چرا سرگذشت بیشتر «فراعنه زن مصری» در تاریخ ثبت نشده است؟
احتمالاً شناختهشدهترین فرعون زن هاتشپسوت بود که دو دهه بر مصر حکومت کرد و تصاویر فراوانی از حکومت او به دستور خودش به جای مانده است. مجسمهی نیمتنهی نفرتیتی که شهرت جهانی دارد، نام او را ورای قلمروی مصرشناسی بر سر زبانها انداخت.

چند نفر از فراعنهی مصر زن بودند؟ تصور عمومی این است، زنانی که بر مصر باستان حکومت میکردند، تعدادشان کم است. اما شمار فراعنهی زن بیش از تصور ما بوده است.
چالش ما این است که ردیابی آنها در تاریخ دشوار است، چون آنها یا با نشان دادن خودشان به شکل مرد مانند هتشپسوت، به حکومتشان مشروعیت بخشیدند یا مانند نفرتیتی، ملکه نامیده شدند، بنابراین روشن نیست آیا آنها به طور مستقل حکومت میکردند یا شریک داشتند. در نتیجه، فراعنهی زن یک معمای تاریخی جذاب باقی ماند.
اطلاعات ما از کدام فراعنهی زن بیشتر است؟
نقشبرجستهی نفرتیتی، عمارنه (یا امارنه)، شهر باستانشناسی گسترده در مصر
احتمالاً شناختهشدهترین فرعون زن هاتشپسوت بود که دو دهه بر مصر حکومت کرد و تصاویر فراوانی از حکومت او به دستور خودش به جای مانده است. مجسمهی نیمتنهی نفرتیتی که شهرت جهانی دارد، نام او را ورای قلمروی مصرشناسی بر سر زبانها انداخت. با وجود شهرت نفرتیتی، شواهد نقش او به عنوان فرعون مورد بحث است. پس از او، کلئوپاترا، محبوبترین فرعون زن در دوران مدرن است.
اما در طول تاریخ طولانی مصر باستان، زنان بسیار بیشتری بودند که بر مصر حکومت کردند. با این حال، اثبات شمار فراعنهی زن و میزان قدرت آنها چالشی است که بیشتر پرسش ایجاد میکند تا پاسخ.
دانشمندان مصر باستان شواهدی برای چندین فرعون زن دیگر دارند. تااوسرت زن مرموزی بود که در قرن ۱۹ پیش از میلاد حکومت میکرد. او در دره پادشاهان به خاک سپرده شد و تأثیر او در اسناد باستانشناسی روشن است. فرعون زن مبهمتر از او، نیتیکرت است (یا نیتوکریس) که شاید نخستین فرعون زنی باشد که به سلسله ششم بازگردد. مشکل شناسایی نیتیکرت اینست که در سوابق حکومتش، او را یک پادشاه مرد توصیف کردند. نخستین زن مصری که حکومت کردن او تأیید شده، سوبکنفرو است.
چگونه داستان سوبکنفرو حکومت زنان را روشن میکند؟
نیمتنهی سوبکنفرو، پادشاهی میانه
نخستین فرعون زنی که شواهدی قطعی از او وجود دارد، سوبکنفرو است که عنوان پادشاهی مصر را از ۱۷۶۰ تا ۱۷۵۶ پیش از میلاد داشت. داستان فرعون شدن او پیچیده است. پس از مرگ پدرش آمنهت سوم، سه گزینه طبیعی برای پرکردن جای پدر وجود داشت: پسرش (یا نوه، داماد یا پسرخواندهاش) آمنهت چهارم، دختر دیگرش نفروپتا یا سوبکنفرو. سرانجام، آمنهت چهارم جانشین پدر شد و حدود ده سال تا زمان مرگش حکومت کرد. آن زمان، نفروپتا نیز از دنیا رفته بود و سوبکنفرو جانشین قانونی او شد.
این شواهد، یک جدول زمانی کلی از جانشینی سلسله دوازدهم را در اختیار ما قرار میدهد که با سوبکنفرو به پایان رسیده است. جزئیات اندکی باقی مانده، اما این واقعیت که آمنهت چهارم که شاید خویشاوند دورتر فرعون قبلی نسبت به هر یک از دو دختر او باشد، نشاندهنده ارجحیت حاکمان مرد است.
اما داستان سوبکنفرو اهمیت تبارهای سلطنتی را نیز روشن میکند. تاج و تخت خالی بدون وارث مرد، خطمشی روشنی برای پادشاه شدن سوبکنفرو ایجاد کرد. در این مورد، میتوان نسب فامیلی را مهمتر از تاجگذاری یک مرد دانست. شاید بیشتر فراعنه زن به این شکل به قدرت رسیدند، یعنی در زمان مناسب و در مکان مناسب، تنها گزینه قابلاجرا بودند.
