زندگی زنی که در جریان یک اتفاق تلخ گورخواب شد
من رویا هستم رویایی که تمام رویاهایش دریک تصادف نحس ومرگ پدر و مادرم به یکباره پر کشید ،به اجبار عمویم زیر سقف خانه ای رفتم که زندگی ام را به تباهی کشاند.
در 13 سالگی پدر و مادرم را در سانحه تصادف از دست دادم و به اجبار و زور عمویم ازدواج کردم ، 10سال با هم زندگی کردیم ، تمام طول این مدت فقط شکنجه و بدبختی و درد بوده ، دستان سیاهم یادگار سالها کارتن خوابی است ، یک سال ، دو سال ، چهار سال ، بهترین سال های جوانی ام با کارتن خوابی گذشت ، جوانی ام با بدبختی رفت ، خوابیدن در همه جا را تجربه کردم ، از روی زمین و چمن پارک تا کنار جدول خیابان و چاله و حتی گور ... درگیر مصرف بدی شده بودم که تهیه این حجم از مواد مرا عصبی کرده بود ، گشتن ته سطل زباله ها و پیدا کردن چند قوطی و مقوا و فروش آن نمی توانست جوابگوی اعتیاد سنگین من باشد ، روزهای بدی داشتم و نمی توانستم از کسی کمک بگیرم ، همسرم مرا به این روز انداخت ، ما با هم خوب نبودیم ، او مصرف کننده بود و مدام کتک می زد ، امنیت جانی نداشتم ، بارها به عمویم اعتراض کردم که گفت باید تحمل کنی ، خسته شده بودم و مدام به فکر خودکشی..
یک روز که دنبال ضایعات بودم برای تهیه مواد به نگاه مردم دقت کردم که چرا اینقدر بد به من نگاه می کنند ، حالم خیلی بد شد و دنیا روی سرم خراب شد ، نشستم کنار خیابان و گریه کردم ، بعد تصمیم گرفتم به کلانتری بیایم تا مرا به کمپ بفرستند ، می خواهم ترک کنم.
نگاه کارشناسی
زهرا بیات کارشناس ارشد روانشناسی
مراجع زنی ۲۷ ساله است که در ، در 13 سالگی پدر و مادرش را از دست داده است ، اوضاع مالی خوبی نداشتند و شرایط حاکم در خانواده بسیار بد بوده است .
پس از مرگ والدین با عمویش زندگی می کرده است که به اجبار عمویش درگیر ازدواج می شود و پس از ازدواج در محدودیت مطلق بوده است ، سبک زندگی خانواده اش خشک ، سرد و کنترل شده است ، مورد مهر و پذیرش نبوده است .
ایشان فرصت ابراز وجود در زندگی نداشته است ، دارای سرزنش درونی زیادی است ، دچار فرسودگی ذهنی می باشد که همین مساله منجر به ضعف خودکنترلی در ایشان شده است ، درگیر رفتارهای تکانشی می باشد ، زندگی خوبی با همسرش نداشته است و مدام درگیر تنش ، درگیری و تعارض ها بوده است ، امنیت جانی نداشته است و همه اینها علتی برای اعتیاد فرد شده است .
ترس از خشونت در خانواده فرد را به ازدواج مجبور کرده است و در این مورد در صورت مخالفت با ازدواج فرد مورد شدیدترین آسیب های جسمی و روحی قرار گرفته است و فرد پس از ازدواج اجباری با آسیب های شدید جسمانی و روانی مواجه شده است ، ازدواج اجباری معمولا سرانجام مطلوبی ندارد و افراد را به راه های ناخوشایندی می کشاند و در اکثر موارد این ازدواج ها به طلاق ، اعتیاد و ... می انجامد .
در این کیس یکی از عمده ترین دلایل ازدواج اجباری فقر بوده است ، عموی فرد به علت ناتوانی در تامین هزینه های زندگی و تعداد زیاد فرزندان وی را مجبور به ازدواج کرده است .
هیچ علاقه ای به همسر نداشته است و دچار اختلالات روانی شده است و تمام این فشارها و ناراحتی ها باعث درگیر شدن به اعتیاد شده است ، این فرد از همسرش متنفر بوده و علی رغم احساسات بدی که به وی داشته است باید تن به خواسته های او می داده که بی رمق و بدون انگیزه به زندگی مشترک خود ادامه داده و متاسفانه معتاد شده است .
