10 میلیون دادم تا لیلا دور از چشم زنم صیغه ام شود اما او به زنم گفت!

ازدواج ما سنتی بود. ١٨سال زیر یک سقف زندگی کردیم و توقع چندانی از هم نداشتیم.

10 میلیون دادم تا لیلا دور از چشم زنم صیغه ام شود اما او به زنم گفت!

همسرم از روز اول غرغرو و عصبی بود و من هم سر‌به‌سرش نمی‌گذاشتم. ایراد دیگرش خرافاتی‌بودن او بود. برای هرکاری دست به دامان طالع‌بینی می‌شد و اگر هم خواسته‌اش بر‌آورده نمی‌شد اعصابش به‌هم می‌ریخت. ما صاحب سه‌فرزند شدیم و همان‌طور‌که گفتم سرگرم زندگی‌مان بودیم که همسایه جدیدی برایمان آ‌مد.

آ‌ن‌ها زوج جوانی بودند و زندگی عاشقانه‌ای داشتند. هرروز صدای خنده و شادی‌شان به گوش می‌رسید. نوعروس جوان شوهرش را تا جلوی در خانه همراهی می‌کرد و آ‌ن‌ها با الفاظ عاشقانه‌ای همدیگر را صدا می‌زدند. دیدن این زوج جوان مرا به فکر فرو می‌برد که چرا من هیچ خیری از جوانی‌ام ندیده‌ام و همسرم سرد و بی‌عاطفه است. کم‌کم گلایه‌هایم را به زبان می‌آ‌وردم. شریک زندگی‌ام به خواسته‌ها و انتظاراتم بی‌تفاوت بود‌. حتی وقتی می‌خواستم حرفی بزنم مسخره‌ام می‌کرد‌.


این مسئله به همین سادگی که گفتم مشکل درست کرد و زندگی‌مان را به آ‌شوب کشاند. همسرم می‌گفت اصلا برایش مهم نیست چه می‌گویم و چه خواسته‌ای دارم. او در حضور فرزندانمان به من توهین می‌کرد و بچه‌ها هم احترامم را زیر پا می‌گذاشتند.

هر روز که می‌گذشت فاصله عاطفی‌مان بیشتر و بیشتر می‌شد تا اینکه خیلی اتفاقی با خانمی جوان آ‌شنا شدم. او می‌گفت مجرد است و زندگی مستقلی دارد. جذب محبت‌های دروغین و حرف‌های چرندش شدم. ادعا می‌کرد که قرار است ارثیه خوبی به او برسد و اطمینان می‌داد که نه تنها نیاز مالی به من نخواهد داشت بلکه کمکم نیز خواهد کرد.

طبق قرار و مداری که گذاشته بودیم به طور پنهانی او را به عقد‌موقت خودم در‌آ‌وردم. حدود ١٠میلیون تومان هم با ترفندی از من گرفت تا پول وکیلی را بدهد که مثلا قرار بود سهم ارثیه‌اش را نقد کند‌.

اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه زن دروغگو در مدت یک سال مرا به مواد‌مخدر هم آلوده کرد. خسته شده بود‌م و می‌خواستم از او جدا شوم. اما می‌گفت به این راحتی مرا رها نخواهد کرد و پول زیادی می‌خواست.

تهدید می‌کرد موضوع را به همسرم اطلاع خواهد داد. مانده بودم چه کنم که موضوع لو رفت و همسرم فهمید ماجرا از چه قرار است. کارمان به کلانتری کشید و از آ نجا به مرکز مشاوره آ‌رامش پلیس خراسان‌رضوی معرفی شدیم.

ای کاش من و همسرم قدر همدیگر را بیشتر می‌دانستیم تا این همه گرفتاری سرمان نمی‌آ‌مد. از روز اول حرف همدیگر نفهمیدیم و برای هم احترام قائل نبودیم. دست آخر هم این طور‌ شد.

عکس تزیینی است.

منبع: رکنا

728

کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید