ماجرای خواندنی "باغ جادو" و میوه هایی که در اختیار فقرا قرار گرفته اند
روزمرگیهای آقای ملکزاده، واقف
کوچهباغ چشمه ساران را با شیب ملایم غرق در درختان قد برافراشته با چشمک میوه های فصلی و وسوسه انگیز طی میکردیم و چشم میچرخاندیم تا به مقصد برسیم. راستش نشانی دقیقی نداشتیم و خود را به کوچههای تنگ و پیچ در پیچ سپرده و دنبال اثری بودیم از گفتهها و شنیدهها.
نقش و نگار روی در و البته تابلو باغ امانت معمایی را در ذهن میساخت که باید برای حل آن گام در راهی می گذاشتیم که نمی دانستیم قرار است به کجا برسیم. آنچه می دانستیم این بود که قرار است قصه ای ببینیم و بشنویم و برای شما بازگو کنیم شاید نصف عیش آن به شما برسد، وارد «باغ جادویی» شدیم.
پرویز ملک زاده واقف «باغ جادو»، میزبان ما شد تا قصه آشتی کنان ریشه ها و پیوند جادویی را زمزمه کند و روایت درختچههای کوتاه قامت ۲۰ سانتی به بار نشسته را به گوش خلق برساند، او از سنگ شهد میگیرد و تمام محصولش را در حاشیه شهر توزیع میکند، آقای ملک زاده سالانه بیش از هشت تن میوه ارگانیک به ثمر مینشاند و از همنشینی و همکلامی با طبیعت جان میگیرد و جان می بخشد.
عمو مَلک کاشت گل و گیاههای عجیب و غریب را از پشت بام منزل مسکونی خود در سالهای دور آغاز میکند و از آمریکا کاکتوس حشره خوار، از هند فلفل سیاه هندی، از تایلند آناناس، از مالزی موز و از افغانستان درخت زردآلو مجنون و از پاکستان انبه را وارد کرده و در خانه کوچک خود در بستر گلدان میوههای سردسیری و گرمسیری در کنار هم پرورش داده است.
واقف باغ جادو کلام خود را با این بیت شعر «بوسه بر دستی زنم کز روی عشق سبز را در قلب من سبزینه کرد/ بوسه بر دستی زنم کز روی مهر شاخه بشکسته را چون قلب بشکسته درون ذهن من نقشینه کرد» آغاز میکند و میگوید: کاشت گل و گیاه را از پشت بام منزل شروع کردم و امروز چهار جلد کتاب در این زمینه چاپ شده و سه جلد کتاب زیر چاپ دارم، ناگفته نماند یک هزار و ۳۸۴ مقاله در مورد فنون باغداری نوشتم.
«پرویز ملکزاده»، خالق «باغ جادو» از سنگ شهد می گیرد و تمام محصولش را در حاشیه شهر بین فقرا توزیع میکند، عمو مَلک در باغ امانت ، سالانه بیش از هشت تن میوه ارگانیک به ثمر مینشاند و این پژوهشگر بدون تحصیل در رشته کشاورزی افتخار آفریده و یکهزار و ۳۸۴ مقاله در مورد فنون باغداری نوشته است
راز و رمز نام باغ "امانت مَلک"
او به عنوان امانت، از باغ خود یاد میکند و میافزاید: این باغ مدتی دست من امانت است، چراکه ما فانی هستیم بنابراین در دل کوهستان ۵۵ نوع میوه را با اشک چشمم آبیاری کردم تا آیندگان از من به نیکی یاد کنند، البته این محصولات را با دست خودم به فقرا و آسایشگاه سالمندان میبخشم و لذت میبرم، بالاخره هر فردی یک جور عاشقی میکند و به علاقمندی هایش میپردازد.
عمو ملک همزمان با آخرین چینش آلبالو و گیلاس امسال تولد ۷۰ سالگیاش را همراه با طبیعت جشن میگیرد و کم کَمَک آماده میشود تا هفتاد و یکمین بهار زندگیاش را با همفسری گلهای گلایل دورنگ آغاز کند، آقای ملک زاده ادامه میدهد: هر کوشش و تلاشی که منجر به تولید شود ستودنی است و « غرض نقشی است که از ما باز ماند / که هستی را نمی بینم بقایی».
اینجا همه شناسنامه دارند
روزمرگیهای آقای ملک زاده روایت همسرایی با طبیعت است، او برای یک هزار و ۵۰۰ درخت و درختچه نامگذاری کرده و ماه و سال کاشت هر کدام را به یاد دارد، گهگاهی برای رفع سختی شاخ و برگی از درختان باغ جادو را در آغوش میکشد و با گل بوسه در برابر معجزه آشکار پروردگار سر تعظیم فرو میآورد.
این پژوهشگر بدون تحصیل در رشته کشاورزی افتخار آفریده و بارها و بارها متجلی آیه « فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» شده است. او یادآور میشود: علاوه بر کاشت و پیوند محصولات مختلف در زمینه کود هم حرف برای گفتن دارم و برای کود جادویی که کشف کردم کد ایزوی هلند و انگستان را دریافت و البته از دانشگاه مکزیک هم دکترای افتخاری گرفتم و مدال طلای خودم را به موزه آقا امام رضا(ع) هدیه کردم.
منبع: فارس
26