تنها حرف راست ترامپ، ناراستی رسانه‌های آمریکایی بود!

تنها حرف راست ترامپ، ناراستی رسانه‌های آمریکایی بود!

ارژنگ هادی- فیلم «خبرنگاران ویژه» یک فیلم کمدی انتقادی دیگر از ریکی گراویس است. گراویس مجری مراسم گولدن گلوب بود و این مراسم سالانه را به شکل عجیبی حیرات آور خنده دار و سیاسی اجرا کرد. حالا در مقام کارگردان در برگردان یک فیلم فرانسوی اثر متوسطی را ساخته که مثل اجرای استندآپ‌های گراویس در مراسم گلدن گلوب خنده دار نیست اما حاوی طعنه‌های انتقادی فراوانی نسبت به جریان رسانه‌های دروغ ساز آمریکایی است و به همین دلیل فیلم در محافل رسانه ای ایالات متحده مهجور ماند و این کمدی مهلک انتقادی مورد توجه رسانه ها قرار نگرفت.

خبرنگاران ویژه باسازی مجدد فیلم فرانسوی با همین عنوان (Envoyés Très Spéciaux ) است که «فردریک آبورتین» بر اساس فیلمنامه ای سیمون میشل، سال 2009 آنرا ساخت. البته بر خلاف نسخه آمریکایی، محل ماموریت دو شخصیت اصلی فیلم عراق است که در نسخه آمریکایی اکوادور به عنوان محل ماموریت معرفی می‌شود.

نسخه فرانسوی به مراتب چندین برابر جذاب‌تر از نسخه آمریکایی است، اما برگردان آمریکایی اثر دارای مضمون سیاسی و انتقادی‌تری است. منتها بر اساس یک عادت ویژه آمریکایی، متدهای نمایشی هالیوودی چاشنی فیلم شده است و بخشی از فیلم درباره رسانه های آمریکایی اعم از تهییج افکار عمومی، دروغ سازی سیاسی در محتوا به فیلم «سگ را بجنبان» (بری لوینستون) شباهت دارد و بخش دیگری از به فیلم تندر استوایی (بن استیلر) پهلو می زند و با حسی‌ کلیشه‌ای دو شخصیت اصلی شباهت خفیفی به جاش هارتنت و هریسون فورد در فیلم «قتل در هالیوود» دارند.

فرانک بنویل، (اریک بانا) روزنامه نگار و گزارشگری رادیویی در نیویورک متکبر ، خودستا، حرفه‌ای با فینچ صدابردار همکاری می‌کند. چند سکانس نخست فیلم شخصیت فرانک را به خوبی مشخص می کند. کوسه شکارچی خبر که با جعل هویت کاراگاهی وارد صحنه قتل می شود تا برای رادیویی محلی، گزارش تهیه کند و به همین دلیل از سردبیر اصلی، جفری ملارد (کوین پولاک) اخطار می‌گیرد که در صورت تکرار از رادیو اخراج خواهد شد. «فرانک بنویل» تلاش می کند تا به عنوان یک گزارشگر آنارشیست ترکیبی از جیمز باند، هری کثیف و جان وین باشد؛ اما نیست و سعی او به موقعیت های چالش برانگیزی منجر می شود.

از سوی دیگر فینچ (ریکی گراویس) همکار صدابردار فرانک، زندگی غمگینی با همسرش النور(ورا فارمیگا) دارد، همسری که از شوهرش متنفر است و به همین دلیل فینچ را ترک می کند. در بحبوبحه این اتفاقات برای دو شخصیت اصلی، جفری ملارد، فرانک بنویل را مامور می‌کند برای پوشش اخبار جنگ داخلی راهی اکوادور شود و خبرنگاری را به عنوان دستیار را به همراه خودش ببرد. فرانک تصمیم می‌گیرد که در این سفر فینچ صدابردار را با خود ببرد.

فینچ در کشاکش جدایی از همسرش نامه‌ای برای او نوشته تا او را از جدایی باز دارد اما پاکت پاسپورت ها و بلیط هایشان را اشتباهی به جای بلیط ها داخل ماشین زباله ها می‌اندازد و حین رسیدن به فرودگاه می‌فهمند چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده‌اند. آنها مخفیانه به کافه دوستان آمریکای جنوبی خود باز می‌گردند و از طبقه دوم این کافه، اقدام به مخابره اخبار می‌کنند. اخبار آنان جعلی اما چنان به واقعیت نزدیک است که بر سیاست دولت آمریکا و اکوادور و تحولاتی نظامی - سیاسی که در آن کشور در حال اتفاق است تاثیر فراوانی می گذارد. وقتی اخبار مخابره شده جعلی اوضاعی بحرانی را بوجود می آورد، جفری ملارد توسط پنتاگون و وزیر دفاع آمریکا احضار می‌شود فرانک و فینچ تصمیم می‌گیرند دست به اقدام رادیکال دیگری بزنند.

در یک اقدام شگفت انگیز ویدئویی می‌سازنند که آنها توسط تروریست ها دستگیر شده‌اند و تروریست ها از خانواده های آنان و دولت آمریکا طلب پول کرده اند. همسر فینچ اقدام به جمع آوری کمک های مردمی با شعار هر آمریکایی یک دلار می‌کند و از یک دروغ یک سلبرتی سرگرم کننده بزرگ برای خودش و مردم آمریکا می سازد و با اینکه قصد جدایی از همسرش را داشته است خود را به عنوان یک همسر عاشق پیشه نشان می دهد تا بتواند از کمک های مردمی برای رهایی شوهرش سوء استفاده کند و به آروزهای خودش برسد. این اتفاقات در حالی می افتد که فینچ و فرانک مخفیانه در نیویورک در اتاق بالای کافه متعلق به زن و شوهری که اهل آمریکایی جنوبی هستند پنهان شده اند و تمام رویدادهای مربوط به گروگانگیری ساختگی خودشان را دنبال می کنند.

سرانجام این دو برای اینکه دروغشان راست جلوه کند مجبور می شوند پول جمع آوری شده توسط همسر فینچ را سرقت کنند و مخفیانه راهی اکوادور شوند. عطف جالب قصه فیلم این است که در این کشور به صورت خیلی واقعی گروگان گرفته می شوند و گروگانگیرهای اکوادوری از آنان تقاضای پول می کنند اما بلاهت فیچ صدابردار موجب نجات این دو می‌شود.

فیلم خبرنگاران ویژه عیب بزرگی که دارد این است که اصالت نسخه فرانسوی را ندارد. اما با این عیب بزرگ، با بلاهتی که در متن فیلم به صورت شیدا و آشکار وجود دارد پیامش را به مخاطب منتقل می کند. رسانه های آمریکایی دروغگو هستند و علت این دروغ گویی کسانی هستند که اخبار را می سازنند و به سان فرانک دروغ پروری را نوعی تردستی رسانه ای می دانند. این خصیصه را در رفتار فرانک از همان ابتدا به وضوح مشخص است. وقتی در نیویورک به صورت پنهانی به بی سیم پلیس گوش می دهند و تقلب کارانه با برداشتن آرم پلیس وارد محل قتل می شود و خود فرانک مانکوویچ معرفی می کند و از روایت یک قتل ساده یک ماجرایی مافیایی عجیب می سازد.

در میان تمام دروغ های رئیس جمهوری کنونی ایالات متحده تنها اظهار نظر صادقانه اش اشاره به دروغگویی رسانه های آمریکایی بود. «دونالد ترامپ» که از ابتدای حضورش در کاخ سفید حواشی زیادی را با خود به کاخ ریاست جمهوری آمریکا برده است در توئیتی رسانه‌ها را دروغ‌گو خطاب کرد و نوشت: "اجازه ندهید اخبار منتشر شده بر روی شما تاثیر گذارد بدانید در کابینه من هیچ مشکلی وجود ندارد و همه باهم مشکلات آمریکا را حل می‌کنیم."

فرانک سمبل یک خبرنگار بی اخلاق حریص و حرفه ای است که در دست یازیدن به مقصودش از هیچ تلاش مذبوحانه ای فروگذار نیست.

روابط انسانی و اخلاقی در منظومه رفتاری فرانک هیچ جایی ندارد و با علم به اینکه مختصات زندگی النور را ابتدایی شناسایی می‌کند اما منظومه بی اخلاقی ، او را به سوی قهقرا سوق می دهد. جالب اینجاست که در پایان فیلم با دروغ گویان و دروغ سازان به سان قهرمانان ملی برخورد می شود.

منبع: تسنیم

10

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید