ناموس در فلش
رضا ساکی
این ور به مادرم پیام میدهم. زنگ میزند میگوید چرا پیام نمیدهی؟ میگویم دادم که! میگوید کدام ور؟ میگویم این ور. میگوید آن ور پیام بده.
فیلترشکن را خاموش میکنم و آن ور به مادرم پیام میدهم. جواب نمیدهد. زنگ میزنم میگویم چرا جواب نمیدهی؟ میگوید فیلترشکنم باز شد این ور منتظر بودم.
قطع میکنم و این ور سلام میکنم. باز جواب نمیدهد. زنگ میزند میگوید فیلترشکن قطع شد بیا آن ور.
میرویم آن ور. آن ور فیلتر نیست اما کند است. سلام میکنم اما فرستاده نمیشود. زنگ میزند میگوید چه شد؟ میگویم کند است. میگوید کمی آن طرفتر پیام بده.
میرویم کمی آن طرفتر. کلا باز نمیشود. زنگ میزنم. میگویم مادر اصلا خود پیامرسانش باز نمیشود. میگوید مال من هم این طوری است. بیا کمی این طرفتر.
میرویم کمی اینطرفتر. چنان فیلتر است که داد خود فیلتر درآمده است. بازش که میکنم گوشی هنگ میکند و پیام میرسد که حجم اینترنت خودت و خانواده و جد وآبادت تمام شد.
مادرم زنگ میزند میگوید پیام آمده است حجم اینترنت خودت و خانواده و جد وآبادت تمام شد. میگویم برای من هم آمده است. میگوید حالا با مردگان آدم چه کار دارند؟ حالا چرا اینترنت تمام شد؟ میگویم چون از فیلترشکن استفاده میکنیم تمام میشود.
مادرم میگوید عکسها را ایمیل کن اما ایمیل به سختی باز میشود و آپلود نمیکند.
مادر چشم به راه است. عکسها را میریزیم روی فلش و میدهم آژانس ببرد برای مادر.
برای احتیاط فلش را میگذارن لای یک روسری. راننده بسته را میگیرد و میگوید: فلشه؟ میگویم: از کجا فهمیدید؟ میگوید ما خودمان ویدئولایپتوبگذار بودیم. خیالت راحت ناموس شما در فلش هم که باشد ناموس ماست. سالم میرسانم.
باقی بقایتان
35