روابط زناشویی در کودکهمسری/ وقتی فقط یکروی سکه را میبینیم
اگر ازدواج را به نوجوان یا کودکی که هنوز تعقل و تفکر لازم را ندارد و امیال جنسی فقط او را به سمت یک ارتباط سوق میدهد تحمیل کنیم، آن وقت آسیبهایی که بعد از ارضای این نیاز برای آن فرد به وجود میآید برای جامعه است .
درخصوص بحثی که امروز در فضای مجازی و رسانهها در مورد بحث کودکهمسری مطرح شده، لازم است بگوییم که قوانین مربوط به این موضوع مربوط به چند صد سال پیش است. طبیعتا وقتی ما قوانین مربوط به چند صد سال پیش را با امروز مقایسه میکنیم، ممکن است که نه تنها قابلیت اجرا نداشته باشد بلکه آسیبرسان هم باشد. مثل اینکه ما لباسهای تابستانمان را نمیتوانیم در زمستان بپوشیم، یا لباسهای زمستان را نمیتوانیم در تابستان بپوشیم و باید هرچیزی را در فصل و زمان خودش استفاده کنیم. قوانین هم از همین قانون پیروی میکند. در یک دورهای در بدو شروع ادیان، آنها نیاز به گسترش ایدئولوژی خودشان داشتند و سرباز برایشان مهم بود، افرادی که بتوانند این تفکر و ایدئولوژی را گسترش بدهند. بنابراین ادیان از هرگونه رابطه جنسی که منجر به تولید مثل نمیشد، جلوگیری میکردند و هرگونه رابطهای که منجر به تولید مثل میشد را تشویق میکردند.
به دلیل اینکه کیفیت روابط انسانی در آن دوره شاید به آن میزان برایشان مهم نبود. در صورتی که امروزه برای ما کیفیت رابطه است که از اهمیت زیادی برخوردار است و اگر ما به کیفیت رابطه توجه نکنیم، معضلاتی را در جامعه خواهیم داشت. امروز ازدواج کاملا چارچوبهایش با دنیای سنتی تغییر کرده و دیگر ایلی وجود ندارد که دو نفر را برای همدیگر انتخاب کند و خود ایل از آنها مراقبت کند یا یک خاندایی یا خانعمویی که کلامش فصلالخطاب است، به آنها عنوان کند که بروید و به زندگیتان برگردید. معمولا در آن زمان ایل میتوانست زندگی را حفظ کند و نگهدارد درحالی که امروزه نه تنها هیچ ایلی وجود ندارد، بلکه دنیای مدرن پر از گزینههای متعدد است و برای زندگی متعهدانه نیاز به بلوغ روانی و عاطفی وجود دارد و فرد زمانی که به آن بلوغ لازم نرسیده باشد، نمیتواند رابطه خوبی داشته باشد.
همانطور که امروز میبینیم تعداد طلاقها انقدر زیاد شده و مشکلاتی را بین زوجین به وجود آورده و بچههای طلاقی که سرگردان میشوند و مشکلاتی را خواهند داشت. اگر ما به این فکر کنیم که قوانین سالهای قبل میتواند برای الان صادق باشد، قطعا آسیب خیلی زیادی را به جامعهمان وارد میکنیم. در جامعهی ما هم ازدواج و هم طلاق مانند دو کالای بسیار گران و پرهزینه هستند. اگر ازدواج را به نوجوان یا کودکی که هنوز تعقل و تفکر لازم را ندارد و هنوز هویتش شکل نگرفته و امیال جنسی فقط او را به سمت یک ارتباط سوق میدهد تحمیل کنیم، آن وقت آسیبهایی که بعد از ارضای این نیاز برای آن فرد به وجود میآید برای جامعه است و هزینههایش را باید جامعه تأمین کند. بنابراین بیایید عمیقتر به این ماجرا فکر کنیم. نه تنها یک کودک یا یک نوجوان نمیتواند ازدواج کند، بلکه اگر یک بزرگسال که به درجهای از تفکر نرسیده باشد که بتواند فکر کند و هویت خودش را شکل بدهد، او هم قابلیت این را نخواهد داشت که بخواهد ازدواج کند. بنابراین مراقب باشیم که وقتی مطلبی را درجامعه گسترش میدهیم، عواقبش دامن ما را خواهد گرفت.
منبع: خبر آنلاین
1981