پیام نهفته در بحران ۸۱ ثانیهای؛
آن چه که کفش رها شده دونالد ترامپ درباره او و آمریکا فاش میکند
ترامپ به عنوان رئیس جمهوری که پیش از کسب مقام ریاست جمهوری سابقه حضور در برنامه های تلویزیونی را داشته به طور غریزی ارزش تصاویر و نمادهای لحظه ای را درک می کند. بر همین اساس اولین فکر ترامپ یک چیز بود: خودش. او به هر دلیلی به کفش هایش نیاز داشت تا بلند شود و قدم بردارد. با این وجود، پس از آن ذهن او به جای دیگری رفت: جمعیت و آن چه آنان واقعا از او می خواستند.
بن شروود؛ نویسنده، روزنامه نگار و تهیه کننده آمریکایی است که پیشتر رئیس گروه تلویزیونی دیزنی –ای بی سی و شبکه خبری ای بی سی نیوز بود.
به گزارش دیلی بیست؛ ترامپ در حالی که با عجله به سمت مکانی امن پس از هدف تیراندازی قرار گرفتن حرکت میکرد یک کفش خود را روی صحنه سخنرانی جا گذاشت. آن ۸۱ ثانیه بحران در مورد او و لحظه سیاسی ما حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
گاهی اوقات یک کفش بیش از یک کفش است. در حادثه سوء قصد نافرجام به جان "دونالد ترامپ" رئیس جمهور پیشین امریکا در میتینگ سیاسی او در پنسلیوانیا یک کفش مشکی مدل آکسفورد پشت سر گذاشته شد و روی صحنه سخنرانی ترامپ رها شده بود، صحنهای که بر روی آن رئیس جمهور پیشین امریکا هدف شلیک گلوله توسط یک تک تیرانداز قرار گرفت و از ناحیه گوش مجروح شد. آن کفش باقی مانده بر روی صحنه تنها بازمانده آن حادثه بود و چیزهای زیادی در مورد ترامپ به عنوان یک سخنران تمام عیار فاش میکند.
در واقع، آن حادثه دریچهای قابل توجه به سوی غرایز اولیه ترامپ و تسلط او بر حوزه نمایش سیاسی میگشاید. براساس متن منتشر شده توسط شبکه خبری "سی ان ان" از جزئیات آن حادثه صدای یک مامور سرویس مخفی پس از تیراندازی به گوش میرسید که میگفت: "برو، پایین، برو پایین".
حداقل پنج مامور سرویس مخفی از جمله یک مامور زن ترامپ را که پشت تریبون در حالتی خمیده بر روی زمین قرار گرفته بود محاصره میکنند. ماموران برای دور شدن از خطر یک وسیله نقلیه زرهی را درخواست میکنند. آنان تایید کرده اند که یک تیم ویژه برای دفاع از رئیس جمهور سابق در صحنه حاضر شد.
پس از گذشت ۴۸ ثانیه یک مامور گزارش میدهد که قاتل بالقوه خنثی شده است. مامور میگوید: "تیرانداز از کار افتاده است. ما خوب هستیم و میتوانیم حرکت کنیم". ماموران سرویس مخفی آن گونه به نظر میرسد برحسب وظیفه خود میخواهند ترامپ را در سریعترین زمان ممکن از صحنه خارج کنند، اما گویا ترامپ عجله خاصی ندارد.
او میگوید: "بگذار کفش هایم را بیاورم". یک مامور مرد میگوید: "قربان من برای تان میآورم". ترامپ تکرار میکند: "اجازه دهید کفش هایم را بپوشم". یکی دیگر از ماموران ناگهان متوجه زخمی شدن رئیس جمهور سابق میشود. مامور میگوید: "صبر کنید، سرتان خونین است". مامور میگوید: "آقا، ما باید به سمت ماشین حرکت کنیم، آقا". در آن هنگام ترامپ زخمی است و خونریزی دارد.
هر ثانیه برای سلامتی او مهم محسوب میشود. با این وجود، ترامپ برای بار سوم به مدت ۹ ثانیه اصرار میکند و میگوید: "بگذارید کفش هایم را بیاورم". یک مامور زن میگوید "باشه"، اما یک مامور دیگر میگوید: "ما باید حرکت کنیم باید حرکت کنیم". ترامپ با رضایت از داشتن یک کفش متوجه میشود که فرصت دیگری برای استفاده وجود دارد. او اصرار میکند و میگوید: " صبر کن، صبر کن، صبر کن".
۷۴ ثانیه پس از خرید زمان در حالی که ماموران تلاش میکنند او را با عجله از صحنه خارج کنند ترامپ لحظهای زمان بیشتر میخواهد. او با دستان اش در میان ماموران فضایی ایجاد میکند تا بتواند جمعیت را ببیند و دوربینها بتوانند تصاویر او را ثبت کنند ترامپ در حالی که مشت خود را گره کرده دست اش را بالا میبرد و واژه "مبارزه کردن" را چندین بار بر زبان میآورد. جمعیت حاضر در میتینگ با صدای بلند به او پاسخ مثبت میدهند و هیجان زده میشوند، وضعیت شبیه نبرد در کولوسئوم باستانی یا یکی از شبهای مبارزه "یو اف سی" (بزرگترین سازمان برگزارکننده مسابقات هنرهای رزمی ترکیبی و میزبان بهترین مبارزان این رشته در جهان) که اتفاقا ترامپ پیشتر در محل برگزاری آن مسابقات حضور یافته بود.
