مخاطبپسندی سریال "رحیل" و نیاز به کانونی برای جلب استعدادها
قطعه آوازی تیتراژ سریال "رحیل" بلافاصله بعد از پخش از شبکه سوم تلویزیون از سایت های مختلف عرضه موسیقی سربرآورده و اگر بخواهیم به طور کمّی بررسی کنیم تاکنون مخاطبان آن میلیونی بوده است.
سریال "رحیل" سریالی است با درونمایه تاریخی و بیشتر حادثه ای و با بازنمایی اتفاقات منجر به سقوط قاجار و ظهور پهلوی ولی قرارگیری رگه های عاشقانه در سریال و شکل گیری یک دوئل عاشقانه میان دو کاراکتر مثبت و منفی به نامهای اصلان و زمان بر سر وصال محا، باعث شده به غیر از طیف میانسال، مخاطب جوان و نوجوان نیز از سریال استقبال کند.
قطعه تیتراژ سریال رحیل با نام "یا عشق تو یا هیچ کس" ساخته محمد نصرتی است با آواز میثم اکبری و شعر و همخوانی سهیلا اسدی و به نظر میرسد ورای تن وجه عاشقانه و کلامی که سوز دلی دارد و به قول جوانان این روزگار "سمّی" است، نوعی تنظیم موسیقی هوشمندانه با ترکیب سازهای سنتی و مدرن و البته همخوانی بانوان به عنوان رکنی از داستان، سبب ساز آن شده که تیتراژ "رحیل" همپای سریال دیده شود.
ردپای دو جوان بااستعداد به نام های محمد نصرتی و میثم اکبری در موسیقی تیتراژ سریال "رحیل" را کنار معرفی شماری از بازیگران جوان و باانگیزه نظیر گیتا راد، علی عباسیزاده، شاهو رستمی، هانیه غلامی و غزاله اکرمی و... که میگذاریم متوجه میشویم سریال رحیل در کنار تیم تولید و بازیگران خبره، جایی ویژه باز کرده برای جوانترها تا از طریق یک سریال پرحادثه دیده شوند.
طراح و تهیهکننده سریال "رحیل" رامین عباسیزاده است که به غیر از معرفی هر چه بیشتر سالار عقیلی از طریق واگذاری آوازخوانی تیتراژ سریال تاریخی عاشقانه "پریدخت"، در سوابق تولیدش معرفی چهره هایی همچون بهاره افشاری از طریق سریال "او یک فرشته بود"، شهاب حسینی از طریق سریال "پلیس جوان"، علیرضا کمالی از طریق سریال "انقلاب زیبا" و شهریار ربانی از طریق سریال "احضار" و... به چشم میخورد و به جز این در اغلب تولیدات خود سعی کرده کنار بزرگان بازیگری، جایی را هم برای جوانترها قرار دهد تا به این طریق مسیری بگشاید جهت ورود نیروهای تازه نفس به حیطه تصویر.
سریال تاریخی "رحیل" که به فصل دوم رسیده ، حین پخش خود با آرای مختلفی مرتبط با اشارات اجتماعی-سیاسی کار، قرابت های داستانی، دکورهای سنگین، طراحی بصری قابل اتکا، وجوه آیینی و... مواجه شده و ویژگی اصلی سریال آن بوده که رسانه ها ورای نحله سیاسی خود، سریال را قابل تامل دانسته اند.
در این شرایط اینکه از تهیهکننده سریال انتظار برود در کنار ادامه تولید سریالهای دراماتیک غنی و مخاطبپسند، کانونی را هم برای ایجاد انسجام در معرفی چهره های تازه هنری-اعم از هنرپیشه تا موزیسین و خواننده و حتی تخصص های پشت صحنه- راه اندازی کند انتظار بیجایی نیست. اینکه مدام از مدیران بالادست بخواهین به دنبال تربیت نیرو باشند ره به جایی نمیبرد چون کشف و معرفی استعداد را باید تهیهکننده و کارگردانانی انجام دهند که سابقه مشهود در تولید آثار سمپاتیک دارند. درنظر بگیرید که سالها بعد از کشف محمدرضا گلزار توسط ایرج قادری و معرفی به سینما، او همچنان چهره ای قابل قبول برای عرصه تصویر است چون ایرج قادری خود سابقه سالها کار سینما داشت و میدانست چه چهره ای مناسب پرده عریض است یا علی حاتمی که از طریق سریال هزاردستان، کلی چهره تئاتری را به تلویزیون آورد یا شهاب حسینی که توسط رامین عباسیزاده در سریال پلیس جوان نقش گرفت و چهره شد و تا دریافت جایزه بازیگری جشنواره کن پیش رفت و هنوز هم انتخاب اول بسیاری از کارگردانان است.
امثال ایرج قادری و علی حاتمی که مرحوم شدند ولی باید هشداری داد به امثال رامین عباسیزاده که قبل از آن که دیر شود، در کنار تولید سریالهای ژانریک به سمت راه اندازی کانونی برای جلب استعدادهای واقعی و معرفی آنها به عرصه تصویر باشند به خصوص که در سالهای اخیر مقوله کشف استعداد به دست افرادی ناآگاه و کم توان افتاده که گاهی با ساخت یک فیلم مدعی استادی بازیگری جلوی دوربین میشوند که نتیجه اش هم انبوه نارضایتی هنرجویان است. اگر تهیهکننده سریال "رحیل" به سمت راه اندازی کانون استعدادیابی با حضور جمعی از اساتید و اهل فن برود و فقط افرادی را به عنوان مشاور و مدرس وارد این کانون کند که در معرفی استعداد به پروژهها، کارنامه مشهود دارند قطعا کمکی خواهد بود به تمام پروژه های سینمایی و تلویزیونی که از تکرار مکررات و استفاده کلیشه از چند بازیگر خاص درآیند. صدالبته که چنین کانونهایی میتوانند یار عملیاتی مراکز دانشگاهی هم باشند و این طور نخواهد بود که مثلا عقبه چند دهه ای یک دانشکده به خاطر عدم ارتباط موثر با تهیهکننده و کارگردانان کاربلد، زیر سوال برود.