یک تفریح آسیب زننده
سهم هر ایرانی از مصرف سیگار؛ سالی ۸۶۰ نخ!
سیگارکشیدن بخشی از تفریح این روزهای جوانها شده است. سر میز بیشتر کافههای سطح شهر زیرسیگاریها پر از ته سیگار، هشدار چیزی را برای جامعه دارد که شاید عوارض آن در سالهای بعد خود را نشان دهد؛ جوانهای که با مشکلات ریه و سرطان به میانسالهای بیماری تبدیل شدند.
این در حالی است که تمام آمارها از افزایش چشمگیر مصرف دخانیات در ایران حکایت دارد. وارد جمعی از جوانهای بین۲۰ تا 25 سال میشویم. چند دختر و پسر دانشجو که در کافهای در نزدیکی چهار راه ولیعصر دور هم جمع شدند. روی میز آنها دو زیرسیگاری پر از تهسیگار است. خودشان میگویند حدود 40 دقیقه است که رسیدند و در همین مدت هم حدود یک بسته سیگار مصرف کردند. بعضی از آنها حتی به درستی دود سیگار را به داخل نمیکشند و به قول خودشان تازهکار هستند، بااینحال هرکدام بعد از اتمام سیگار، سیگار دیگری را دود میکنند.
وقتی از آنها سؤال میشود که چرا سیگار میکشید؟ یک جواب تکراری میدهند؛ جوابی که حتی در جمعهای دیگر هم تکرار میشود؛ «اگر سیگار نکشیم پس چه کار کنیم؟». یکی از پسرها با خنده میگوید: «ولی واقعا میخواهم یک حرف شعاری بزنم. ما جوانها تفریحی نداریم که اگر داشتیم حتما میزان مصرف سیگار در بین ما کمتر میشد. مثلا خود من دیشب با چند تا از دوستانم بولینگ بازی رفتیم. به خودم آمدم و دیدم حدود یک ساعت و نیم است که در حال بازی هستم و اصلا حتی دلم نخواست در آن مدت یک پک سیگار بکشم...». حرفهایش نیمهکاره مانده که یکی با خنده میگوید: «به جایش سیب و پسته میخوریم...». بعد صدای خنده این جوانها حواس بخشی از مردم را به خود جلب میکند. همان موقع یکی از دخترها شروع به صحبت میکند: «حداقل سیگارکشیدن جدا از این حرفها برای من لذتبخش است، چون تمام استرس آن لحظه را از من میگیرد. خودم نمیدانم چرا میل همه به سیگار زیاد شده، شاید به دلیل افزایش استرس باشد اما هرچه هست من دوستش دارم...». پسر دیگری با عینک گرد و موهای کمی فر ادامه میدهد: «الان شما بقیه میزهای همین کافه را ببینید، روی همه میزها یک زیرسیگاری است. همه سیگاری در دست دارند. قدیمترها مصرف سیگار به این اندازه عادی نبود و شاید عادیشدن مصرف سیگار بر میزان مصرفش هم اثر گذاشته باشد». یکی از دخترها که کموبیش بیش از بقیه روی صحبتکردن دارد، نظری متفاوت از بقیه را بیان میکند که همین بحث بین آنها را جدیتر میکند. با لحن آرامی میگوید: «حقیقت به نظر این است که جدا از افزایش استرس که مصرف سیگار بین مردم بیشتر کرده، بین گروههایی مصرف سیگار یک ژست و ادا شده. مثلا من وارد خیلی از جمعهای دانشگاه یا کلاس زبان و طراحی که میروم، همه یک سیگار در دست دارند و فکر میکنند حالا با این سیگار لای انگشتانشان خیلی خفن شدند. اغلب ما رشته علوم اجتماعی هستیم و برای همین خیلی وقتها با هم شروع به بحثکردن میکنیم؛ بحثهای سیاسی و فلسفی که همیشه سیگارکشیدن بخشی از کارمان است. ترمهای اول خیلی اینطور نبود اما در این یک سال که در دانشگاه هستم میبینم رفتارها عجیبتر شده، گاهی در هنگام بحثکردن حس میکنم بچهها با سیگار گوشه لبشان تصور میکنند چگوارا شدهاند...». بعد از اتمام جمله آخرش، روی صورت همه دوستانش لبخندی مینشیند و هرکدام با یک یا دو نفر دیگر شروع به صحبت میکند. جملات هیچکدام دیگر واضح نیست، اما یکی از پسرها شروع به صحبت میکند و کمکم همه ساکت میشوند؛ «ولی واقعا ما در دورهمیهای دوستانه خیلی سیگار میکشیم، آنقدر که گاهی حالمان بد میشود ولی سری بعد وقتی قرار است یکدیگر را ببینیم باز هرکدام یک بسته سیگار میخریم و با خود میبریم، چون واقعا خیلی وقتها کار خاصی جز سیگارکشیدن نداریم. چند باری پیش آمده که دور هم جمع بودیم اما سیگاری نداشتیم و آنموقع حس میکردیم که در جمع یک چیزی کم است. نمیدانم شاید به سیگارکشیدن در جمع عادت کردیم. مثلا من هر روز با دوستانم سیگار میکشم ولی وقتی دو روز در خانه بمانم اصلا سیگار نمیکشم چون میلی ندارم. یعنی کاملا از سر تفنن و تفریح با بچهها سیگار میکشم...». بچههای دیگر دور این میز حرفهای دوستشان را تأیید میکنند و هرکدام شروع به نظردادن در همین موضوع میکنند. دوباره سروصدای آنها بالا میگیرد و بعد از چند دقیقه با شوخی یکی از بچهها بلند میخندند.
افزایش اعتیاد زنانه به دخانیات
حتی شواهد میدانی در سطح شهر هم نشان از افزایش مصرق سیگار نسبت به سالهای قبل دارد. این روزها بیشتر رهگذران خیابان سیگاری در دست دارند. پیش از این کمتر زنی را در خیابان میدیدیم که سیگاری گوشه لب داشته باشد اما حالا در بسیاری از خیابانها مخصوصا در مرکز شهر، شاهد مصرف دخانیات زنها هم هستیم. موضوعی که تقریبا در برخی از مناطق پایتخت جا افتاده است. اما جدا از بحث نگاه جنسیتی به این موضوع، طی این سالها به دلایل مختلف مصرف سیگار شدت گرفته است.
میزان مصرف روزانه سیگار در کشور، یک زنگ خطر جدی
حالا در بیشتر جمعهای جوانان، خرید سیگار یک هزینه ثابتشده است. این موضوع را فروشندگان سیگار در دکههای کنار خیابان به خوبی گزارش میدهند. یکی از این فروشندگان که در نزدیکی چهارراه ولیعصر مستقر است، توضیح میدهد و میگوید که بیش از چهار سال است که در این دکه کار میکند و هر سال میزان خرید سیگار جوانها بیشتر شده است. او اشاره میکند: «الان خرید سیگار دیگر دختر و پسر ندارد، همه سیگار میخرند. این چیزها برای قدیم بود که سیگار دست زن یک عیب بزرگ بود. مشتریهای من بیشتر دانشجوها و جوانهای بین 20 تا 30 سال هستند. خیلی از آنها اصلا سیگاری نیستند، چون همیشه از من نخی سیگار میگیرند. معمولا مشتریهای ثابتم را میشناسم و گاهی با هم حرف میزنیم. همین چند روز قبل پسر جوانی که گاهی از من سیگار نخی خرید میکند، آمد و یک بسته سیگار وینستون گرفت. گفتم همیشه نخی میگرفتی، چرا الان یک بسته میگیری که به من خندید».
