آموزشوپرورش جامعه را به سمت افسردگی میبرد
این بار وزارت آموزشوپرورش با ذکر ۱۸ بند درباره شرایط استخدام معلمان نشان داده است که هر اتفاقی در ایران، ممکن است بیفتد. باید از متصدیان این وزارتخانه آموزش ندیده و پرورش نیافته پرسید وقتی درباره بیماریهای زنان در بخشنامهتان نوشتید، احساس شرم نکردید که قرار است بانوان را به بهانههای مختلف، خانهنشین کنید؟
به گزارش خبر فوری و به نقل از گلونی چند کمسیون پزشکی باید تشکیل شود تا تائید کند یک نفر از همه نظر سالم است؟ آنچه از همه مهمتر است پایان دادن به روش منسوخ آموزش، یعنی شیوه معلم محور است که باید به نفع سبک تعاملی، کنار گذاشته شود که متأسفانه این وزارتخانه عریض و طویل به آن اهمیتی نمیدهد.
ساکنان اتاق فکر این وزارتخانه آیا تا به حال درباره ارتباط بین بیکاری و افسردگی، حتا چند خط خواندهاند؟ شغل، یکی از مهمترین انتخابهای زندگی در کنار تحصیل و ازدواج است. حالا اگر کسی بتواند معلم خوبی باشد اما سابقه جراحی داشته باشد، باید معلمی را ببوسد و بگذارد کنار؟ برود و دچار امراض مختلف شود، راضی می شوید؟
ولی ماجرا همینجا تمام نمیشود. داشتن شغل موردعلاقه، آنقدر مهم است که در غیاب آن علائمی شبیه به سوگواری، افسردگی و انواع آسیبهای روانی میتواند بروز پیدا کند. با وجود طومار عجیب بخشنامه، وزارت آموزشوپرورش، شغل معلمی را از کسی که شاید معلمی، عشق او باشد میگیرد و در ازایش به او احساس عدم شایستگی را هدیه میدهد. و چه هدیه شومی است برای جامعهای که جوانانش از بیکاری، رنج میبرند. جامعهای که هرقدر آدمها از علایق بهنجارش دور شوند، باید منتظر شیوع آسیبهای اجتماعی باشد.
همانقدر که مدافع حقوق دانشآموزانی هستیم که محکوماند به سکوت در مقابل معلمانی که گمان میکنند ارباباند و دانش آموزان، برده، حامی کسانی هم هستیم که ممکن است نقایصی داشته باشند که هیچ اختلال چشمگیری را در عملکردشان ایجاد نمیکند و در عین حال مستعد و مشتاق تدریس هستند.
در کنار دهها سؤال، این پرسش در ذهنم پررنگ میشود که اگر خانمی نابارور باشد و عاشق شغل معلمی، تو انگار کن او را برای معلمی ساختهاند، اما هرگز بهعنوان یک معلم، اجازه ورود به مدرسه را نداشته باشد و دچار افسردگی شود، وزارت آموزشوپرورش، چه راهحلی را به او پیشنهاد میکند؟ کسی چه میداند… شاید مدیران این وزارتخانه صلاح بدانند برای چنین افرادی، قرصهای اعصاب و روان تجویز کنند.
33