نماینده مردم اهواز در مجلس ششم :

توجه دولت و نظام به انتخاب یک استاندار عرب گام بزرگی در توجه به نگاه مردم استان و جلب اعتماد بیشتر مردم بود

در دهه فجر انقلاب اسلامی تلاش نمودیم به سراغ یکی از سیاستمدارانی برویم که در فرآیندهای ملی و منطقه ای نقشی ماندگار داشته است و هنوز هم نظرات وی برای بسیاری قابل تامل است.

توجه دولت و نظام به انتخاب یک استاندار عرب گام بزرگی در توجه به نگاه مردم استان و جلب اعتماد بیشتر مردم بود

کاریزمای تاثیرگذار او در دهه هشتاد به ویژه در خوزستان در یادها باقی است .برخی با نظرات وی همراه و عده ای هم با این تفکرات و اقدامات او در چالش بودند. هرچند که کمتر کسی در توانائی وی در مفاهمه و ارتباط در حوزه قدرت سیاسی در مرکز آن هم به عنوان نماینده ای از خوزستان تردید دارند.مردی که روزگاری همه راه های مدیریت استان را به وی ختم شده ،می دانستند اینک و در انتهای دهه ششم زندگی تلاش می کند تا با احتیاط بیشتری واژه ها را ردیف نماید بلکه رنجشی در مخاطب، پدید نیاید. از این جهت گاهی فکر می کنی شاید هم نسبت به مسائل جاری در قهر باشد با این وصف چهره متبسم و روی باز در برابر اصحاب رسانه به «دکنر محمد کیانوش راد» ویژه گی منحصر به فردی می دهد که از یک سیاستمدار پخته انتظار می رود.حالا چه مخالف نظرات وی باشی و یا همراه او ، در هر دو صورت نمی توانی از این استاد سابق دانشگاه شهید چمران اهواز به سادگی عبور نمائی. کیانوش راد در سال های اخیر که فرصت سیاسی از وی دریغ شد، مجالی یافت تا اندیشه های خویش را در سمت و سوی ادبیات داستانی جستجو نماید و در این وادی سه کتاب را به زیور چاپ رساند و کتاب دیگرش نیز در آستانه انتشار است.ضمن بحث با وی در قالب چند سوال ، مکاشفه نظرات او قطعا برای مخاطبان خواندنی خواهد بود.

جناب آقای دکتر کیانوش راد با تشکر و سپاس از اینکه مجالی گذاشتید و به سوالات ما پاسخ می‌دهید.حال که در دهه ی انقلاب اسلامی ایران هستیم ، اگر بازگشتی به ریشه های این تحول مهم در سال ۱۳۵۷  داشته باشیم آنها را در چه فاکتورهائی می یابید ؟

انقلاب ایران چه موافق آن باشیم و چه مخالف آن ، انقلابی به تمام معنی مردمی بود . اکثریت قاطع مردم موافق و خود بانی آن بودند . حتی مارکسیست ها و ملّیون هم به جد دنبال انقلاب بودند و جالب آنکه ارزش های بنیادین انقلاب را ذیل مفاهیم اسلامی تحقق پذیر یافتند و رهبری مذهبی را هم پذیرا گشتند .

واقعا انقلاب ها چگونه شکل می گیرند و چگونه و تحت چه شرایطی موفق می شوند ؟

شکل گیری انقلاب ها بسته به عوامل مختلفی دارد ، یک نسخه واحد هم ندارد . اما همه در یک چیز مشترک هستند . نارضایتی از وضع موجود پیش زمینه همه انقلاب ها بوده است . اما نارضایتی هنگامی که با تغییرات عمیق ِ ارزش های بنیادی جامعه همراه باشد و دولت قادر به جذب و هضم این تغییرات نشود محتمل تر است . بر اساس مطالعات موردی ، نه فقر و نه استبداد و نه استعمار به تنهایی عامل و محرک اولیه انقلاب ها نبوده و نیست . مساله اصلی تغییرات ِ ارزشی و بنیادین یک جامعه به زندگی خود و در نگاه به حاکمیت است که می تواند باعث بروز و ظهور انقلاب ها و حتی تغییر و ساخت تمدن ها گردد. در سال های دهه ۵۰ به بعد نگرش ها و ارزش های مردم ایران به زندگی دچار تغییرات پر شتابی شد . البته مشکلاتی مثل فقر ، استبداد ، و … وجود داشت اما مردم برای رفع و حل ِ آنها نسخه ی اسلام را دوای درد تشخیص دادند و با رهبری بلامنازع دینی انقلاب نمودند . همه مردم و روشنفکران آزادی ، استقلال ، رفاه و برابری در برابر قانون را در اسلام قابل تحقق می دانستند و رهبری مرجعی دینی را پذیرفتند . دهه پیروزی انقلاب فرصتی برای بازنگری به ارزش های فراموش شده و تصحیح راهی است که اکنون آمده ایم .

در خصوص موقعیت فعلی که آقای دکتر پزشکیان رئیس جمهور کشورمان شده است. حضرتعالی ارزیابی تان از امکان موفقیت وی در ایجاد یک شرایط مطلوب برای رضایتمندی جامعه به ویژه در حوزه اقتصادی را چگونه می‌یابید؟

باید از خدا خواست شرایط را به سمت بهتر شدن امور ببرد . حقیقتا حل مسائل و مشکلات کشور به این سادگی نیست . من در مجلس ششم و در موقعی که هنوز امکان خیلی کارها برای بهبود امور کشور وجود داشت هم گفتم ، اگر همه جناح های چپ و راست و یا اصلاح طلب و‌اصول گر توان خود را بگذارند و با هم بخواهند کشور را بسازند به سادگی ممکن نیست ، چه رسد به حالا که علاوه بر مشکلات داخلی و بحران های فزاینده در حوزه آب و برق ، انرژی و بهداشت ، دارو و درمان ، ارز و طلا وضعیت را می بینید و افزون بر آن تحریم های کمر شکن بین المللی هم هست . گرچه با همه این حرف ها و به اعتراف خودِ اصول گرایان دوران اصلاحات و دوره خاتمی از نظر اقتصادی نیز وضعیت کشور بسیار بهتر از امروز بود. بسیاری از مشکلات فعلی از بی تدبیری های مدیریت کلان کشور و رقابت های بی حاصل در داخل و همچنین دشمنان در خارج است . برای پزشکیان هم مثل بقیه موفقیت چندانی در حل مشکلات نمی بینم . نه اینکه نمی خواهد ، خیر ، ایشان فردی بسیار صادق و بی ریا و شیفته خدمت به مردم و کشور هستند . اما فکر نمی کنم کاری کارستان از دست او هم برآید .

البته شکی نیست که‌دولت پزشکیان تا همین جا هم از دولت مرحوم رئیسی منسجم تر و عالمانه تر برخورد کرده است ، اما گره حلِ مشکلات فراتر از پزشکیان است . برای حل مشکلات معیشتی مردم ، دولت و نظام باید در سیاست های خارجی تغییر موضع دهد . مذاکره اصلا چیز مهمی نیست ، باید سیاست مسالمت جویانه ، فراتر از بحث بود و نبود مذاکره ، مطرح باشد .

سیاست درست جمهوری اسلامی متاثر از مرحوم مدرس و مصدق بر مبنای سیاست موازنه منفی شکل گرفته بود . یعنی نه گفتن به سلطه شرق و نه گفتن به سلطه غرب . مساله سلطه مهم است و نه رابطه داشتن یا نداشتن . ضمن آنکه رابطه داشتن لزوما به معنی سازش و کوتاه آمدن یا تسلیم شدن به بیگانه نیست . غرب ستیزی ویروسی است که بصورت سنتی در زمان روس قدیم و بصورت ایدئولوژیک در دوره شوروی و اکنون باز هم تحت لوای روسیه جدید به ایرانیان و حکمرانان ایران همیشه القا شده است . باید پرسید مگر روس ها ذیل فرهنگ و تمدن غرب نیستند ؟ مگر از نظر ذاتی و ماهوی روس ها ضد ارزش های غربی هستند؟ مساله ضدیت با جهان غرب توسط روسیه قدیم و روسیه جدید مطلقا وجه نظری و ارزشی و ایدئولوژیک هیچگاه نداشته است . مساله مساله منافع روس ها است و متاسفانه به تاریخ روابط روسیه با ایران و ضدیت با منافع آنها با منافع ایران کم توجهی یا بی توجهی و یا توسط عده ای علاقمند افراطی به روس در شرایط کنونی دنبال می شود . عجیب آن است که پس از آنهمه تجربه تاریخی تلخ و زیان بار در روابط با روسیه ، امروز توافقات بلند مدت ایران و روسیه از دید مردم و صاحبنظران نباید مخفی نگه داشته شود .سرنوشت آینده کشور را نباید بصورتی پنهان توافق کرد .