آمارها را جدی بگیریم
آمارهای مصرف سیگار در کشور باعث شده تا متخصصان ریه بارها در این مورد اظهارنظر کنند. حتی پیش از این هم در آبان سال قبل همشهری اعلام کرده بود استعمال دخانیات در ایران رو به افزایش است و مصرف سالانه سیگار در ایران از ۷۳میلیارد تا ۸۰ میلیارد نخ اعلام میشود؛ یعنی اگر بر کل جمعیت ایرانیها تقسیم شود، سهم هر ایرانی سالانه حدود ۸۶۰ نخ سیگار است. مصرف سیگار به عنوان یکی از عوامل خطر جدی بیماریهای غیرواگیر شناخته شده و جزء هفت عامل خطر جدی است که سازمان جهانی بهداشت نسبت به آن هشدار داده است. سالانه بیش از ۶۰ هزار نفر در اثر مصرف دخانیات جان خود را از دست میدهند که اگر روند افزایش مصرف سیگار کنترل نشود، میزان مرگومیر در ۱۰ سال آینده به ۲۰۰ هزار نفر در سال خواهد رسید. بر اساس آخرین آمارهای اعلامشده از سوی وزارت بهداشت، ۲۵.۸۸ درصد مردان و ۴.۴۴ درصد زنان ایرانی مصرفکننده دخانیات هستند؛ یعنی به طور متوسط ۱۴ درصد گروه سنی بالای ۱۸ سال انواع محصولات دخانی را مصرف میکنند. مقایسه مصرف دخانیات در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال در سال ۱۴۰۰ نسبت به مطالعه قبلی در سال ۹۵، حاکی از آن است که مصرف روزانه سیگار در زنان این گروه سنی ۱۹۰ درصد افزایش یافته و مصرف قلیان هم به طور کلی با رشد ۵۴ درصدی مواجه بوده است. همچنین دبیرکل جهانی مبارزه با دخانیات هم در خرداد چند ماه قبل اعلام کرده بود حدود ۶۰ هزار مرگ در کشور در سال ناشی از مصرف و مواجهه با ورود دخانیات برآورد شده است. وضعیت شیوع مصرف دخانیات در سال ۱۴۰۰ در مردان کشور ۲۵.۸۸ و در زنان ۴.۴۴ بود که به طور کلی در پنج سال اخیر در گروه سنی بالای ۱۸ سال روند افزایشی داشته است. بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان برای خرید سیگار و تنباکو در کشور هزینه میشود و ضرر اقتصادی سالانه بیش از ۱۱۰ هزار میلیارد تومان به بخشهای تولیدی و توسعهای کشور به دلیل مرگ زودهنگام افراد مصرفکننده و در مواجهه با دود، غیبت از کار، ناتوانی و آتشسوزی است. سیگارکشیدن در فیلمهای سینمایی و سریالهای نمایش خانگی به قدری برجسته شده است که ناخودآگاه توجه مخاطب را به خود جلب میکند.
افسردگی ریسمان این روزهای جامعه
با وجودی که هر پدیدهای در جامعه دارای عوامل متعدد است، اما شاید یکی از دلایل مهم افزایش مصرف سیگار در جامعه به شرایط روحی مردم مربوط باشد؛ زیرا در همین سالهای اخیر که با شدت مصرف دخانیات روبهرو هستیم، افسردگی بین مردم هم افزایش داشته است. در آخرین دادههایی که رسانهای شده، علی فتحیآشتیانی، رئیس سازمان روانشناسی و مشاوره ایران گفته بود آمارها نشان میدهد که رسیدگی به وضعیت سلامت روان در کشور نیاز به توجه بیشتر دارد. سازمان بهداشت جهانی هم اعلام کرده است که جهان تا سال ۲۰۳۰ نیاز بیشتری به خدمات سلامت روانی دارد. طرحهای ملی مختلفی در حوزه سلامت روان انجام شده است. آخرین مطالعات در سال ۱۳۹۹ نشان میدهد که ۲۹.۷ درصد از جامعه ایرانی به نوعی از نشانههای اختلالات روانی رنج میبرند. حدود یکسوم افراد جامعه با اختلالات روانشناختی مواجه هستند و این میطلبد که کارهای جدیتری در این زمینه انجام دهیم.
جوانها را نادیده نگیریم
هر جامعهای باید توجه ویژه به قشر جوان خود داشته باشد؛ زیرا در آینده نهچندان دور، سرنوشت کشور را به دست میگیرند و شاید طراحی سیستمهای مثل تسهیل شرایط اجتماعی و اقتصادی و کاهش افسردگی، به شکل مستقیم و غیر مستقیم باعث ازبینرفتن بسیاری از مشکلات آنها شود که یکی از این مشکلات کاهش مصرف دخانیات است.