زنان مصری بیشتر عناوین مهم داشتند
تندیسه نذری ملکه آهموس نفرتاری، پادشاهی جدید (حدود ۱۲۹۲-۱۰۷۶ پیش از میلاد)
برابری نسبی زنان و مردان در قانون، جامعه و مذهب در مصر باستان، وجود فراعنه زن را ثابت میکند. بیشتر زنان خارج از خانه کار نمیکردند، اما آنها که خارج از خانه کار میکردند، حقوقی برابر همتایان مرد خود دریافت میکردند. بر خلاف زنان در سایر نقاط جهان باستان، زنان مصری صاحب ملک بودند، جوایز افتخاری برای مبارزات نظامی دریافت میکردند، کسب و کارهای تجاری را توسعه میدادند و بالاترین مقامها را در رهبری مذهبی و سیاسی داشتند.
ایزد ماعت که الهه معرفی میشد، نماد نظم و عدالت بود. عبادت او بخشی از شرح وظایف فرعون بود و اگر ماعت خشنود نمیشد، هرج و مرج رخ میداد. در غیاب وارث مرد، انتخاب ملکه به عنوان فرعون ممکن بود جلوی عدمتعادل کیهانی را بگیرد.
اولویت زنان فقیر مصری، مادری کردن و اداره خانواده بود و نقش اولیهی آنها همسری و مادری تعریف شده بود، اما زنان ثروتمند میتوانستند نقشهای بسیار بیشتری در جامعه ایفا کنند. یک زن ثروتمند مصری به جای اینکه خودش به تنهایی خانواده را اداره کند، گروهی از خدمتکاران را مدیریت میکرد. چنین زنی احتمالاً فرزندان کمتری هم داشت، زیرا نیروی کار اضافه غیرضروری بود. بنابراین، زنان صاحبمنصب در موقعیتی بودند که میتوانستند نقشهای رهبری، از جمله مقامهای سلطنتی را بر عهده بگیرند.
فراعنه زن به شکل پادشاهان مرد نشان داده می شدند!
مجسمه بزرگ زانوزدهی هاتشپسوت، پادشاهی جدید (حدود ۱۴۷۹-۱۴۵۸ قبل از میلاد)
اگرچه در مصر باستان، زنان و مردان از دید قانون مساوی تلقی میشدند، اما موقعیت پادشاهی از راه جانشینی مردانه تعیین میشد. زنانی که مقام فرعون داشتند، بیشتر برای تقلید از پیشینیان و تقویت مشروعیت خود، ویژگیهای مردانه به خود میگرفتند. به طور کلی، فراعنه خودشان را در قالب مجسمه و تندیسه مداوم به تصویر میکشیدند تا تداوم رهبری پیروزمندانه مصری را نشان دهند. این امر شامل سرآذین سلطنتی، بدن مردانه قوی و یک ریش مصنوعی به نام پسچنت (pschent) میشد. شواهد باستانشناسی نشان میدهد هاتشپسوت خود را بیشتر با همان ویژگیهای مردانه از جمله ریش، نشان داده است. در نمونه بالا (مجسمه زانوزده هاتشپسوت)، فقط صورت او ویژگیهای باریک و زنانهتر دارد.
گاهی، این استفاده از شمایلنگاری استاندارد میتواند تشخیص فرعونهای مرد و زن را دشوار کند. احتمال دارد برخی از تصاویر باقیمانده از فراعنه که مرد فرض میشدند، در واقع متعلق به فرعونهای زن فراموششده باشند.
هاتشپسوت ملکه دیگری بود که به طور اتفاقی فرعون شد. سلطنت او برای جلوگیری از بینظمی و حفظ تاج و تخت برای خانوادهاش، لازم بود. در طول دو دهه حکومت او، مصر آباد و پررونق بود. او به شدت بر ساخت و سازهای جدید تمرکز کرد، بنابراین موقعیتش به عنوان فرعون به خوبی مستند شده است. با این حال، تصاویری که او استفاده میکرد، در طول سلطنتش مردانهتر شدند. تمایز تصاویر مربوط به سالهای آخر او از تصاویر فراعنه مرد بدون کتیبه مجزا، غیرممکن است.
