یک روانشناس اجتماعی بررسی کرد
چرا سیر خودکشی و مصرف الکل در ایران صعودی شده است؟
یک روانشناس اجتماعی گفت: در کشور ما آمار خودکشی در بین متاهلها و مناطق روستایی بالا است. اینها نشان میدهد که ما به لحاظ اجتماعی باید یک فکر و کار اساسی برای این پدیده انجام دهیم.
آمار جدید رئیس سازمان امور اجتماعی نشان میدهد که در سال حدود ۱۰۰ هزار مورد اقدام به خودکشی به ثبت میرسد. از این تعداد نیز بین ۵ هزار تا ۵ هزار و ۵۰۰ مورد از این خودکشیها منجر به مرگ فرد شده است.
تقی رستم وندی رئیس این سازمان، همچنین آماری از نرخ مصرف الکل در ایران اعلام کرده است. براساس این آمار، میزان شیوع مصرف الکل در کشور ۹ تا ۱۰ درصد افراد بالای ۱۵ تا ۶۴ سال را شامل میشود.
طبق گفته معاون وزیر کشور، این میزان در مجموع حدود ۵ میلیون نفر در کشور است.
رستم وندی هشدار داده که اگر این سیر صعودی مدیریت نشود در آینده نه چندان دور ایران در رده کشورهایی قرار میگیرد که میزان خودکشی در آن نگران کننده است.
اما حالا سوالی که ذهنها را به خود مشغول کرده، این است که چه عامل و یا چه عواملی منجر به افزایش تعداد خودکشی و میزان مصرف الکل در ایران شده است.
افزایش آسیبهای اجتماعی عامل افزایش خودکشی در ایران است/ متاهلها و ساکنین مناطق روستایی بیشتر خودکشی میکنند
چرا سیر خودکشی و مصرف الکل در ایران صعودی شد؟علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی در باره علت روند صعودی دو پدیده خودکشی و مصرف الکل در ایران، گفت: خودکشی دو عامل اصلی دارد که شامل یک سری عوامل روانی فردی و یک سری عوامل اجتماعی میشود. براساس آخرین دیدگاههای که در دنیا وجود دارد خودکشی بیش از آنکه یک پدیده فردی باشد یک پدیده اجتماعی است. دورکیم به عنوان بزرگترین تئوریسین حوزه خودکشی بعد از تحقیقات زیادی که انجام داده، اثبات کرده است که ما برای مقوله خودکشی، صرفا نباید به دنبال عوامل فردی و روانی بگردیم. بلکه بیشتر باید عوامل اجتماعی دنبال شود. وقتی با این دیدگاه به سراغ مسئله برویم، میتوانیم به دو شکل موضوع را بررسی کنیم. یک سری از تحلیلهای ما، تحلیل فردی و روانشناسانه است. بر این اساس همه افرادی که از یک سری اختلالات شخصیتی رنج میبرند، ممکن است این اختلالات باعث ایجاد و افزایش اقدام به خودکشی باشد.
وی ادامه داد: به لحاظ روانی کسانی که شخصیت مرزی، دو قطبی و افسردگی عمیق را تجربه میکنند، بیشتر از دیگران در خطر خودکشی قرار میگیرند. البته راه درمان هم در درون خود آنها است. یعنی ما باید غربالگریهای به موقع در دوره کودکی، نوجوانی و جوانی و در مهد کودک، مدرسه و در دانشگاه بتوانیم افرادی که ریسک خودکشی در آن بالا است، در مرحله اول شناسایی کنیم و در مرحله دوم با مداخله موثر حرفهای در صورت امکان جلوی پیشروی مسئله را بگیریم.
این روانشناس اجتماعی افزود: اما به لحاظ جامعه شناسی که موضوع مهم پدیده خودکشی است، ماجرا این است که هر زمان یک جامعهای انواع آسیبهای اجتماعی همچون طلاق، قتل، دزدی، خشونت خانگی، خانوادههای آشفته، کاهش توان اقتصادی، ناکام ماندن از نیازهای اولیه زندگی و... در آن افزایش پیدا میکند، این آسیبها دست به دست میدهند و آسیبهای دیگری را ایجاد میکند که یکی از مهمترین آن ها، مسئله خودکشی است. ما میدانیم که بیشترین اقدام به خودکشی در کشور ما در دوران نوجوانی یا اوایل جوانی صورت میگیرد. اما بیشترین خودکشی کامل یا همان خودکشی موفق که منجر به مرگ فرد میشود، در دههی پنجم زندگی یعنی بین ۴۰ تا ۵۰ سال رخ میدهد. به این دلیل که اینها، افراد باتجربهای هستند و بلدند که چگونه خودشکی کنند و باعث از بین رفتن فیزیک آنها میشود؛ بنابراین مقوله خودکشی و افزایش آن و این آمار ۱۰۰ هزار نفرهای که سازمان امور اجتماعی اعلام کرده است، دو نکته دارد. نکته اول این است که غربالگریهای به موقع روانی در جامعه مان باب نیست که افراد را از این فیلترها بگذرانیم و کسانی که ریسک خودکشی در آنها بالا است را بتوانیم به موقع جداسازی و درمان کنیم و آمارها را کاهش دهیم.
شریفی یزدی گفت: نکته دوم هم این است که ما برای کاهش خودکشی به لحاظ اجتماعی، باید تلاش کنیم تا معضلات جامعه و انواع آسیبهای اجتماعی به اندازهای کاهش پیدا کند که زمینههای تفکر و اقدام به خودکشی به عنوان یک امر شیوع یافته در جامعه کم شود. احتمالا میدانید که مقوله خودکشی، یک بخشی از آن آموختنی است، بدین معنا که از جنس رفتار است. در برخی از استانهای ما، شیوع و میزان خودکشی نسبت به دیگر نقاط بیشتر است. مثلا قدیم ترها پدیده خودکشی در استان ایلام و برخی از استانهای شمال کشور بسیار زیاد بود. با این توضیح که خودکشی در ایران، تئوریزه کردن آن با دیگر نقاط جهان فرق دارد. در همه جای دنیا آدمهای مجرد بیشتر از آدمهای متاهل خودکشی میکنند یا شهرنشینها بیشتر از ساکنین روستا و کلانشهرها بیشتر از مناطق کوچک شهری خودکشی دارند. این در حالی است که در کشور ما آمار خودکشی در بین متاهلها و مناطق روستایی بالا است. اینها نشان میدهد که ما به لحاظ اجتماعی باید یک فکر و کار اساسی برای این پدیده انجام دهیم.
سبک اشتباه مبارزه با تولید و مصرف الکل، گرایش به آن را افزایش داد
وی اضافه کرد: در مورد مقوله استفاده از الکل نیز ماجرا به همین صورت است. یعنی الکل به عنوان یک آسیب اجتماعی در کنار سایر اعتیادهای موجود باید به آن نگاه کرد. از طرفی گرایش به الکل در جامعه ایران، به نظر من اولاً به دلیل نداشتن تفریحات مناسب برای جوانها است. به این دلیل که ما بسترها و تفریحاتی برای این جوانها آماده نکرده ایم، تا آنها بتوانند انرژی خود را تخلیه کنند، در چنین شرایطی متاسفانه عمده تفریحات به درون خانه ختم میشود و در درون خانه هم به دو بخش بسیار مهم تقسیم شده است. در بین توده مردم، در طول ۱۵ سال اخیر به غلط، میزان مصرف قلیان بسیار شیوع یافته است و شکل قانونی هم به خود گرفته است. چنانچه در قهوه خانهها و سفره خانهها به شکل گسترده شاهد آن هستید. این در حالی است که به ازای یک قلیان ما داریم ۸۰ تا ۱۱۰ نخ سیگار میکشیم و هر نخ سیگار بین ۵ تا ۱۰ دقیقه از عمر انسان کم میکند. نکته بعد هم این است که این سبک مبارزه با تولید و مصرف الکل است. چون روش غلط است ما را در منطقه به لحاظ سرانه مصرف، جز کشورهای اول قرار داده است.