پرویز، ملیحه، داوینچی و یک مشت «بدبختی» بیمزه!/ «داوینچیز» چگونه آغاز شد؟
افشین هاشمی علاقه ویژهای به ورود به دنیای کارگردانی دارد، بازیگری که پیشتر در سینما هم کارگردانی مشترک با فیلمسازان دیگر را تجربه کرده بود و حالا در شبکه خانگی در حال طبعآزمایی است.
«شبکه مخفی زنان» اولین تجربه هاشمی در این میدان بود. سریالی که از نظر ترکیب بازیگران، یکی از ویژهترین تولیدات شبکه خانگی بود و انتظار میرفت تبدیل به یکی از آثار پربازتاب و پرمخاطب این حوزه شود، اما در عمل آنچه باید اتفاق نیفتاد و سریال مورد استقبال قرار نگرفت.
در این شرایط انتشار سریال «داوینچیز» به کارگردانی افشین هاشمی میتوانست تجربهای متفاوت برای او رقم بزند. سریالی که مانند تجربه قبلی قرار است کمدی باشد، با این تفاوت که داستانش در زمان حال روایت میشود.
آنچه در گزارش پیش رو میخوانید، روایت «فرارو» از قسمت ابتدایی این سریال جدید شبکه نمایش خانگی است.
درباره قصه «داوینچیز»؛ کلیشهها به خط شدند!
آنچه در قسمت ابتدایی سریال «داوینچیز» شاهد بودیم، مجموعهای از کلیشههای روایی کارهای طنز طی دهههای گذشته بود. از ماجرای زوج بدبختی که شرایط مناسبی برای ازدواج ندارند، تا شوخی با نوستالژی دهههای گذشته و اندکی هم شوخی با سیاست و پدیدههایی مانند آقازادگی بهعنوان چاشنی کار!
قصه محوری این سریال درباره زوجی به نام پرویز و ملیحه است که در یک موزه کار میکنند، اما شرایط اقتصادی خوبی ندارند و برای عبور از بحران مالی چشم انتظار یک وام هستند. وامی که البته مسئولان موزه با آن موافقت نکردهاند.
بخشی از داستان هم در قالب فلاشبک مربوط به گذشته این زوج و روزهای اولیه آشناییشان میشود که در قالب آن متوجه میشویم پدر ملیحه سالهای قبل شرط گذاشته تا زمانی که آنها خانهای از خود نداشته باشند، شبها باید جدا از هم بخوابند!
اما قصه اصلی در سکانس پایانی شکل میگیرد و احتمالا در ادامه داستان، همین اتفاق قرار است زمینهساز عبور زوج اصلی از بدبختیهایشان باشد. آنها حین تمیزکاری موزه، بهصورت اتفاقی با یک تابلو قیمتی مواجه میشوند.
دیگر خط داستانی سریال که در قسمت اول اشارههایی به آن میشود، کیفیت راهاندازی و احداث موزهای است که پرویز و ملیحه در آن مشغول به کار هستند. آنچه در سریال روایت میشود بیشتر کنایه به ورود آقازادههای بیکفایت به عرصه مدیریتهای فرهنگی و هنری است.
درباره کارگردانی «داوینچیز»؛ لطفا جدی بگیرید!
هر چند دو سریال «شبکه مخفی زنان» و «داوینچیز» در دو فضای متفاوت از نظر تاریخی روایت میشوند و اساسا تجربههای همسانی برای یک کارگردان محسوب نمیشوند، اما باید اعتراف کنیم افشین هاشمی در هر دو به یک اندازه ناموفق عمل کرده است.
اشکال اساسی در فرآیند کارگردانی هاشمی که به هر دو سریال آسیب جدی زده است، عدم ناتوانی در رسیدن به یک لحن مناسب و استاندارد است که در میانه فضای جدی و طنز، تبدیل به هجویه نشود. آنچه در روایت «شبکه مخفی زنان» نمود داشت و حالا در «داوینچیز» هم میتوان رگههایی از آن را دید.
داخل کردن یک راوی به فضای داستان و تلاش برای بانمک جلوه دادن او هم تأثیری بر جذابتر شدن جنس روایت در این سریال نداشته و هر جا ردپای کارگردانی افشین هاشمی پررنگتر میشود، میزان نچسب بودن شوخیها بیشتر میشود! مانند سکانس مربوط به خوش گذرانی دو خدمتکار موزه که با نمای بسته و از بالای شلوارهای آنها در کنار سفره آغاز میشود! ایدهای که شاید از نگاه کارگردان بامزه بوده، اما برای مخاطب پسزننده است.
درباره بازیگران «داوینچیز»؛ امیدمان به شماست!
شاید بتوان حداقل شانس سریال «داوینچیز» برای اوج گرفتن در قسمتهای بعد را مربوط به ترکیب بازیگران آن دانست. سام درخشانی و سیما تیرانداز، دو بازیگر توانمند در عرصه سریالهای کمدی در قاب تلویزیون بودهاند که میتوان امید داشت در ادامه مسیر این سریال هم شیرینی و بداهههای فردی آنها کمی به جذابتر شدن «داوینچیز» کمک کند.
سام درخشانی پیشتر در سریال «روزی روزگاری مریخ» تجربه بسیار خوبی را در شبکه نمایش خانگی به ثبت رسانده و انتظارها از خود را فراتر از یک کمدین معمولی برده است.
سیما تیرانداز هم در همراهی با مهران مدیری پیش از این در سریال «هیولا» و «دراکولا» خوش درخشیده بود و میتوان گفت از بازیگران خوش اقبال در شبکه نمایش خانگی بوده است.
مونا فرجاد و رضا بهبودی هم از دیگر بازیگران این سریال هستند که هنوز نقش پررنگی در روایت نداشتهاند و باید دید در ادامه چگونه حضورشان در داستان شکل میگیرد.