شوهرم باز هم میخواهد ازدواج کند، طلاق میخواهم
زن میانسال وقتی دید که باردیگر قرار است زن دوم شوهرش شود، تصمیم به طلاق گرفت، او به دادگاه خانواده رفت تا تقاضای طلاق دهد.
این زن که هفته گذشته به همراه همسرش به دادگاه خانواده رفته بود، درباره ماجرای زندگیاش به قاضی گفت: ۱۶سالم بود که من و سلیم زندگی مشترکمان آغاز شد و درحالیکه تصور میکردم به خوشبختی رسیدهام، رفتارهای سلیم مرا شوکه کرد. او مردی خودخواه بود. همیشه عذابم میداد. یک مرد زورگوی خشن بود.
چون زیادی عاشقش بودم، تحمل کردم و حرفی نزدم. فکر میکردم با گذر زمان همهچیز درست میشود. مدتی همینطور گذشت و ما صاحب یک دختر شدیم. بعد از آن بود که متوجه شدم سلیم زن دوم گرفته است.
خیلی شوکه شدم. دنیا روی سرم خراب شد و تصمیم گرفتم از سلیم جدا شوم. ولی بهدلیل عشق زیادی که به او داشتم، از این تصمیم منصرف شدم. به او گفتم قبول میکنم که زن دومش شوم و اعتراضی ندارم.
او هم به شرط اینکه به او اعتراض نکنم، قبول کرد و ما دوباره با هم زندگی کردیم. روزها و شبها تنها میماندم و اشک میریختم. بیتفاوتیهای سلیم را میدیدم، روابطش با همسر جدیدش را میدیدم و سکوت میکردم. با خودم میگفتم همین که سلیم در کنارم است برایم کافی است.
به همین دلیل با این شرایط ساختم و بچههایم را بزرگ کردم تا اینکه بعد از چند سال رفتار سلیم عوض شد. انگار متوجه اشتباهاتش شده بود. همسرش را طلاق داد و درکنار من ماند. سلیم دیگر با من خوب شده بود و اذیتم نمیکرد.
با این حال نتوانستم از آن وضعیت لذت ببرم. رفتارهای خوبش برایم اهمیتی نداشت. با اینحال داشتیم در کنار هم زندگیمان را میکردیم اما دیگر مثل گذشته عاشق شوهرم نبودم.
رفتارهای گذشتهاش از یادم نمیرفت. نمیتوانستم حرفی هم بزنم. نمیخواستم جنجال و دعوا به راه بیندازم. تا اینکه چند وقت پیش سلیم گفت که تصمیم دارد برای بار دوم یک زن دیگر بگیرد. دیگر نتوانستم تحمل کنم.
دراین سن و سال باز هم باید زندگیام را با زن دیگری سهیم شوم. برای همین تصمیم خودم را گرفتم. میخواهم جدا شوم تا او هم بتواند آزاد شود و زندگی دلخواهش را داشته باشد. دیگر نمیخواهم زن دوم باشم.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من در گذشته اشتباه بزرگی مرتکب شدم ولی همسرم نتوانست مرا ببخشد. او در این سالها نسبت به من بیتفاوت بود. ما ازهم دورشده و فاصله گرفته بودیم. برای همین من هم تصمیم گرفتم یک زندگی با عشق تشکیل بدهم. دیگر نمیتوانستم بیتفاوتیهای همسرم را تحمل کنم. برای همین من هم میخواهم برای خودم زندگی کنم. نیاز به یک زندگی عاشقانه دارم. همسرم هیچوقت نتوانست مرا ببخشد و من هم از این وضعیت خسته شدم.
وقتی صحبتهای این زن و شوهر تمام شد، قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد تا بعد از آن در این باره تصمیمگیری کند.
من به این نوع مردها میگم آشغال ...
خودتو جای اون زن بگذار
اگه زن تو رفته بود بغل یه مرد دیگه خوابیده بود می بخشیدی؟؟؟؟
یا میرفتی دادگاه حکم شلاق و اعدامشو در میآوردی یا اینکه طبق اختیاراتی که قانون مردسالارانه بهت داده او رو سر می بریدی؟؟؟؟
خیلی زن خوبی هم بوده که تو رو تحمل کرده
البته که اشتباه بزرگی کرده و باید همون موقع جدا میشد
اگر مردی تونست معشوقه زنش رو بپذیره زن هم میتونه معشوقه شوهرش رو بپذیره....
اون قاضی باید خیلی بیشرف باشه که حکم طلاق زن رو نده با تمام حقوقش....
خب شوهرت دیده تو خنگی گفته بار اول که به پام نشسته این دفعه هم میشینه
چهار تا زن خنگ مثل تو پیدا بشن حقوق زنان پایمال میشه... من گریه میکردم و تحمل میکردم
شوهرت با عشق جدیدش حال میکرده بعد تو گوشه ای مینشستی گریه میکردی
بخور که ناز شصتت!!
خوب این اقا حق داره تازه اشتباه کرده از نظر شرع مقدس اسلام هر مردی میتونه تا۴تا زن همزمان اختیار کنه حالا از وقتی قووانین غربی در ایران امده شده یک زن وگرنه هرمردی میتونه با اجازه دین اسلام ۴تا زن داشته باشه
ما باید در اینجور موارد که شریعت حکم میکنه ساکت باشیم وحکم وحدود الهی را قبول کنیم نه اینکه هی جفتک بزنیم شوهرم زن گرفته گرفتن تا۴تا زن حق شرعی واسلامی هر مردی هست اگه اسلام به زنان هم اجازه داده بود نعوذبالله نمیرفتن ۴تا ششوهر گیر بیارن
قاضی طبق حدود الهی عمل میکنه وچیزی که در قانون هست بجای اظهار نظر بیخودی برید یکم در مورد اسلام وائمه اطهار مطالعه کنید شاید یکم معلومات دینی بالا بره واظهار نظر الکی دیگه نکنید
حرف حق جواب نداره
از راه قانون راهی برای سد راه مردان متاهل هوس باز وجود ندارد که زنان این قدر زجر نکشند؟ بچه ها هم اسیب میبینند