در بحبوحه یک سوء قصد با خطر نامعلوم در اطراف و حضور ماموران جوانی که ترامپ از بدن آنان به عنوان سپر استفاده میکند ۸۱ ثانیه از لحظه شلیک میگذرد تا ترامپ از صحنه خارج شود
در بحبوحه یک سوء قصد با خطر نامعلوم در اطراف و حضور ماموران جوانی که ترامپ از بدن آنان به عنوان سپر استفاده میکند ۸۱ ثانیه از لحظه شلیک میگذرد تا ترامپ از صحنه خارج شود.
ترامپ به عنوان رئیس جمهوری که پیش از کسب مقام ریاست جمهوری سابقه حضور در برنامههای تلویزیونی را داشته به طور غریزی ارزش تصاویر و نمادهای لحظهای را درک میکند. بر همین اساس اولین فکر ترامپ یک چیز بود: خودش. او به هر دلیلی به کفش هایش نیاز داشت تا بلند شود و قدم بردارد. با این وجود، پس از آن ذهن او به جای دیگری رفت: جمعیت و آن چه آنان واقعا از او میخواستند. در نتیجه، او همان تصویری را به آنان ارائه داد که خواستار آن بودند: گلادیاتوری که روی پاهایش میایستد و سرش خون آلود است، اما خم نشده گلادیاتوری با کفش یا بدون کفش.
البته کفش از نظر تاریخی اهمیتی نخواهد داشت. آن چه در تاریخ ثبت خواهد شد این است که یک رئیس جمهور سابق بر اثر سوء قصد نافرجام تقریبا تا آستانه مرگ پیش رفت، یک هوادار او بر اثر اصابت گلوله جان باخت، دو نفر دیگر به شدت مجروح شدند و یک قاتل خنثی شد. با گذشت زمان هر جنبهای از این حادثه توسط سرویس مخفی و کمیتههای کنگره مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت. گزارشهایی درباره آن رخداد نوشته خواهند شد و هر جنبه و پیامد سیاسی آن مورد بررسی و نظرسنجی قرار خواهد گرفت.
با این وجود، در مسابقه کفش نیازی نیست منتظر بمانیم. نیازی به نظرسنجی نیست. برای حامیان ترامپ کفش خوب و صیقلی او که روی صحنه باقی مانده بود مطمئنا نشان دهنده شکست ناپذیری اوست. در همان حال کفشهای رقیب او ممکن است بسیار متفاوت درک شود: نشانههایی از آسیب پذیری بالقوه بایدن.
برای سیاستمداری، چون بایدن که نیم قرن از عمرش را با کفشهای چرمی مشکی کلاسیک گذرانده اند، انتخاب اخیر کفش اش این پیام را ارسال میکند که یک مرد مسنتر از ترامپ اکنون بر روی ثبات، استواری و راحتی تمرکز کرده است. بایدن کفش کتانی سبک ساخت برند هوکا کفشهایی که برای حداکثر راحتی و پشتیبانی در هنگام پیاده روی طراحی شده اند را پوشیده است کفشی که کفی پهن دارد که بدون شک برای ثبات عالی است. بله، کفش در سیاست مهم است.
در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی "ریچارد نیکسون" رئیس جمهور اسبق ایالات متحده سعی کرد با قدم زدن در ساحل سن کلمنته در کالیفرنیا جنبه معمولی خود را نشان دهد. او بر روی شنهای سفید کفشهای مشکی نوک بال پوشید. آن گاف اشتباه آن چه را که بسیاری در مورد نیکسون مشکوک بودند مورد تایید قرار داد. در سال ۲۰۰۸ میلادی سوراخهای کفش باراک اوباما رای دهندگان را واداشت تا از آن کفش به عنوان کفش توخالی یاد کنند. برای ترامپ یک کفش رها شده یادآور لحظه بحران اوست. غریزه اول او این بود که به کفش مدل آکسفورد خود نیاز دارد. با این وجود، پس از آن غریزه دوم او را فرا گرفت و نشانی حتی غیر قابل پاک شدن را برجای گذاشت. در این لحظه در سیاست آمریکا به نظر میرسد آن تصویر ماندگار از یک مشت بلند شده در میان هرج و مرج و سردرگمی ممکن است بر ثبات و آسایش پیروز شود.
من هم! دوماه پیش یک موتور سوار باشدت زد ب پام کفش م از پام درامد پام ترک خورده بود افتاده کف خیابان ب مردم میگفتم لنگه کفش کجاست! اون لحظه فقط بفکر لنگه کفش م بودم!!! شاید برای بعضی پیش آمده باشد!
کفش هایم کو!!!!؟؟؟؟؟
چه کسی بود صدا زد *دونالد*؟
خطر از بیخ گوشم گذشت.
من پر از احساسم
رازهایی هست که نمیدانم من.......
ترامپ با همه ثروتش نگران گم شدن کفش خودش بوده. الکی فلسفیش نکنید. در همه جای دنیا پولدارها خسیس تر هستند