سبب شناسی (بررسی علل و عوامل فردی ، خانوادگی و اجتماعی )
عوامل فردی :
- عدم اعتماد به نفس ( فاقد حس ارزشمندی )
- ضعف در مهارت ارتباطی موثر ( حل مساله و کنترل هیجان )
- تضاد و تناقض ( سرزنش درونی )
- فرسودگی ذهنی ( کمبودهای عاطفی )
- ضعف خودکنترلی
عوامل خانوادگی :
- فقدان والدین ( فوت )
- خشونت خانوادگی
- ازدواج اجباری
- روابط سرد و خشک و کنترل کننده در خانواده
- ضعف پیوند های عاطفی در خانواده
- بی توجهی
عوامل اجتماعی :
- فاقد شبکه حمایتی دوستانه
- فقر
- فقر فرهنگی
- مصاحبت با دوستان ناباب
اقدامات و راهکارهای پیشگیرانه
پیشگیری اولیه :
- انجام ارزیابی های روانشناختی شامل بررسی مشکلات بین فردی
- آموزش بیمار و خانواده در مورد علل احتمالی درمان و پیشگیری
- آموزش مهارت های مقابله ای
- آمزش مهارتهای زندگی ( حل مساله – مهارتهای بین فردی – خودآگاهی و ارتباط موثر )
- آموزش و آگاهی در جهت کمک گرفتن از روانشناس و مددکار
: پیشگیری ثانویه
- اخذ تست افسردگی از بیمار
- اصلاح باورهای غیر منطقی فرد
- تشویق و ترغیب به شرکت در فعالیتهای مثبت جهت دور شدن از افکارنامناسب
پیشگیری ثالثیه:
- تقویت مهارتهای اجتماعی و ارتباط موثر با خانواده
- اصلاح سبک زندگی فرد با مراجعه به مراکز مشاوره
- ارائه و آموزش راهکارهایی برای بهبود روابط با همسر و فرزندان
اقدامات انجام شده توسط مرکز مشاوره و یا دوایر مددکاری برای کیس ویژه :
- همدلی با مراجع و ایجاد احساس درک شدگی در ایشان
- تخلیه هیجانی و استفاده از تکنیک گوش دادن فعال
- قرارداد رفتاری با مراجع جهت عدم تکرار رفتارهای پرخطر نظیر خودکشی در طول درمان و در صورت داشتن افکار بد اطلاع به مشاور
- آموزش ابراز هیجانات
- آموزش مهارت های مقابله ای هیجان مدار سالم
- دعوت از خانواده همسر و عموی فرد و صحبت و همکاری با مشاور و حمایت از فرد
یکی از معضلات اجتماعی که حق مشروع و گزینش همسر را از دختران سلب می نماید ازدواج ناخواسته است که بی تردید علل گوناگونی در بروز این ناهنجاری تاثیر دارد که می توان به علل فردی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی اشاره کرد .
اما به هرحال باید آثار منفی آن را بر روابط خانوادگی مورد مطالعه قرار داد ، عنصر رضایت و توافق طرفین در ازدواج یکی ازعوامل استحکام نهاد خانواده و پایداری نکاحی است که در ازدواج های اجباری عمده خسارت مادی و معنوی متوجه دختران بوده است این در حالی است که در تمام ادیان الهی حق آزادی فرد در همسرگزینی مشروع و حق انتخاب شدن در فرایند ازدواج جزء حقوق مسلم دختران شمرده شده است ، که در این کیس بعد از ازدواج اجباری فرد دچار این مشکلات شده است :
- فشار روانی و حتی جسمی شدید ( اعتیاد )
- فشار جنسی ( روایط جنسی خشن – رفتارهای توام با خشونت )
- تفکرات خودکشی در فرد
- بیماری های روحی یا جسمی با منشاء روانی
- زندگی بدون عشق و علاقه
- بحث ها و مشاجرات بی پایان
خب الان چه کنیم؟؟
کاری از دست ما برمیاد!؟
هر کس باید به اطرافیان خودش رحم کنه اونوقت دنیا گلستان میشه
کودک همسری همان تجاوز است منتها قانونیش