مددكاری كه كارش رسیدگی به پرونده بانوان اتباع بیگانه است، از مشكلات این افراد و درگیر شدن با طلاق و آسیبهای اجتماعی میگوید:
اندوه اتباع بیگانه بودن...
خانمی كه تبعه ژاپن است، زنی كه اهل سومالی است و دیگری كه اهل كلمبیاست، نمونههایی از زنان اتباع بیگانه هستند كه این روزها برای جدایی از همسر ایرانی خود و بازگشت به كشورشان دچار مشكلات زیادی شدهاند.
به همین دلیل مددكاری ویژه رسیدگی به پروندههای آنها را دنبال میكند، مددكاری كه میگوید مشكلاتی كه برخی خانمهای اتباع بیگانه پس از ازدواج با مردان ایرانی ایجاد میكنند، نه فقط خودشان بلكه خیلیها را به دردسر میاندازد. آنطور كه او میگوید دلیل اصلی بروز چنین مشكلاتی این است كه برخلاف سایر كشورها تابعیت ایرانی به آسانی به افراد داده میشود.
ورژانس اجتماعی سالهاست در زیرمجموعه بهزیستی برای كمك به موارد كودك آزاری، همسرآزاری، خشونت خانگی و... راهاندازی شده است. مددكاران و روانشناسانی كه در این مجموعه كار میكنند، تمام روزهایشان را درگیر پروندههایی هستند كه گاهی قصه زندگیشان بیشتر شبیه فیلمهای سینمایی است تا واقعیت. هدی فرحپور، كارشناس ارشد مطالعات زنان، مدتی است علاوه بر پروندههای روزانه، با زنانی همراه شده كه ایرانی نیستند و به دلایل مشابه نیاز به كمك دارند.
«علاقه به حوزه مددكاری زمانی در من شكل گرفت كه به عنوان مربی كارم را با كودكان و نوجوانان آغاز كردم. بعد از مدتی با سازمانهای مردم نهادی كه در حوزه آسیبهای اجتماعی فعال هستند، همراه شدم و به این ترتیب پایم به بهزیستی و فعالیتهای اجتماعی باز شد. دو سال و نیم هم در كرسی صلح دموكراسی حقوق بشر یونسكو مستقر در دانشگاه شهید بهشتی فعالیت داشتم.»
این یك معرفی كوتاه از مددكاری است كه در حال حاضر حدود شش سال است در حوزه آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی كار میكند. او با خواندن كتاب «دشمن عزیز» كه به نوعی جلد دوم جودی آبوت به شمار میآید به رشته مددكاری علاقهمند شد. فرحپور هم میخواست مانند دوست جودی آبوت كه در پرورشگاه بزرگ شده بود و بعد از سالها با بهعهده گرفتن مدیریت آن توانست در زندگی بچههای پرورشگاه تغییر ایجاد كند، یك فرد تاثیرگذار باشد. «وقتی این كتاب را خواندم، فهمیدم آدمها چقدر میتوانند زندگی دیگران را تغییر دهند. دلم میخواست من هم چنین كاری انجام دهم.»
سهولت دریافت پاسپورت ایرانی
اتفاقی كه این روزها زیاد برای این كارشناس رخ میدهد، همراهی او با زنان اتباع بیگانه است كه به واسطه ازدواج با مردان ایرانی، تابعیت ایرانی گرفتهاند. آنها معمولا بعد از مشكلاتی كه برایشان پیش میآید، درگیر مسائل سختی میشوند: «من در حال حاضر مدتی است در مركز زنان خشونت دیده و در معرض خشونت كار میكنم. ما با زنانی روبهرو هستیم كه در یك كشور سومی با همسرشان آشنا شدهاند. مثلا خانمی تبعه آمریكای جنوبی است و با مردی ایرانی در یك كشور سوم كه عموما ژاپن است آشنا شده، ازدواج كرده و وارد ایران شدهاند.»
براساس قوانین ایران، زمانی كه زنی به عقد مرد ایرانی درمیآید به سرعت برای او شناسنامه، كارت ملی و پاسپورت ایرانی صادر میشود.
آنطور كه او میگوید، این كه اسناد هویتی برای این افراد به سرعت صادر میشود خیلی خوب است، اما گاهی اوقات این سادگی مشكل ایجاد میكند. دولت این مسأله را رصد نمیكند كه مردی كه با این خانم ازدواج كرده و او را به ایران آورده، آیا توانایی مراقبت از همسرش را دارد یا نه، آیا از نظر روحی، عقلی برای ازدواج با این زن مناسب است؟ اما به جای پاسخ به این سؤالات، متاسفانه صرف این كه این دو با هم ازدواج كردهاند، خانم تابعیت ایرانی میگیرد.
بعد از گذراندن دوران شیرین ماه عسل تازه اختلافها شروع میشود. در نگاه اول شاید در تمام زندگیها این مسأله طبیعی باشد، اما برای دو نفر كه از دو فرهنگ مختلف هستند و زبان هم را به خوبی نمیفهمند، داستان بهشدت پیچیده است: «این زنها كه تصمیم به ازدواج با فرد ایرانی میگیرند، معمولا از قشر آسیبپذیر یا آسیبدیده در كشور خودشان هستند. آنها با پسزمینه ذهنیای كه درخصوص ازدواج و حمایت از سوی همسر دارند، وارد ایران میشوند، اما پس از مدت كوتاهی اختلافات فرهنگی ـ مالی به وجود میآید.» ماجرا از جایی خطرناك میشود كه آنها نمیتوانند بهخوبی از عهده مسؤولیتهایشان برآیند و به همین دلیل دچار آسیب میشوند. این آسیبها گاهی به شكل خشونت خودش را نشان میدهد و گاهی به طلاق و رها شدن در جامعه منجر میشود كه هر دوی این مسائل به این افراد آسیب میرساند.
تفاوت فرهنگها
بانوان اتباع بیگانهای كه با مردان ایرانی ازدواج میكنند با فرهنگی كه در كشور خودشان وجود داشته به زندگی نگاه میكنند، در حالی كه معمولا برایشان ماجرا این طور پیش نمیرود: «آنها فكر میكنند میتوانند بهراحتی زندگیشان را ترک کنند و همراه بچههای خودشان به كشورشان برگردند، در حالی كه تمام این مسائل با قوانین ما سازوكار متفاوتی دارد.»
فرحپور خاطرهای از این وضعیت دارد كه گواه حرفهایش است: «مثلا خانمی كه تبعه ایران نبوده میخواست طلاق بگیرد، برایش وكیل گرفتیم، مدتها دنبال كارش بودیم، خودش هم پا به پای ما میدوید، اما در نهایت مشخص شد باید دو تا از بچههایش را ایران بگذارد و با فرزند كوچكش راهی كشور خودش شود.»
آنطور كه خانم مددكار توضیح میدهد زمانی كه این خانمها تصمیم میگیرند برای رفع مشكلاتشان به كلانتری و سازمانهای مختلف مراجعه كنند تا از آنها كمك بگیرند، تازه متوجه میشوند اطلاعاتی درباره قوانین ما ندارند، چون خیلی اوقات این خانمها حتی فارسی را خوب نمیدانند.او ادامه داد: «یك خانمی كه ما جدیدا با او رو به رو شدیم. یكسری مدارك فارسی به من داد و گفت نمیدانم اینها چیست. مدارك را كه دیدم متوجه شدم یك دادنامه طلاق است بر اساس آن این زن همه چیز را بذل كرده است. او نمیدانست معنی چیزهایی كه روی آن برگه نوشته شده چیست؟»
سختیهای رفتن
متاسفانه موارد اینچنین در این روزها كمی بیشتر از قبل شده است. این كارشناس میگوید: «مسأله دیگر این که وقتی این زنها تابعیت ایران را میگیرند، فرستادن آنها به كشور خودشان سخت میشود، چون به واسطه آن تبعه ایرانی به حساب میآیند و نمیتوان مانند دیگر افراد خارجی به سادگی آنها را به كشور خودشان بازگرداند.
به نظر من اگر تابعیت سختتر صادر شود، شاید مشكلات این چنین نیز كمتر پیش بیاید. صدور تابعیت سریع زنهایی كه به عقد مردان ایرانی در میآیند، در حالی صورت میگیرد كه ما تا همین چند وقت قبل، برای دریافت شناسنامه بچههایی كه پدر غیرایرانی داشتند، هزار مشكل داشتیم و باید مراحل زیادی را پشت سر میگذاشتیم. در حالی كه روی این مسأله مهم كه آیا مردی كه دست یك زن خارجی را گرفته و او را به كشور خودش آورده، توانایی تشكیل زندگی و ادامه آن را دارد یا نه نظارتی انجام نمیشود.»
فرحپور این روزها درگیر پرونده سه زن تبعه بیگانه است؛ «یكی اهل سومالی، یكی بولیوی و دیگری كلمبیا. یكی از این خانمها در دبی و دو نفر دیگر در ژاپن با همسران ایرانی ازدواج كردهاند. هر كدام از این زنها درگیر مشكلاتی شدهاند. خانمی كه اهل سومالی است قصد دارد طلاق بگیرد و به كشور خودش بازگردد، اما چون سومالی در ایران سفارت ندارد، برای كمك به او مشكلات زیادی داریم.»آنطور كه خانم مددكار میگوید هر سه شوهر این زنان درگیر اعتیاد هستند و حتی دو نفر از خانمها نیز اعتیاد دارند. یعنی یك فرد معتاد در كشور دیگری، مسؤولیت زندگی یك زن معتاد را كه اهل كشور دیگری است بهعهده گرفته و او را وارد كشور ما كرده است. برای اعطای تابعیت از این افراد تست سلامت گرفته نمیشود، این در حالی است كه اگر ما بخواهیم تبعه كشور دیگری شویم باید تست سلامت بیماریهای جسمانی هم بدهیم، چه برسد به بیماریهای روانی یا مسائلی مانند اعتیاد.
فرحپور میگوید اگر ما هم مانند كشورهای دیگر، كمی این ماجرا را جدی بگیریم و برای ازدواج شرایط خاص و مهم را رصد كنیم و بر مبنای آن تصمیم بگیریم، مشكلات اینگونه از بین میرود. حضور زنان خارجی در ایران و رها شدن آنها در كشور میتواند اتفاقات تلخ و گاهی جبرانناپذیری را رقم بزند.
منبع: جام جم
1981