طرح مسئله «وفاق ملی»از سوی آقای پزشکیان چقدر واقع بینانه بود و در این راستا آیا فکر می‌کنید ایشان در نهایت موفق خواهند بود تا پروژه “وفاق ملی” را توسعه داده و به نتیجه برسانند؟نقاط ضعف و قوت این آرمان را در چه فاکتورهایی می یابید؟

بنظرم پزشکیان خیلی ساده انگارانه و خوش بینانه به مساله وفاق می نگرد اما در واقعیت چنین نیست . میان توصیه به امری با توصیف آن تفاوت هست . با برگزاری تشریفاتی سمینار وفاق هم چیزی حل نمی شود . قبل از پزشکیان افرادی به مراتب قوی تر از لحاظِ فهم نظری و قدرت اجتماعی چنین امر ممدوحی را بیان کردند اما نتیجه چه شد ؟ هیچ . وقتی توصیه ای می کنیم باید آن توصیه منطبق با درکی درست از ماهیت ِ انسان، جامعه و امر سیاسی باشد تا قابل تحقق باشد . ذاتِ انسان و ماهیت جامعه و امر سیاست بر رقابت و نابرابری است ، پس باید راهی را برگزید و پیشنهاد داد که احتمال تحقق آن بیشتر باشد .

با دو دستگاه متفاوت و نه لزوما مخالف و متضاد نمی توان گفتگویی را پیش برد . بطور مثال اگر شما با نگاهی عقلانی – عقلایی مسایل را تحلیل کنید پاسخ هایی را دریافت می کنید و اگر با نگاهی باورمندانه بخواهید مسایل را پاسخ دهید ، پاسخ های متفاوتی می یابید . امروز در جامعه ایران دو نظام عقلانی – عقلایی با نظام باورمندانه روبرو هستیم و اینها اگر نگوییم ناممکن اما بسیار سخت حرف هم را می فهمندو برای حل مسائل راه حل های کاملا متفاوت و گاه معارض هم می دهند . پس این رویارویی قابل حل نیست . برخی فکر می کنند با گفتکو در ساحت سیاست مفاهمه و سپس وفاق صورت می پذیرد ، در حالیکه در فرض بالا اصولا مفاهمه ای صورت نمی گیرد تا پس از آن وفاق تحقق یابد . در مسائل نظری – آنهم با یک نظام فکری – گفتگو می تواند کاشف حقیقت گردد ، اما جنس گفتگو در سیاست ، اصولا با مباحث نظری متفاوت است . در سیاست ،گفتگو برای سازش است نه برای کشف حقیقت . مبنای گفتگو در سیاست حق و حقانیت نیست ، مبنا قدرت است . درست مثل اقتصاد که پول و سود و زیان منطق رفتار اقتصادی است در سیاست نیز قدرت حرف اول را می زند . به تعبیر قدیمی اش « الحق لمن غلب » . اگر قدرت داشتی حرفت را نه تنها گوش می دهند که در برابر آن کُرنش هم می کنند . از طرف دیگر متفاوت بودن در ذات خلقت انسان ها نهفته است و در عین حال ویژگی رقابت و تسلط در جامعه امری ذاتی است . پس برای حل وفاق در جامعه باید دست از این توصیه ها و کلی گویی ها برداشت . همیشه آدم ضعیف تر دنبال وفاق است و آدم قوی تر دنبال حاکمیت نظر خویش است . دولت پزشکیان در برابر رقیبانش ضعیف است ، پس وفاق را مرتب مطرح می کند تا شاید طرف مقابل کمی کوتاه بیاید . مرتب امتیاز می دهد ، مرتب از شعارهای حداقلی خویش عقب نشینی می کند و در نتیجه و حداقل بخشی از میدان را به اجبار به رقیب خویش می سپارد . رقیب هم کار خود را می کند و وقعی به پزشکیان نمی نهد .

