۲ میلیون کودک مدرسه نمی روند؛ ماجرا چیست؟
چندی پیش یکی از رسانهها با استنادبه سخن یکی از مدیران آموزشوپرورش عدد ۷۹۰ هزار غائب یا همان دانشآموز بازمانده از تحصیل را مطرح کرد.
این درحالی است که فرشاد ابراهیمپور، نماینده مجلس دوازدهم و عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی، درباره آمار واقعی دانش آموزانی که ترک تحصیل کرده اند گفته بود: «آمار ثبتنام نشدن ۷۹۰ هزار دانشآموز، آماری است که وزارت آموزش و پرورش عنوان کرده است، ولی مشکلات اقتصادی، آگاهی ناکافی از رفع موانع آموزشی و مشکلاتی در محل به دلیل جابهجایی محل سکونت به وجود آمده است، باعث شده تا والدین و دانشآموزان به مرحله ثبتنام نرسند. آمار واقعی دانش آموزانی که موفق به ثبت نام در مدارس نشده اند بیش از آماری است که نهادهایی مانند آموزش و پرورش مدعی آن است میباشد. امسال حدود ۲ میلیون دانشآموز ثبتنام نشدهاند.»
در ماجرای تعداد دانش آموزان بازمانده از تحصیل چند پرسش اساسی وجود دارد. پرسش اول این است که کدام دسته از دانش آموزان را دانش آموزان بازمانده از تحصیل میدانند؟ پرسش بعدی این است که شاخص بازماندگی از تحصیل چیست؟
در تحلیل اعداد مطرح شده از سوی مرکز آمار، کارشناسان حوزه آموزش میگویند که آمار دانش آموزان براساس ثبت نام است. دانش آموزان در سامانه مخصوص سیداس کدملی ثبت میکنند. اشکال جدی که در این رابطه وجود دارد، این است که آماری که معمولا از سازمان ثبت احوال به عنوان متولدین دریافت میکنند، آمار معمولا سالیانه است. یعنی از یک فروردین تا اسفندماه است. مشمولین پایه اول، از یک مهر تا ۳۱ شهریور سال بعد است. در اینجا یک تفاوتی میان مخرج کسر به وجود میآید. ما تعداد افرادی که در اینجا ثبت نام میکنند را داریم. اما معمولا مخرج کسر اشتباه است. چرا که ثبت احوال سال شمسی را ملاک قرار میدهد. در صورتی که ملاک باید سال تحصیلی باشد. یعنی متولدین ۱ مهر تا شهریور سال بعد باید ملاک ما باشد. نکته بعدی این است که ما یک آمار ثبت نام واقعی داریم و یک آمار کلاس رفتن واقعی است. البته این ماجرا در پایههای متوسطه بیشتر است. دانش آموز ثبت نام کرده و به صورت خودکار نیز در سیستم، ثبت نام سال بعد او انجام میشود. اما با آغاز سال تحصیلی، آن دانش آموز در کلاس و مدرسه حضور ندارد. در چنین مواردی نیز آمار سیستمی با آمار واقعی، متفاوت است.
معیار و شاخص بازماندگی از تحصیل چیست؟
دانش آموزانی که طبق سال تولدشان، باید در پایههای مشخص تحصیل کنند ولی در پایههای معین شده برای سال تولدشان ثبت نام نکردهاند را دانش آموز بازمانده از تحصیل میگوییم. ترک از تحصیل نیز وقتی است که دانش آموز یک پایه را میخواند و برای خواندن پایه بعدی به مدرسه نمیرود. مثلا دانش آموز کلاس اول را میگذراند و دیگر برای تحصیل پایه دوم به مدرسه نمیرود. نکته مهم در این بین این است که حتی آماری سیستمی نیز امکان خطا دارد و ما عدد واقعی دانش آموزان بازمانده از تحصیل را هیچوقت نداریم. چرا که آموزش و پرورش نرخ واقعی را اعلام نمیکند. نکته دیگر این است که معمولا پیش از آغاز امتحانات دی ماه، آموزش و پرورش مناطق، لیستی از اسامی دانش آموزان غایب را تهیه میکند و از مدیران مدرسه میخواهد که آنها را برای سپری کردن فصل امتحانات، به مدرسه بازگردانند. اما آنچه که اتفاق میافتد، این است که این دانش آموزان روی کاغذ به مدارس برمیگردند و در واقعیت اتفاقی نمیافتد. هرچند که گفته میشود دلایل بازماندن از تحصیل توسط مدیران بررسی شود و دانش آموزان را به تحصیل بازگردانند، اما روند و شیوه مشخص یا مسئول مشخصی در این رابطه در آموزش و پرورش وجود ندارد و عمدتا این کار به عهده مدیران مدرسه است و مدیران مدرسه نیز در کنار سایر کارهای دیگر باید این کار را پیش ببرد.
