رئیس هیئت مدیره پیامرسان سروش پلاس:
سیاستگذاران حوزه مجازی نگاه سنتی دارند
رئیس هیئت مدیره پیامرسان سروش پلاس گفت: اگر نفرات حاضر در جلسات را نگاه کنید، کسانی که حضور فعال در شبکهها و شخصیت مجازی داشته باشند، خیلی معدود هستند - شخصاً الزامات این فضا را درک کرده باشند و بعد بیایند بر اساس تجربه شخصی نگاه نویی نسبت به تصمیمگیری و سیاستگذاری داشته باشند.
مسئولیت پلتفرمهای دربارهی محتوا ماجرای پیچیدهی روز دنیا و به شکلی متفاوت در ایران است و نامشخص بودن جزئیات این مسئولیت مدام قربانی میگیرد؛ در غرب این پرونده با جان باختن «نوئمی گونزالس» ۲۳ ساله خبرساز و به یک چالش قضایی تبدیل شد و در ایران هم ماجرای تازه «سروشپلاس» و پیش از آن هم شرایط «دیوار»، «آپارات» و چند پلتفرم دیگر آغازگر چالشی قضایی و نو شد.
به سرنخ این بحث پیچیده در آمریکا بپردازیم؛ نوئمی جوانی آمریکایی بود که در سال ۲۰۱۵ میلادی و هنگامی کشته شد که گروهی از شبه نظامیان افراطی داعش کافهای را در پاریس به رگبار بستند و این جوان ۲۳ ساله هم در این کافه جان باخت. خانواده و وکلای این جوان پس از این مرگ، گوگل و یوتیوب را به دلیل حمایت از فعالیتهای مجازی داعش مسئول این مرگ خواندند و تلاش کردند قانون «نجابت ارتباطات» امریکا را به چالش بکشند؛ این قانون که محصول دوران پیش از ظهور و جانگرفتن پلتفرمهای مجازی یعنی سال ۱۹۹۶ بود و به «بخش ۲۳۰» معروف بود، به طور خلاصه میگفت که شرکتهای فناوری از چنین ادعاهایی و مسئولیت محتوا مصون هستند. البته اگر شما هم در پلتفرمهای اجتماعی و مجازی مشغول به فعالیت باشید حتماً متوجه شدهاید که پلتفرمهایی مانند توییتر(X)، یوتیوب، فیسبوک(Meta) و دیگر موارد مشابه تلاش میکنند در بحثهای پایهای نسبت به محتوا مسئولیت به خرج دهند که معروفترین مثال شاید اخراج دونالد ترامپ رئیسجمهوری پیشین آمریکا از توییتر به دلیل نقض قوانین و انتشار دادههای نادرست باشد. در ایران هم این بحث به شکلی دیگر در جریان است و مدام سازندگان و مسئولان پلتفرمها در سیستم قضایی از اتهامات خود دفاع میکنند و حتی در چندین مورد شاهد اعلام جرم و حتی صدور حکم زندان برای سازندگان و مدیران این پلتفرمها بودهایم که تازهترین مورد پرونده «سروشپلاس» است. اما در چنین وضعیتی سازندگان و مدیران پلتفرمهای داخلی چه کاری میتوانند انجام دهند و چه راهکاری پیشروی خود دارند؟ این پرسشها و موارد مشابه را با «عباس عسکریساری» رئیس هیئت مدیره پیامرسان سروش پلاس در میان گذاشتیم که او هم ضمن تأیید وجود چنین مسئله و چالشی، راهحلهای متفاوتی برای آن مطرح میکند و پیشنهادهایی برای فعالان این حوزه و انجمنهای صنفی مرتبط با پلتفرمها دارد.
* با نگاههای سنتی به فضای مجازی نگاه میکنند
«عباس عسکری ساری» که سابقهی طولانی در ایجاد و مدیریت شرکتهای نوین دارد، نگاه سنتی به فضاهای نو را یکی از چالشها و ریشهی شکلگیری مسائل کنونی میداند و در این باره میگوید: «ما در بحث حکمرانی فضای دیجیتال چالشهای متعددی داریم؛ چرا که نظام حکمرانی ما و تصمیمگیران، با نگاههای سنتی و پارادایمهای قبل از اینترنت به موضوع فضای مجازی نگاه میکنند و هنوز درک دقیقی از تغییر پارادایم ایجاد شده و اثر آن در موضوع حکمرانی و به خصوص در بحث نو پدیدی مانند فضای مجازی ندارند.» او در این باره ادامه میدهد: «از جمله چالشهایی که در حوزه پلتفرمها - که در دنیا نیز به عنوان چالش پیچیده مطرح است - و به طور خاص درباره پیامرسانها یا شبکههای اجتماعی یا سایر پلتفرمهایی که محتوا از سوی کاربر تولید میشود، مطرح است، این است که سطح مسئولیت پلتفرم است؟ چه سطحی از مسئولیت با کاربر است و چه سطحی با پلتفرم؟ این موضوعِ چالشیِ جدیِ دنیاست ولی در کشور ما جدیتر است زیرا مسئولان و سیاستگذاران ما خیلی با پاردایم جدید خو نکردهاند، حتی در عالیترین سطوح تصمیمسازی این حوزه.
در گام اول به نظر من این شرایط ناشی از یک عدم شناخت و عدم فهم دقیق از پدیده جدیدی هست که این پیردمردهای نشسته بر مصادر با آن آشنا نیستند
اگر نفرات حاضر در جلسات را نگاه کنید، کسانی که حضور فعال در شبکهها و شخصیت مجازی داشته باشند، خیلی معدود هستند - شخصاً الزامات این فضا را درک کرده باشند و بعد بیایند بر اساس تجربه شخصی نگاه نویی نسبت به تصمیمگیری و سیاستگذاری داشته باشند - یا نداریم یا به تعداد انگشتان دو دست نیز نیستند. وقتی این قدر فضا عقب است و خودشان از ارتباط با این فضا عقب هستند طبیعتاً نمیتوانند درست اقتضائات این فضا را درک کنند و درک نکردن اقتضائات این فضا به طور طبیعی منجر به تصمیمهای عجیب و غریب میشود و ما نباید این تصمیمات را ناشی از یک تحلیل عمیق و یک برنامه منسجم فکر شده برای مدیریت و محدودیت ببینیم.»
* پیردمردهای نشسته بر مصادر خود تجربه زیست مجازی ندارند
رئیس هیئت مدیره پیامرسان سروش پلاس یکی دیگر از چالشهای سیاستگذاری و تصمیمگیری در این حوزه را به کسانی نسبت میدهد که خود درک تجربی از مسائل این حوزه ندارند. او در این باره میگوید: «در گام اول به نظر من این شرایط ناشی از یک عدم شناخت و عدم فهم دقیق از پدیده جدیدی هست که این پیردمردهای نشسته بر مصادر با آن آشنا نیستند. در این حوزه ما همیشه با چالش روبهرو هستیم و مخصوصاً پلتفرمهای UGC (شبکههایی که در آن کاربر محتوا تولید میکند) و به خصوص پلتفرمهای داخلی همیشه در حال احضار و رفت و آمد به دادگاهها هستند که چرا این محتوا چنین است و شما مسئول هستید و البته اتفاق خاصی هم نیفتاده اما یک ناامنی را ایجاد کرده و حکم جلب صادر میشود و موجی بالا میگیرد و بعد متوقف میشود اما ناامنی میسازد در حالی که از ابتدا میشود مانع از این روندها و برخوردها شد که راه حل آن مشخص کردن مسئولیت پلتفرم است.»
آن طور که عسکری میگوید در این زمینه قانون مشخصی وجود ندارد و ایجاد قانون میتواند کمک بزرگی به فعالان این حوزه باشد: «به عنوان مثال ما میتوانیم در این زمینه یک قانونی داشته باشیم حتی ضعیف اما در حال حاضر هیچ قانونی وجود ندارد و حتی مشخص نیست مسئولیت محتوا با چه کسی است مسئولیت نظارت با کیست و پلتفرم و کاربر چه نقشی دارند؟ البته ما شاهدیم در آمریکا و اروپا هم نگاههای نویی در حال شکلگیری است و پلتفرمها در برخی لایهها مسئول شناخته میشوند اما نه به این شکل سلیقهای و بر اساس برداشت شخصی مسئول ناآشنای قضایی با یک مفهوم تخصصی که در برخی موارد حالت شخصی پیدا میکند و وجه قانونی مشخصی ندارد»
* کمتحرکی نهادهای صنفی عرصه را بر بازیگران تنگتر میکند
در شرایطی که تصمیمگیران و سیاستگذاران آشنایی چندانی با فضا و الزامات آن ندارند و هر روز فضا بر فعالان این عرصه تنگتر میشود، راهکار چیست و نهادهای صنفی چه کاری میتوانند انجام دهند؟ رئیس هیئت مدیره پیامرسان سروش پلاس در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «در چنین شرایطی و در این ماجراها حضور نهادها و انجمنها و اتحادیههای صنفی میتواند نقش خیلی جدی بازی کند و انتظار این است بتوانند تعریف مشخصتر و مدونتری از حوزه کسب و کار خود داشته باشند و اگر بتوانند چنین برداشتی را به حاکمان و سیاستگذاران منتقل کنند حتماً در تدوین قوانین اثر خواهد گذاشت و اساساً این نهادها باید خودشان یک پای تدوین قوانین باشند.»
عسکری در این باره ادامه میدهد: «همیشه کم تحرکی نهادهای صنفی یا ضعف تعامل در بخشهای قانونگذاری باعث خواهد شد که عرصه بر بازیگران این صحنه سختتر شود. به عبارت دیگر اگر نظامهای صنفی به جای رویکردهای تقابلی، رویکردهای تعاملی داشته باشند و به جای فاصله گرفتنهای بیمعنی و فاصله گرفتنهای غیرلازم شروع به تعامل سطح بالا داشته باشند، و این را هم توجه داشته باشند که بخش وسیعی از این شرایط و قوانین اشتباه، ناشی از درک اشتباه است و نه طرح اشتباه، عموماً اصلاً طرحی وجود ندارد.»
آنطور که عسکری میگوید، درک اشتباهی که در بین سیاستگذاران وجود دارد منجر به برخورد اشتباه خواهد شد، و از این گزاره به این نتیجه میرسد که «با نگاه حراست فیزیکی و محافظت پیرامونی وقتی بخواهید سیاست نظارتی و رگولاتوری در داخل یک صنعت داشته باشید، ساختارهایی ایجاد خواهید کرد که در راستای اهداف سیاستگذار هم نه تنها نتیجه نخواهد داشت که به ضد خود تبدیل خواهد شد. (به عنوان مثال، همه به خاطر داریم که قدیم در هر دستگاه دولتی ورود فلش و دوربین و لپتاپ ممنوع بود اما گوشیهای هوشمند که از فلش و حتی لپتاپ هم قویتر بودند راحتتر وارد میشدند یا دسترسی به محتواها از طریق دسترسی آزاد به اینترنت داخل مجموعهها آزاد بود) چنین نگاهی الان نسبت به پلتفرمها هم به شکلی دیگر وجود دارد که ناشی از نگاه سنتی است این نگاه سنتی که بخش وسیعی از آن ناشی از عدم آشنایی اقتضائات دنیای جدید است باید اصلاح شود و نهادهای صنفی بالاترین نقش را در این اصلاح میتوانند داشته باشند؛ هر چند کار سختی است اما باید تلاش وسیعی انجام شود و درک و فهم دقیقی از موضوع برای سیاستگذاران ایجاد شود آن گاه اثر این فهم جدید بر تصمیمگیری مشهود خواهد بود.»