با این توصیف شما و با توجه به اینکه جامعه امیدوار است که با شعار وفاق آرامش در صحنه سیاسی ایجاد شود سرانجام چه باید کرد ؟

همان کاری را باید کرد که همه دنیای توسعه یافته ،انجام می دهند . حاکمیت علم و عقل و قبول اصل تضاد در جامعه و پذیرش رقابت در امور اجتماعی . شما درگیری های سیاسی را در امریکا و اروپا ببینید . دموکراسی جهت گیری کلی جامعه و خواست مردم را نشان می دهد و پس از آن علم و عقل و مصالح و منافع جامعه است که حزب پیروز باید آن اجرا کند و اگر موفق نشد، احتمالا در دور بعد مردم به گروه رقیب رای خواهند داد . به جای توصیه کلی به وفاق ، باید راه های گردش قدرت و تمکین اقلیت را در برابر اکثریت بر اساس نظامی عقلانی – عقلایی را جا بیندازیم . در ایران امروز اقلیتی در عمل ، نقش اکثریت را بازی می کنند و حتا خاتمی را با آنهمه مقبولیت – که هنوز هم بیش و کم وجود دارد زمین گیر کردند . پزشکیان که جای خود را دارد .

بنظر شما گروهی که به عنوان روزنه گشا بعضا بیانیه و توصیه هایی می کنند راه به جایی نخواهد برد ؟

 هرکه بتواند روزنه ای بگشاید که بد نیست . اما این دوستان هم بر اساس برداشت های شکلی و تطابق های ناموجه تاریخی فکر می کنند مشکل ِ وفاق و توافق سازی در جامعه ایران را با توصیه می توانند حل کنند . با‌همه احترامی که برای این عزیزان قائلم اما فکر می کنم آنها هم ساده انگارانه به مساله نگاه می کنند . با اشاره ی ناقص و ناموجه به برخی از شخصیت های تاریخی و بدون تعریف جایگاه و روش و منش آنها ، می خواهند خود را در آن جایگاه قرار دهند . قرار گرفتن در هر نقشی ، بدون توجه به کارکرد آن نقش های به اشتباه افتادن خودشان و به اشتباه انداختن دیگران است . این دوستان چنان شیفته نظرات خود شده اند که فکر می کنند پزشکیان را اینها به ریاست جمهوری رساندند .

با این تحلیل پس آینده سیاسی جامعه ایران چه خواهد شد؟

آینده ایران دیر یا زود بر مدار توسعه قرار خواهد گرفت . نمی توان دور کشور دیوار کشید . جهان امروز جهان آگاهی و تعامل است . در عصر ارتباطات نمی توان مانع اطلاع مردم از پیشرفت های علمی و مادی جهان شد . به قول ناظم الاسلام کرمانی تاریخ بیداری ایرانیان از مشروطه آغاز شد و اکنون روز به روز بیشتر و بیشتر شده و خواهد شد . ایران ملک مُشاع تک تک ایرانیان است ، و روزی همه ناچارا بر آن‌گردن می نهند . آن روز خیلی دیر نیست . باید امید داشت . جامعه ایران جامعه ای زنده و پر نشاط است و رو به آینده دارد .