تفاوت بین ملکه نایبالسلطنه و فرعون زن
تندیسه ملکه آخنس مریره دوم و پسرش، پپی دوم، پادشاهی قدیم (۲۲۸۸-۲۲۲۴ یا ۲۱۹۴ پیش از میلاد)
مانع مهم دیگر در یافتن زنانی که در مصر باستان قدرت مطلق داشتند، عناوین مبهم آنهاست. برای برخی زنان، شواهد خوبی وجود دارد که نشان میدهد آنها قدرت حاکمیتی منحصربفرد داشتند، اما با القابی مانند «ملکه» یا «مادر پادشاه» خوانده میشدند. دلیل این پدیده ایناست که ادعای قدرت آنها بر اساس نقش آنها در خانواده سلطنتی بود و این القاب سلطنتی زنانه به شدن مهم بودند.
این القاب، همسر یا مادر فرعون را با الهههای مهمی مانند ایزیس برابر میکردند و از این ایده حمایت میکردند که فرعون یک مقام الهی روی زمین است. فراعنهی زن قبل از به قدرت رسیدن این عناوین را داشتند و واگذاری آنها ممکن نبود، چون از مشروعیت کل سلسله حمایت میکردند.
در برخی موارد، مقام فرعون چندهمسری میشد و اگر پسر فرعون زنده نمیماند، پسر خوانده میتوانست مسئولیت را بر عهده بگیرد. در چند مورد ناگوار، فرعون در حالی از دنیا رفته که پسر بزرگش هنوز یک کودک خردسال بوده است. در این موارد، ملکه به عنوان نایبالسلطنه پسرش انتخاب میشد و به مقاب مادر پادشاه مفتخر میگردید. اما در برخی موارد، حتی در مقام نایبالسلطنه، او فرعون بود.
چنین شد که هاتشپسوت به قدرت رسید، زیرا او در اصل نایبالسلطنهی پسرخواندهی دوساله خود بود. او به عنوان عضوی از خانواده سلطنتی مجبور شد به عنوان نایبالسلطنه وارد عمل شود تا از سوءاستفاده قدرتمندان دیگر از شاه نوزاد و تصاحب قدرت جلوگیری کند. او تا حدی آثار هنری قبلی که او را به عنوان ملکه نشان داده بودند پاک کرد و تغییر شکل داد تا نقش خود را به عنوان فرعون تقویت کند. او خود را به عنوان دختر و همسر خدای آمون و فرعون واقعی، در ارتباط مستقیم با خدایان، نشان داد.
آیا فراعنهی زن فقط برای جلوگیری از سقوط به خدمت گرفته شدند؟
سر یک ملکه، دوره بطلمیوسی (حدود ۳۰۵–۳۰ پیش از میلاد)
به نوعی، از فراعنهی زن در مواقع بحرانی که خط جانشینی در خطر بود، استفاده میشد. در حالی که تاریخ نشان میدهد فراعنه مرد اولویت داشتند، حفظ دودمان سلطنتی مهمتر از مرد بودن فرعون بود. فرعون برای مقاصد مذهبی، موظف بود با مقام قبلی خود ارتباط مستقیم داشته باشد. خانواده فرعون بخشی از خانواده خدایان بودند و پس از مرگ، در مقام خدایان به آنها ملحق میشدند. بنابراین، یک عضو زن خانواده میتواند به طور موقت این نقش را ایفا کند.
مصریان شکاف در دودمان را مجازاتی از جانب خدایان و نشانهای از بینظمی میدیدند. فرعون یک رهبر مذهبی بود که خواستههای الهی را به قلمروی فانی منتقل میکرد. انتخاب فرعون اشتباه بدون تردید موجب ناراحتی ماعت میشد. ناگفته نماند، اگر خاندان سلطنتی قدرت مطلقشان را از دست میدادند، گروههای نامطلوب به احتمال زیاد حمله میکردند. پادشاه شدن ملکه، آخرین راهحل برای حفظ صلح بود. بنابراین، به نوعی، فراعنهی زن فقط برای جلوگیری از سقوط به خدمت گرفته میشدند. بسیاری از ملکههای نایبالسلطنه ادعای قدرت نهایی بر مصر نداشتند. تنها چند ملکه خودمختاریشان را به عنوان پادشاه اعلام کردند. بدون توجه به سناریو یا عنوان، بسیاری از زنان در مصر باستان قدرت را به دست گرفتند و شواهدی از حکومتشان بجای گذاشتند که میخواستند هزاران سال دوام بیاورد.
دشواری تشخیص جزئیات هویت فراعنه محدود به حوزه زنان نیست. نام و اعمال بسیاری از فراعنه در تاریخ گم شده است. اما بین مکانهای تدفین غارتشده که مهاجمان مقبره به جا گذاشتند و درک غیرقطعی ما از چگونگی تبدیل شدن حاکمان زن به فراعنه، سرنخها به تاریخ جالبی از رهبری زنان در تاریخ باستان اشاره میکنند.