وقتی با فرزندت هستی، آن گوشی لعنتی را بگذار کنار

وسایل دیجیتال ما را گرفتار بدترین نوعِ تربیت فرزند کرده‌اند، بررسی‌ها نشان می‌دهند هر چه استفادۀ والدین از گوشی‌ها بیشتر می‌شود، به همان میزان، کودکانِ بیشتری راهیِ اورژانس بیمارستان‌ها می‌شوند.

وقتی با فرزندت هستی، آن گوشی لعنتی را بگذار کنار

کودکانِ امروزی می‌توانند از چهارماهگی منظماً از وسایل دیجیتال استفاده کنند. پدر و مادرها هم طبیعتاً از این بابت نگران و ناراحت‌اند؛ حق هم دارند، اما تهدید بزرگتر، نه اعتیاد کودکان به گوشی‌های هوشمند، بلکه دلمشغولی پدر و مادرها به این وسایل است. بررسی‌ها نشان می‌دهند هر چه استفادۀ والدین از گوشی‌ها بیشتر می‌شود، به همان میزان، کودکانِ بیشتری راهیِ اورژانس بیمارستان‌ها می‌شوند یا آسیبِ روحی و شناختی می‌بینند.

اریکا کریستاکیس، آتلانتیک - امروز دیگر گوشی‌های هوشمند آن‌قدر در وقوع اتفاقات ناخوشایند (از مرگ در اثر تصادفات رانندگی، تا اختلالات خواب، ازدست‌دادن حس همدلی، مشکلات در روابط، ندیدن دلقکِ سوار بر تک‌چرخ) نقش ایفا می‌کنند که تقریباً آسان‌تر است چیزهایی را فهرست کنیم که گوشی‌ها به هم نمی‌ریزند تا کارهایی که به هم می‌ریزند. شاید جامعۀ ما دارد به نقطۀ اوج انتقاد از وسایل دیجیتال می‌رسد.

اما تعامل بین والدین و کودک به‌طرز فزاینده‌ای کم‌کیفیت و حتی مصنوعی شده است. والدین دائماً در زندگی کودکانشان حضور فیزیکی دارند، اما از نظر عاطفی نزدیکی کمتری به آن‌ها دارند. درواقع، من در رابطه با این معضل با پدر و مادرها احساس همدردی می‌کنم. بچه‌های نوجوان من معمولاً به‌شوخی می‌گویند اگر من بیست‌وپنج سال قبل گوشی همراه داشتم آن‌ها از نوزادی جان سالم به در نمی‌بردند.

شاید برخی از بازی‌های تعاملی جدیدتر که کودکان روی گوشی یا تبلت بازی می‌کنند از تماشای تلویزیون (یا یوتیوب) کم‌خطرتر باشد، زیرا این بازی‌ها رفتارهای بازیِ طبیعی کودکان را بهتر تقلید می‌کند. و البته بسیاری از بزرگسالانِ سالم نیز هستند که از دوران کودکیِ ذهن‌فرسایی جان سالم به در برده‌اند که صرف تماشای آت و آشغال‌های شناختی فراوانی شده است (مادر من، به‌طرزی نامعمول نسبت به آن زمان، تماشای سریال‌های «مسابقۀ سرعت» و «جزیرۀ گیلیگن» را به‌دلیل کسل‌کنندگی آن‌ها قدغن کرده بود. اینکه من چطور موفق شدم هر قسمت این سریال‌ها را چندین‌بار تماشا کنم هرگز توضیح داده نشده است).

باوجوداین، کسی واقعاً در این تردیدی ندارد کودکانی که وقتشان را با وسایل دیجیتال می‌گذرانند هزینۀ فرصتِ ازدست‌رفتۀ عظیمی متحمل می‌شوند: وقتی که صرف وسایل دیجیتال می‌شود وقتی است که نه صرف اکتشاف فعالانۀ جهان می‌شود و نه صرف برقراری ارتباط با دیگران.

