ظرفیت های یک سنت فرهنگی – تاریخی برای بهبود روزگار مردم
نوروز؛ فرصتی برای انقلاب اجتماعی، فراتر از تغییر فصل
نوروز فقط یک تغییر فصل نیست. نوعی انقلاب اجتماعی است که در صورت توجه بیشتر به آن، می تواند فرصتی برای تحولات عمیق از لحاظ جامعه شناختی شود.
به گزارش خبر فوری ، هر زمان که از آئینهای ایران سخن به میان می آید، ناخودآگاه ذهن انسان هایی که با فرهنگ ایران آشنایی دارند به سراغ نوروز می رود. نوروز یکی از ماندگارترین آئین هایی است که از ایران باستان به جای مانده است. فارغ از زمان برگزاری این آئین که در ابتدای شکوفایی طبیعت یعنی با آغاز فصل بهار اتفاق می افتد، آئین نوروز با خود پیام های مهمی در حوزه فرهنگی و اجتماعی می تواند داشته باشد.
تاریخ فرهنگی ایران را بررسی می کنیم می بینیم ایران کشوری است که خیلی اهل آیین و مراسم است. شاید در تعبیر اینکه فرهنگ چیست بتوان گفت که کانون فرهنگ در ایران آیین و مراسم است و نه علم و نهاد و ... . وقتی که فرهنگ مان را مورد تامل و بازخوانی قرار می دهیم، چیزی به جز مجموعهای از آیینها نمیبینیم. آئینهایی مانند؛ حکومت داری، دینداری، جنگ آوری، عشق ورزی، دشمن ستیزی، خانه تکانی، نشست و برخاست و... در همه رفتارمان وجود دارد. به فرض مثال می گوییم که ببین چه جوری مینشیند، چه جوری حرف میزند، چه جوری می گفت؟
ما بیش از آنکه بگوییم چه می گوید، می گوییم چگونه می گوید و چه جوری میگفت. میگوییم چه جوری پذیرایی کرد. به اینها توجه کنید. یا اینکه می گوید آن آدم کیست؟ چگونه لباس می پوشد؟ چگونه راه می رود
اگر کانون جامعه ایرانی، آئین است، پس می توانیم آئین ها را به آئین های خوشی و ناخوشی تقسیم کنیم. اما آیین های شاد کدامها هستند؟. نه! اینطور نیست. چرا که تمام کتاب های سعدی؛ گلستان و بوستان را اگر نگاه کنید، مولوی را نگاه کنید، سنایی را ببنید، طرب و شادی بیش از غم در این فرهنگ و ادبیات وجود دارد.
عید به تمام عیار بیان آیینی از یک تمدن و فرهنگ است که در آن شادی است. می دانید مولفه های درونی آیین چیست؟ یک شکل بیرونی، ظاهری دارد، اما محتوی آن پیوستگی و انسجام اجتماعی و الفت است. جامعه ای که در ساحت رسمی خود دچار یک بد فرهنگی یا بد اخلاقی شده و امکان تعامل و گفتگویش را از دست داده است و در طول سال به قدری سرعت زندگی بالا رفته و به تعبیری مردم به قدری مشغول و گرفتار شده اند که باید چند شغل داشته باشند، این جامعه در عید خود را بازسازی می کند. توجه کنید که در این ۱۳یا ۱۴ روز عید به اندازه ۶ ماه آدم ها از اینکه همدیگر را دیده اند، سرشار از انرژی می شوند. میزان مسافرت در این ایام بالا می رود. ۲۵۰ میلیون سفر و جابه جا شدن، در واقع یک انقلاب اجتماعی است که اتفاق می افتد. در ایران سالی دو انقلاب اجتماعی رخ می دهد؛ یکی عید و دیگری محرم.
در این آیین ها جامعه منقلب می شود. همه بیرون می ریزند، از قواعد رسمی خارج می شوند و کنش اجتماعی و تعامل اجتماعی انجام می دهند.
نوروز عنصر خانواده محور است. محرم آئینی محله ای است، اما در عید خانواده کانون اصلی است و یک بازسازی خانوادگی اتفاق می افتد. یک بازسازی نسلی اتفاق می افتد. نسل جدید با آیین ها آشنا می شود و می فهمد که کسی را دارد. نسل میانی مورد قدردانی قرار می گیرد و نسل پیر، مورد تجلیل قرار می گیرد. خانواده ها به سراغ پیران و پدران می روند، میانسال احساس می کند که تعیین کننده است، چرا که این کانون را اوست که اداره می کند. این برگشت به یک ساحت آئینی و یک بازی آئینی کردن و بعد غلبه امر شادی و بازگشت به خانواده و کنش مبتنی بر خانواده و یک نوع بازبینی نظام اجتماعی و فرهنگی است.
در نوروز فرصتی استثنایی برای مردم اتفاق می افتد که خودشان را مورد بازشناسی قرار بدهند که چه کسی هستند؟ چه کرده اند و چه باید بکنند؟ کمتر جایی از دنیا همچنین فرصتی را دارند. به فرض مثال در آمریکا یک فرصت که پیش می آید، آدم ها فرار می کنند دور می شوند و به کشورهای دیگر یا جاهای دورتر می روند لی اینجا با هم جمع می شوند.
17
عاااااااالي
بسيار كارشناسي شده نگارش شده ديدگاه جالبي بود