گشت اشتباهی؛ سرمایه اجتماعی در ونها ذوب میشود
این روزها بیش از پیش به رویه حاکم بر گشتهای ارشاد که نامش هم به پلیس امنیت اجتماعی تغییر کرده، نقد وارد میشود. اشکال کجاست و چرا گشت ارشاد کارآمد نیست که هیچ، کارایی منفی نیز پیدا کرده است؟
رضا پرستار خرمی- مهسا امینی اولین نیست و شاید آخرین هم نباشد. چه با او برخورد فیزیکی شده باشد و چه نشده باشد. چه حجاب او کامل بوده باشد و چه نبوده باشد. موضوع اصلی اصلا اینها نیست. مساله اصلی این است که برخورد قهرآمیز، دور باطلی است که سیاستگذار در آن گیر افتاده است.
به بیان دیگر سیاستگذار وقتی به گذشته نگاه میکند با انبوهی از هزینههایی مواجه میشود که برای نهادهای مختلف متولی فرهنگ فاکتور کرده اما حالا با جامعهای روبهرو است که انطباق حداقلی با آنچه برای آن هزینه کرده، دارد.
امروز سیاستگذار از آموزشوپرورش گرفته تا مهدهای کودک، دانشگاهها، حوزههای علمیه و از همه نهادهایی که متولی اصلی توجیه و آموزش کشور هستند قطع امید کرده و توجیه و آموزش را به پلیس واگذار کرده است.
وارد شدن پلیس که کارش استفاده از قوه قهرآمیز در برابر مجرمان است و ذاتا نهادی خشن محسوب میشود به آموزش و توجیه افراد، همانا و اتفاقات هزینهزایی که پس از آن رخ میدهد هم همانا.
شاید یکبار هم که شده باید دو کفه ترازو را سبک و سنگین کرد. اینکه برخورد قهرآمیز نه برای یک جرم آشکار بلکه برای موضوعی فرهنگی که حتی آموزش هم درباره آن به زمان نیاز دارد، چه هزینهای را به سیستم تحمیل میکند؟ و در ازای آن چه دستاوردی را به دنبال خواهد داشت؟
از آن سو مهمترین سوالی که هیچ جواب منطقی برای آن وجود ندارد این است که آیا واقعا پلیس نهاد مناسبی برای ورود به مقولهای فرهنگی است؟ آیا این باعث ریزش سرمایه اجتماعی پلیسی که باید در برابر مجرمان قاطعانه عمل کند، نخواهد شد؟
از سوی دیگر این سری از حرکات باعث ریزش سرمایه اجتماعی خود حاکمیت هم خواهد شد. آنهم در شرایطی که دولت برای بسیاری از اصلاحات اقتصادی که به گفته کارشناسان برای درمان اقتصاد بیمار ایران لازم است، شدیدا به همراهی افکار عمومی نیازمند خواهد بود.
به نظر میرسد حالا زمانی است که سیاستگذار باید در سیاستهای خود تجدید نظر کند. امروز اگر در کنار معضلات معیشتی و اقتصادی، حجاب برای سیاستگذار در اولویت قرار گرفته است و بناست وضعیت حجاب در جامعه بهبود پیدا کند، استفاده از قوه قهرآمیز برای آن پرهزینهترین و کمبازدهترین راه ممکن است. حال آنکه بهتر است موضوعی فرهنگی از نهادهای فرهنگی با بودجههای چند ده هزار میلیاردی مطالبه شود.
دختر شاید بد پوش باشه ولی سلامتی فکری کامل داره
بعد از گیردادن و اذیت کردن و ارشاد کردنش
دیگه بی خیال گناه و خدا و پیغمبر میشه
و تن به خیلی کارها میده که زمانی براش معصیت بودن
دمتان گرم با این ارشاد کردنتان
تا زمانیکه دزدی و اختلاس مسئولین وجوددارد ،مقابله با آن اولویت است نه چیز دیگر
یاد نوشته همین آقای خرمی در هنگام حادثه متروپل افتادم..در اون متن هم ایشون، برای فراری دادن متهمین از دست عدالت، می فرمودند که اصلا مهم نیست که عبدالباقی زنده یا مرده است یا اصلا چه کسانی در چه نهاد هایی در این ماجرا نقش دارند..ما باید ریشه ای با این موضوعات برخورد کنیم..و با این تاکتیک ظاهرا عمقی و منطقی، به کسانی که به دنبال جمع شدن ماجراهایی که از بی کفایتی آنها در عرصه حاکمیتی نشات می گیرد کمک می کند..
سایت خبر فوری و رسانه های اینترنتی و پیامرسان ها تاکنون برای ترویج فرهنگ حجاب چه کرده اند؟ چرا برخی رسانه ها نه تنها در ترویج فرهنگ حجاب کاری نمی کنند بلکه با ایجاد شبهه موجب گسترش بدحجابی می شوند؟ در انبوه ترویج بی حجابی دشمنان در صفحات مجازی خارجی و شبهه افکنی و بی تفاوتی برخی سایت های داخلی، چه باید کرد؟ بدیهی است که پس از بی توجهی رسانه ها، برای جلوگیری از جرایم و گناهان مشهود نوبت به نیروی انتظامی خواهد رسید. برخی از رسانه ها به رسالت فرهنگی خود عمل نمی کنند و گاه برخی حرکت ضد فرهنگی دارند. هنر سینما نیز در این راستا خوب عمل نکرده و برخی هنرمندان نیز با عمل خود مروج بدحجابی در جامعه شده اند. متاسفانه برخی الگوهای فرهنگی مطرح در جامعه که بیشتر در صنف هنرمندان هستند، اعتقاد راسخی به حجاب ندارند و جامعه را به دو گانگی می کشانند.
یه رفراندم بذارید طرفداران حجاب اجباری و مخالفان.
هر کدوم رأی آورد، بعد بگید رسانه ها در راستای اون فعالیت کنن