بااین‌حال به‌رغم این‌همه گفت‌وگو دربارۀ زمانی که کودکان صرف وسایل دیجیتال می‌کنند، به‌طرزی شگفت‌انگیز توجه اندکی می‌شود به زمانی که خود والدین صرف وسایل دیجیتال می‌کنند، والدینی که اکنون از آن چیزی رنج می‌برند که متخصص فناوری، لیندا استون، بیش از ۲۰ سال قبل «توجه جزئی پیوسته»۱ نامیده است. همان‌طور که استون اظهار کرده است، این معضل فقط به ما آسیب نمی‌زند، به کودکان ما نیز آسیب می‌زند. این سبک جدید تعامل با فرزندان می‌تواند نظام الگوبرداری عاطفی و دیرینه‌ای را مختل کند که مهم‌ترین عنصر آن ارتباط پاسخ‌گویانه است، که مبنای اغلب فرآیندهای یادگیری بشری است. ما در قلمرویی ناشناخته هستیم.

متخصصان رشد کودک نام‌های مختلفی برای نظام ارتباطیِ والدین و کودک دارند که ساختمان بنیادی مغز را می‌سازد. جک شونکوف، متخصص کودکان و مدیر مرکز رشد کودک دانشگاه هاروارد، این نظام ارتباطی را از نوع ارتباط «بده بستان»۲ می‌نامد؛ کتی هِرْش‌پاسْک و رابرتا میچنیک گولینکوف که روان‌شناس‌اند، نوعی «دونوازیِ محاوره‌ای»۳ را توصیف می‌کنند.

رشد کودک امری ارتباطی است. به‌همین دلیل، در یک آزمایش، نوزادان نه‌ماهه‌ای که چند ساعت از زبان یک انسانْ آموزش زبان ماندارین می‌شنوند، می‌توانند عناصر آوایی خاصی را در این زبان تشخیص دهند، درحالی‌که گروه دیگری از نوزادان که دقیقاً همین آموزش را از طریق ویدیو می‌شنوند نمی‌توانند.

از دیدگاه هرش‌پاسک، استاد دانشگاه تمپل و پژوهشگر ارشد اندیشکدۀ بروکینگز، مطالعات بیشتر و بیشتری دارد اهمیت گفت‌وگو را نشان می‌دهد. او به من می‌گوید: «زبان بهترین پیش‌بینی‌کنندۀ موفقیت تحصیلی است که هیچ همتایی ندارد، زبان کلید مهارت‌های زبانی قوی در گفت‌وگوهای روان بین کودکان و بزرگسالان است».

بنابراین مشکل پیش می‌آید هنگامی که نظام الگوبرداریِ از نظر عاطفی پرشورِ بزرگسال و کودک، که در یادگیری در سنین پایین نقش اساسی دارد، برای مثال با خواندنِ یک متن اینترنتی یا چک‌کردن سریع اینستاگرام مختل می‌شود. هر کسی که با کالسکۀ بچۀ والدینی حواس‌پرت و گوشی به‌دست نقش زمین شده است می‌تواند به فراگیری این پدیده گواهی دهد. اقتصاددانی که افزایش آسیب به کودکان را با رواج گوشی‌های هوشمند مرتبط می‌داند یکی از نتایج چنین سناریوهایی را بررسی کرده است (شرکت اِی.تی.اَندتی خدمات گوشی هوشمند را در زمان‌های مختلف در مکان‌های مختلف ارائه می‌کند، و بدین‌وسیله آزمایش طبیعی جذابی خلق می‌کند.