 به بحث استان و خوزستان برگردیم . علی رغم اینکه چندین سال است بحث جابجایی پایتخت مطرح شده است مع ذالک دکتر پزشکیان به جد چنین شعاری را هم مطرح نموده و در این رابطه جنوب کشور را به عنوان پایتخت مورد توجه قرار داده است. از این جهت فکر می‌کنید زمینه‌های عملیاتی نمودن چنین پروژه‌ای آیا می‌تواند وجود داشته باشد ؟در این رابطه موانع و زمینه‌های تحقق جابجایی پایتخت را چگونه ارزیابی می‌نمایید؟

این‌بحث توسط سخنگوی دولت بصورت ناپخته ای مطرح شد و‌توسط معاون اول به‌ نحوی رد شد . اما مساله مهم که‌پزشکیان هم به درستی به‌آن توجه دارد تقویت توسعه در استان هایی است که در جنوب و کنار دریا قرار دارند‌. پروژه «مکران» سال هاست در مرکز توجه بوده است و بسیار هم جهت گیری درستی است ، اما متاسفانه در حین و پس از جنگ ، بر اساس فهم ِ اشتباه یا با فرصت طلبی محوریت توسعه از جنوب به مرکزیت ایران منتقل شد . صنایع آب بَر مثل فولاد به مناطق کم آب منتقل شدند و ده ها مشکل زیست محیطی و توسعه ای بوجود آوردند که شرح مفصل آن را مردم جنوب به‌خوبی می دانند . باید سیاست گذشته یعنی توسعه خوزستان و جنوب برای ایران و نه تنها خوزستان در دستور کار دولت و نظام قرار گیرد . و همه جنوبی ها باید پی گیر این‌مطالبه برحق باشند .

ارزیابی دکتر کیانوش راد از وضعیت عمومی استان خوزستان چگونه است؟ اگر بخواهید مقایسه‌ای با سال‌های گذشته به ویژه در مقطعی که حضرتعالی به عنوان نماینده شهر اهواز در مجلس حضور داشته‌اید،به چه نتایجی می رسید؟

حال استان به نظر من خوب نیست . همه هم می دانند . نیازی به استدلال هم نیست . همه ما هم قاصر یا مقصریم . هرکدام ما به‌ سهم خودمان . ما خوزستانی ها در پی گیری مطالبات مان ضعیف هستیم . در مرکز کشور قدرت چندانی نداریم . رفتارمان بیشتر احساسی است . متاسفانه طرح افراطی بومی گزینی در مسئولیت ها ، استان را از ورود نیروهای کارآمد و توانمند محروم می کند . ایران برای همه ایرانیان شعار ما بوده است . چه عیبی دارد چندین خوزستانی استاندار و چندین نفر مدیران کل سایر استان ها بوده اند . باید ارتباط فرهنگی خوزستانی ها با سایر استان ها افزایش یابد ، باید فضا را برای همه فراهم کرد . وقتی یک غیر خوزستانی در خوزستان مسئولیت می پذیرد نباید احساس کند فعالان سیاسی و اجتماعی به شکل غریبه آنها را می بینند . باید فعالان سیاسی و فرهنگی فضای همدلی را در استان حاکم کنند . وضع استان خوب نیست . مسئولان استانی نباید فکر بده بستان با افراد و گروه ها باشند. توجه دولت و نظام به انتخاب یک استاندار عرب گام بزرگی در توجه به نگاه مردم استان و جلب اعتماد بیشتر مردم بود .

آیا از استاندار فعلی راضی هستید ؟

اکنون خیلی خیلی زود است در مورد کارنامه استاندار قضاوت کرد . برایشان آرزوی موفقیت دارم ، اما بنظر می آید استارت پی گیری مسائل و مشکلاتِ اصلی استان هنوز زده نشده است . هنوز استاندار درگیر مساله پیش و پا افتاده انتخاب هاست . دست دست کردن ، بر مشکلات ِ استان خواهد افزود و اگر انتصاب ها بنا به هر ملاحظه ای غیر تخصصی ، از جمله ملاحظات قومی و یا حتی سیاسی و جناحی ، ضعیف تر از قبلی ها باشد ، آنگاه موضوع متفاوت خواهد شد . این نگرانی البته بصورتی مطرح است . حتی اگر قرار است از نیروهای اصول گرا استفاده شود ، که آنهم مانعی ندارد ، اما باید از نیروهای توانمند و متخصص و همراه دولت استفاده شود . بهر روی دوره این استاندار هم مثل بقیه روزی تمام می شود و تنها عملکرد ها در یاد مردم می ماند . امیدوارم استاندار کارنامه موفقی از خود به یادگار بگذارد .

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید