در مجلس خبرگان و صدور بیانیه پس از این کاندیداتوری را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این ارتباط دو مسئله مطرح است؛ یکی مسئله خود مجلس خبرگان است که فکر میکنم مدتهاست نقش اصلی خود را در ساختار سیاسی ایفا نمیکند. صرفنظر از اینکه در دوره جدید چه افرادی به این مجلس برسند، عملاً این مجلس اینگونه نیست که انتظار و توقعی که در قانون اساسی پیشبینی شده را لبیک بگوید. شما وقتی نگاه میکنید طی دهههای اخیر مجلس خبرگان گام و اقدامی برنداشته که بگوییم این در جهت ایفای نقشی بوده که قانون اساسی برعهده آن گذاشته است. این موضوع هم در دید مردم وجود دارد و هم در عالم واقع اینطور بوده است. اما در خصوص آقای روحانی، دو نکته قابل اشاره است. نکته اول اینکه به فرض که ایشان میخواهد برود و در خبرگان فعالیت داشته باشد و جریانی معتدل را در خبرگان ایجاد کند اما در عالم واقع این است که خبرگان آنطور که باید و شاید در جایگاهش نقشآفرینی ندارد. نکته دوم درباره آقای روحانی این است که ایشان سابقه خوبی ندارد. 24میلیون نفر از مردم ایران در اردیبهشت 96 رای دادند و آقای روحانی در دور دوم ریاستجمهوری اصلاً انگار نه انگار که 24میلیون رای آورده و در قبال این افرادی که به او رای دادهاند و افرادی که کار و زندگی خود را برای رای آوردنش گذاشتند، مسئول است. خیلی از 24میلیون نفر تردید داشتند که رای بدهند یا ندهند اما در دقیقه 90 به آقای روحانی رای دادند اما متاسفانه آقای روحانی و مجموعه سیستم در دور دوم ریاستجمهوری بلایی بر سر صندوق رای آوردند که امید به اینکه تغییر و تحول از صندوق رای حاصل شود، از بین رفت و نتیجه این موضوع را هم در انتخاباتهای بعد از 29 اردیبهشت 96 دیدیم که در شهرهای بزرگ چقدر مشارکت پایین آمد. اینها به نظر من به علت تجربه تلخی بود که در دور دوم ریاستجمهوری آقای روحانی رخ داد اما ایشان حتی تلاش لازم را نداشت که با مردم صحبت کند و بگوید من میدانم شما انتظار داشتید، من دارم تلاش میکنم و میخواهم کارهایی را انجام دهم.
در بیانیهای که حسن روحانی بعد از کاندیداتوری صادر کرد، کلیدواژههایی مانند «ایستادگی در برابر زیادهخواهان»، «بنبستشکنی» و فراتر رفتن از «دوگانهی خانه و خیابان» مطرح شده است. این کلیدواژهها را چطور ارزیابی میکند و آیا میتواند در نظر مردم تغییری ایجاد کند؟
ایشان در مبارزات انتخابات سال 96 هم جملات خیلی خوب و شجاعانهای را بیان کردند، منتهی بعد از انتخابات اصلاً به آن توجه نکرد. یک نمونهاش در اردیبهشت 96، یکی از انتظارات و توقعات یکدرصدی از اقشار و لایههای تحصیلکرده آن 24میلیون نفر، این بود که آقای روحانی در قبال رفع حصر و وضعیت زندانیان سیاسی گام بردارد اما دیدیم که ایشان یکبار هم اشاره به رفع حصر نکرد. ما میتوانیم بفهمیم که اختیارات رئیسجمهور زیاد نیست، میتوانیم بفهمیم قوه قضائیه، تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی دست رئیسجمهور نیست ولی ایشان میتوانست بگوید که من میخواهم درباره رفع حصر گام بردارم اما نمیتوانم اما ایشان این کار را هم نکرد. رفتار ایشان بهگونهای بود که انگار حصر اینجا اتفاق نیفتاده و در کشور گینه بیسائو دو تن از شخصیتهای سیاسی حصر شدهاند. اینکه ایشان چشم خودش را به روی تمام خواستههای 24میلیون نفر بست، اصلاً قابل قبول نیست. حالا ایشان بیاید و بگوید مثلاً بنبستشکنی کنید. هیچ اطمینانی به ایشان متاسفانه وجود ندارد.
به عنوان آخرین سوال، با این تفاسیر نمیتوان جایگاهی را برای حسن روحانی در نظر گرفت که مرحوم هاشمیرفسنجانی در دوره پنجم خبرگان ایفا کرده بود؟
بین آقای هاشمی و آقای روحانی خیلی تفاوت وجود دارد و ایشان اصلاً و ابداً نمیتواند نقش آقای هاشمی را ایفا کند. آقای هاشمی نشان داد از گذشتهاش فاصله گرفته است. ایشان هیچوقت گذشتهاش را محکوم نکرد، هیچ وقت عملکردش را در دهه 60 و 70 محکوم نکرد اما در عمل نشان داد که خیلی به دهه 60 و 70 افتخار نمیکند. ایشان حداقل نشان داد به طرف مردم، آزادی و دموکراسی آمده است. ولی آقای روحانی حاضر نشد که این را نشان دهد. آقای روحانی و آقای هاشمی هر دو نتوانستند گامی برای دموکراسی بردارند اما آنها یک تفاوت مهم دارند. آقای هاشمی نشان داد که میخواهد گامهایی در این زمینه بردارد ولی آقای روحانی تاکنون نشان نداده که دموکراسی برایش اهمیت دارد. یک نطق طی 4سال دوم نمیتوان از ایشان پیدا کرد که از مردم قدردانی کرده باشد که در انتخابات به او رای دادند.