ناحیه به ناحیه، با رشد استفاده از گوشی هوشمند، مأموریت‌های اورژانس کودکان نیز افزایش می‌یابد). این یافته‌ها تا حدودی توجه رسانه‌ها را به خطرات فیزیکی ناشی از فرزندپروری با حواس پرت جلب کرد، اما به تأثیر آن بر رشد شناختی کودکان کمتر پرداخته‌ایم. هرش‌پاسک می‌گوید: «بچه‌های نوپا نمی‌توانند یاد بگیرند ما چه زمانی با برداشتن گوشی‌مان یا نگاه‌کردن به متنی که روی صفحۀ گوشی‌مان ظاهر می‌شود جریان گفت‌وگویمان را قطع می‌کنیم».

حل این مشکل آسان نخواهد بود، به‌ویژه با توجه به اینکه تغییرات چشمگیر در نظام آموزش بر پیچیدگی آن می‌افزاید. کودکان بیشتری در مقایسه با هر زمان دیگری در گذشته (حدود دوسوم کودکان چهارساله) تحت نوعی از مراقبت نهادی هستند، و روندهای اخیر در آموزش کودکان منجر شده است که کلاس‌های آن‌ها پر از درس‌های ازپیش‌نوشته‌شده و صحبت یک‌طرفه و کسل‌کنندۀ معلم باشد. در چنین محیط‌هایی، کودکان فرصتِ اندکی برای گفت‌وگوی خودانگیخته دارند.

یک خبر خوب این است که کودکان به‌طور مادرزادی جوری برنامه‌ریزی شده‌اند که آنچه را می‌خواهند از بزرگسالان می‌گیرند، بیشتر ما نخستین‌بار وقتی این واقعیت را کشف می‌کنیم که نگاهمان که خیره به جای دیگری است، ما با دستانی سرزنش‌آمیز و گوشتالو به عقب کشیده می‌شود. کودکان تلاش زیادی می‌کنند تا توجه بزرگسالی حواس‌پرت را جلب کنند؛ و اگر ما رفتارمان را تغییر ندهیم، آن‌ها خواهند کوشید تا این کار را برای ما انجام دهند؛ با ورود بچه‌های نوپای امروز به سن مدرسه می‌توان انتظار مشاهدۀ کج‌خلقی‌های بسیار بیشتری را داشت.

اما سرانجام ممکن است کودکان از این کار دست بکشند. در اینجا مسئله همکاری است، و مطالعات در پرورشگاه‌های رومانی به جهانیان نشان داد که وقتی کودک همکارِ علاقه‌مندی ندارد، آنچه مغزش قادر است انجام دهد محدود است. حقیقت آن است که ما واقعاً نمی‌دانیم هنگامی که به کودکانمان بی‌توجهی می‌کنیم، چقدر رنج می‌کشند.

البته بزرگسالان نیز دارند از وضعیت کنونی رنج می‌برند. بسیاری از آن‌ها زندگی روزمرۀ خودشان را بر اساس این مقدمۀ رقت‌انگیز سامان داده‌اند که همواره می‌توانند حاضر باشند، همواره کار کنند، همواره فرزندپروری کنند، همواره در خدمت همسر و والدین خودشان باشند و هر کسی که ممکن است به آن‌ها نیاز داشته باشد، درحالی‌که در صدر اخبار نیز باقی بمانند، فکر می‌کنند وقتی دارند می‌روند تا سوار ماشینشان شوند، می‌توانند به یاد داشته باشند که دستمال توالت بیشتری هم از سایت آمازون سفارش دهند. آن‌ها در نسخۀ دیجیتالِ چرخه‌ای بی‌پایان گیر افتاده‌اند.

والدین باید برای خودشان این حق را قائل باشند که از زیر فشار خفه‌کنندۀ همه‌چیزبودن برای همه‌کس خلاصی یابند. کودکتان را در پارک‌های مخصوص بچه بگذارید، هیچ اشکالی ندارد! اگر دوست ندارید به دیدن مسابقۀ قوتبال نروید. کودکتان ناراحت نخواهد شد. اما وقتی با بچه‌تان هستید، آن گوشی لعنتی‌ را کنار بگذارید.

منبع: برترین ها

10

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید