بغض و گریه پزشکیان در مراسم تقدیر از پزشکان و داروسازان/ ویدئو
مسعود پزشکیان در مراسم تقدیر از پزشکان و پرستاران گفت: همان خاکیم که هستیم همان آدمی هستیم که بودیم تصور نمی کنم این جایگاه بخواهد در رفتار ما تغییر ایجاد کند. اینجا ایستاده ایم تا بتوانیم گره از مشکلات مردم باز کنیم.
نقل شده که فقیری سر راه نشسته و گریه می کرد عابری به او گفت چرا گریه می کنی . فقیر گفت یک هفته است که چیزی نخورده ام و از گرسنگی در حال مردن هستم . عابر هم شروع به گریه کرد. فقیر پرسید تو چرا گریه می کنی. عابر گفت برای تو. فقیر گفت نمی خواهد برای من گریه کنی. بجای اشک کمی از این نانی که در دست داری بده بخورم. عابر گفت ببخشید نان نمی توانم بدهم ولی گریه می توانم. حالا اگه اجازه بدی کمی بیشتر برایت گریه کنم. آقای پزشکیان کاری کن رزیدنت ها خودکشی نکنند. پزشکها مهاجرت نکنند. اساتید عقده ای عقده گشایی شوند تا دانشجویان خودکشی نکنند.
ای آقا بسه دیگه، خیلی توی این حرفها موندی،
بچسب مشکلات مملکت و مردم رو چاره کن