انتقاد از کتاب های درسی؛ کارشناس شیمی، فرق بین اسید جامد با سنگ پا را نمی داند
در یک مقطع تاریخی که از پنجاه سال پیش با علوم جدید آغاز شد هدف اصلی، کسب مدرک شد و بس. بسیاری از شیمی خواندگان نظری فرق اسید جامد با سنگ پارا ندانسته اما کارشناس شدند.
انبوهی از محفوظات به مغز ما و فرزندان ما ریخته میشود که در فردای امتحان به دست فراموشی سپرده میشود. دروس و کتبی که نه به درد دنیای ما خورد ونه به درد آخرتمان خواهد خورد فقط ذهن و مغز مارا فرسوده کردند.
امروز چند درصد از فرزندان ما بعد از خروج از دبیرستان قادر به تعویض یک لامپ سوخته هستند؟ این حقیقت تلخ فقط در مورد فارغ التحصیلان دبیرستانی صدق نکرده بلکه در مورد تحصیلکردههای دانشگاهی نیز صادق است. جوانانی بیگانه با اصالت و هویت دینی و فرهنگی خود و به منزله یک دوربین فیلمبرداری و ضبط صوت، مقادیری نکات و مباحث نظری را در ذهن و مغز خود تلنبار کرده اما از معنی سادهترین شعر فارسی عاجزند.
چه ارزشی دارد وقتی یک جوان ایرانی، آریو برزن و یا شهید همت و خرازی را نشناسد و در حداکثر تلاش فکر برای اعلام نام دو اتوبان در تهران است.
شوربختانه از روز تولد ما ایرانیان، اکثر والدین برای شغل آینده نورسیده دکتر یا مهندس را مطلوبترین رشته تحصیلی و شغلی فرزند اعلام کرده و این آرزو در قالب آرمان در ذهن کودک حک میشود. در صورتی که شاید یک مکانیک ماهر، پلیس شجاع، خلبان، آشپز و... درآمد خیلی بیشتر و رفاه بالاتر از دیگران دارند. و دختران از زمان بلوغ در انتظار دکتر یا مهندس زرین کمر با اسب سفید هستند. متاسفانه کتب دبیرستانی اعم از راهنمایی تا بالاتر ترجمه و کپی کتبی هستند که هیچ سنخیتی با جغرافیای فرهنگی و تاریخی ندارند.
همانگونه که رهبر فرهیخته انقلاب اسلامی به درستی و کفایت بیان نمودند خیلی از جوانان ما غذای مطلوب و سن یک فوتبالیست بیگانه را به خوبی میدانند؛ اما مفاخر علمی و فرهنگی ما را مثل غزالی و پوریای ولی و سایر مفاخر ملی و فرهنگی ما مثل همت و خرازی و متوسلیان را نمیشناسند.
مقصر اول در این محور، نظام آموزش و پرورش ما میباشد. دست اندرکاران کتب درسی دومین گروه از افراد کم توجه میباشند. آموزگاران سومین و والدین اصلیترین مقصران سست بودن ارکان آموزشی کشور هستند. حقوق و مزایای آموزگاران زحمتکش در حدی است که آنها را در زیر خط فقر قرار میدهند. در بسیاری از کشورهای پیشرفته در پایان ماه چک سفید به آموزگاران میدهند تا آنها ارقام مورد نیاز خود را در آنها بنویسند. آیا این آموزگار، دغدغهمند و مضطرب اجاره بهای خود میشود؟
کتاب ادبیات فعلی را با ادبیات و زبان فارسی بیست سال پیش مقایسه کنید.تمام شعر های خوب و مطالب حذف شده و به جایش مسائل ایدئولوژی حکومتی امده.
حتی به ایرج میرزا و سعدی و حافظ و مولانا رحم نکرده اند.حکومت و سلسله های قدیم ایران را حذف کردن.دایناسورها که بر ایران حکومت نمیکردند.معلومه نتیجه این فضاحت میشه.