جزئیاتی جدید از مرگ پرستو بخشی؛ از فایلهای صوتی تا جمعآوری امضا علیه خانم دکتر جوان
گزارشی از وضعیت پرستو بخشی، پزشک جوانی که به زندگی خود پایان داد.
بخشهای مهم این مطلب را در ادامه میخوانید:
هنوز چند ماه از مرگ پدر نگذشته بود که متوجه شد مادر هم سرطان دارد. مرداد سال ۱۴۰۲ که مادرش هم از دنیا رفت.
از آن روز شرایط سختتر شد، درخواستش برای به تعویق افتادن دوران طرح مورد قبول واقع نشد و نتوانست به تهران منتقل شود و در نهایت حکم آمد که اواخر پاییز باید برای گذراندن دوره دو ساله طرح به بیمارستان شهید رحیمی خرمآباد برود.
به خرمآباد رفت و مورد آزار و اذیت قرار گرفت و یکی از افراد مشغول در معاونت آموزشی این بیمارستان آموزشی با دخالت در امور درمانی، سعی کرد تا با جمعآوری امضا، علیه او اقداماتی انجام دهد و در نهایت نه تنها حقوقش را نصف که نامه عدم نیازش را هم مهر کردند.
حدود دو ماه بلاتکلیف ماند و باز هم شرایط سختتر شد. فایلهای صوتی و پیامکهایی که از او موجود است، شرایط روحی و ناتوانی در گذراندن طرح را تایید میکند و در برخی از آنها به رفتارهای دور از شأن هم اشاره دارد، اما مسوولان در این باره زیر بار مسوولیت نمیروند.
فاطمه ناصری آتشانی یکی از همکلاسیهای پرستو بخشی: پرستو خیلی شاد و سرزنده بود و همان موقع هم همه را در دانشگاه میخنداند.
من حتی با خودم فکر کرده بودم که چرا با این روحیه به رشته علوم پزشکی آمده و میگفتم؛ باید کمدین میشد. روحیه طبابت و سواد بالایی داشت و من هم هر وقت که در دوره طرح مشکل داشتم، از او اشکالاتم را میپرسیدم.
وقتی مادرش را از دست داد شرایط بسیار سختتری را تجربه کرد و حتی تمام دوستانش را از خود راند. با من هم اصلا صحبت نمیکرد. در کل وقتی افسرده میشد با کسی صحبت نمیکرد. تا قبل از فوت مادر، روی پا بود، اما بعد از فوت مادر از پا افتاد، ولی همچنان دنبال طرح بود.
پیش از این و پس از فوت مادرش، سه بار اقدام به خودکشی داشت و در دو مورد، حتی کار به بیمارستان کشیده شد منتها، چون خواهرش در کنارش بود توانست او را نجات دهد بنابراین اگر برای انتقال، با او همکاری کرده بودند و دوره طرح را در تهران میگذارند باز هم حضور خواهر میتوانست، او را نجات دهد تا روند سوگ را به سلامت طی کند..
خانم دکتر از قبل دچار بیماری روحی بود و وزارت هم نباید او را برای طرح به شهرستان میفرستاد که در آن شرایط سخت و در برابر آن افراد، قرار بگیرد.
متاسفانه سوء مدیریت به بیماری او دامن زد و با تصمیم اشتباه، شرایطش بدتر شد. کجای دنیا فردی که اقدام به خودکشی و دستور بستری داشته را مجبور میکنند، سر کار برود.
پرستو این همه زحمت کشید و حالا که میخواست به استقلال مالی برسد و حس رضایتی که همیشه از تخصص قلب دنبالش بود را بگیرد این اتفاق برایش افتاد.
مثل دختر بعضی ها نیست که رشته دامپزشکی اش به رشته پزشکی دانشگاه تهران تبدیل بشه و وقتی از پدرش بپرسن میگه بخاطر علاقه اش به پزشکی تغییر رشته داد.یعنی بچه های اونها با میل و اراده هر کاری رو می توانند انجام بدهند ولی این مرحومه یتیم باید چوب بی توجهی و نا فهمی مدیران بیسواد سهمیه ای را بخورد
امان از حسادتها امان از حسودان
اینجا ایران است و در این مملکت تخصص مهم نیست و تعهد به حکومت ملاک دریافت امتیاز و پست است .اینجا ایران است و با مرگ انسان ها خیلی راحت برخورد می شودو کسی نه استعفاء و نه مجازات می شود مانند هواپیمای اوکراینی و غیره
پیش از این و پس از فوت مادرش، سه بار اقدام به خودکشی داشت و در دو مورد، حتی کار به بیمارستان کشیده شد منتها، چون خواهرش در کنارش بود توانست او را نجات دهد. آدمی که مشکل روانی دارد و تویی که مشکل روانی ات از او حادتر هست. خودتو درمان کن.
مسئولین!!! راحت شدین که یک سرمایه انسانی از دست رفت؛ اووف بر شما که انسان نمی دونه به شما چه بگه
اونهایی که با این مرحوم سرسختی کردند هم از جنس همین خانم یعنی پزشک و متخصص و یا اساتید حوزه بهداشت و درمان بودن. خداوند ما رو از دست مافیای دارو و درمان و متخصصین پولشناس نجات بده .
روحش شاد.اکثر مسئولین ایران دستمال بدست هستند و فاقد هرگونه فهم و دانش هستند.
مافیای پزشگی کم از مافیای اقتصادی و سیاسی و ... نیست.دنده هر بیگانه از مافیا را نرم می کند!
بعضی متاسفانه فقط ریاست براشون مهمه حتی حاضرند تمام اصول انسانی زیر پا له کنند واین ربطی به سواد مدرکی نیست اینها خالی از انسانیت هستند فقط باید چرخ ریاستشو ن بچرخه ولو له کردن بعضیها باشه
فقط،میتوان گفت لعنت بر موجودی بنام انسان که از همه موجودات کثیف ترین هست
کسی رو میشناسم که وقتی پزشکی عمومیش رو گرفت فقط چون پدرش پزشک متخصص و عضو هیئت علمی بود طرحش رو که در یک روستای دورافتاده بود به درمانگاه سرکوچه شون منتقل کرد وباز هم وقتی تخصص درشهری دور از شهر محل سکونتش قبول شد به لطف پدرش یکماه نشده انتقالی گرفت و تخصصش رو هم کنار خانواده ش گذروند
در مورد این خانم هم با اینکه نمیشناسمش فقط میخوام بگم کسانی که پدرو مادر مخصوصا مادر از دست دادن میدونن چه درد و غم کمرشکن و سنگینیه و زمان میبره تا آدم بتونه به زندگی برگرده البته خیلیا هم مثل من هیچوقت دیگه آدم سابق نمیشن و تاآخر عمر با تلخی نبود مادر و پدر گذران عمر میکنن