بازماندگان از تحصیل عمدتا دانش آموزان بیشناسنامه هستند
عادل برکم کارشناس آموزشی میگوید که عمده دانش آموزان بازمانده از تحصیل، دانش آموزان بیشناسنامه هستند. به هر دلیلی، این اتفاق افتاده است. یعنی امکان دارد که ریشه ایرانی بودن آنها ثابت نشده یا به دلایلی دیگر از دریافت شناسنامه بازماندهاند. این افراد، جمعیت قابل توجهی هستند و طبق گفته برکم، اختلاف آمار بازماندگان از تحصیل نیز متاثر از بیشناسنامه بودن برخی از دانش آموزان است. او به فرهیختگان میگوید: «ماجرایی که همیشه وجود داشت، این است که برخی از مدیران ادرات، ثبت نامهای شناسنامهای و سامانهای انجام میدهند و امکان دارد این ثبت نامها برخیشان آمارسازی باشد. این پدیده همیشه شامل آموزش و پرورش بوده است و معمولا این پدیده در مناطقی که توجه به کاهش آمار بازماندگان از تحصیل وجود دارد، بالاتر است. یعنی مدیران شناسنامه جمع آوری و کدملی ثبت میکنند. در صورتی که این افراد حضور واقعی در مدارس ندارند.»
برکم عنوان میکند که سنجش آمار دانش آموزان محصل و بازمانده از تحصیل با توجه به تعداد ثبت نامیها نیز امکان پذیر نیست. «مساله دیگر این است چرا این آمارها را خود آموزش و پرورش منتشر میکند؟ قطعا مراکز مستقل و ثالثی در این رابطه نیاز است تا مسالهای مانند عدالت آموزشی و یا نرخ پوشش تحصیلی را پایش کنند و توسل به آمار آموزش و پرورش در این بین قابل اتکا نیست.»
او معتقد است که شاخص مرکز آمار نیز در رابطه با تعداد دانش آموزان محصل و بازمانده از تحصیل، مشخص نیست. «وقتی که تفکیک یک آمار مشخص شود، میتوان صحت سنجی کرد. کافی است که تعدادی از شهرها، آموزش و پرورش مناطق و استان اعلام شود تا مشخص شود این آمار از کجاست. اما آمار کلی دادن قابلیت صحت سنجی ندارد. آنچه که میتوان به صورت شهودی از اوضاع به دست آورد، این است که بازماندگی از تحصیل چه از نوع آشکار و چه از نوع نهان آن، آمار بالایی است. در بسیاری از مناطق که مدارس هم وجود دارند، اگر دانش آموز هم حضور پیدا کند؛ شما نمیتوانید کیفیت آموزش را تضمین کنید که به صورت قابل قبولی اتفاق میافتد و این نیز شکل دیگری از بازماندگی از تحصیل است و صرفا حضور در مدرسه را نمیتوان مستند شمرد. با این رویکرد، بازماندگی از آموزش و تحصیل، آمار قابل توجهی است.»
کاش یکم امید داشتم به این مملکت ، هر روز همه چیز سیاه تر میشه ، من که فرزندی ندارم و عمر خودمم فقط به کار کردن و نرسیدن گذشت ، امیدوارم در آینده برای بچه ها جای رسیدن به آرزو ها باشه ، همشون خوشحال باشن
مگه مهمه آخرش مثل فارغ التحصیلان دکتری راننده استپ موتور سوار غذا می بردن در خونه های مردم
بچه من اصلا رغبتی به درس و مدرسه نداره. هر روز با دلخوری می ره مدرسه
هر روز همینه
دیگه خسته شدم