در تهران هم پنیر و تخم مرغ را نسیه و قسطی می خرند

رسانه ها از پدیده خرید نسیه مردم می نویسد که تلویزیون چندی پیش فروش قسطی نان در سیستان بلوچستان را تکذیب کرده بود!

در تهران هم پنیر و تخم مرغ را نسیه و قسطی می خرند

تفاوت‌ها زیاد است، هم در ابعاد مغازه‌ها و هم در رنگ کالاهایی که در قفسه‌ها چیده شده است. حتی بوی مغازه‌ها هم با هم متفاوت است. البته تفاوت در اعداد و تعداد صفرهایی که در ماشین‌حساب مغازه‌ها هم جمع و تفریق می‌شود، مشهود است. اگر در مغازه‌های بالای شهر، برای هر نوع سلیقه و ذوقی، کالایی وجود دارد، در پایین شهر حتی‌الامکان، کالاهای ضروری در قفسه‌ها به فروش می‌رسند. در بالای شهر، برندهای متنوع ایرانی و خارجی در قفسه‌ها نشسته‌اند اما در پایین شهر برندهایی دیده می‌شود که نامشان برای همه آشنا نیست.‌‌ بازاریابی و فروش کالا در پایین و بالای شهر متفاوت است. انگار وارد دنیای دیگری شده باشید، در کمتر از یک ساعت با پیمودن خیابان ولیعصر، ‌ طولانی‌ترین خیابان خاورمیانه‌ می‌توان شاهد فروشگاه‌هایی بود که به‌نظر می‌رسد از سیاره‌های مختلفی هستند. در برخی از مغازه‌دارها پنیر و تخم‌مرغ را قسطی می‌خرند و در تعدادی دیگر هزینه آب معدنی‌های 60 هزار تومانی و کنسرو‌های خاویار پیش‌پیش پرداخت می‌شود.

یک تیر بتونی چراغ‌برق ایستاده است جلوی کوچه بن‌بست باریک. جوی آب باریک، کوچه را به دو نیمه تقسیم کرده است. پشت تیر بتنی، چارچوب زردرنگ مغازه‌ای خود را پنهان کرده است. از تیر بتونی که رد می‌شویم، چارچوب در، ایستاده و سرحال خود را نشان می‌دهد. یک قفسه پر از چیپس و پفک بیرون مغازه نشسته است. بوی نا می‌آید زمانی که به درون مغازه می‌رویم. یک باریکه کوچک، تنها راه عبور در این مغازه است. درست کنار در، یک یخچال نو قرار داده‌اند، داخل یخچال، شیر، آب معدنی، نوشابه، سوسیس و کالباس 70 درصد و دلستر میوه‌ای گذاشته‌اند.
کنار یخچال، قفسه بزرگی خود را تکیه داده است به دیوار. این قفسه پر از بیسکوییت، کیک، ماکارونی و شکلات است. پشت دخل، یک ردیف دیگر قفسه است، پر از شامپو، صابون و پودر لباسشویی و مایع دستشویی. روی پیشخوان، آب‌نبات، لواشک و آلوچه دست‌ساز گذشته‌اند. مرد مسنی ایستاده است پشت دخل. موهای مرد تنک است، وقتی از فروش بیشتر کالاهایش می‌پرسیم دستی به موهایش می‌کشد و می‌گوید: «چیپس و پفک، دلستر، نوشابه و ماکارونی را بیشتر از همه می‌فروشیم.» او می‌گوید در این محله جنوب شهر‌، بسیاری از خانواده‌ها از او نسیه خرید می‌کنند. بعد دفتر آبی رنگ بزرگش را از پشت دخل بیرون می‌آورد و نشان می‌دهد. جلوی بعضی از اسم‌ها، حتی کسانی پیدا می‌شوند که 5000 تومان به مغازه‌دار بدهکارند. یک زن میانسال می‌آید درون مغازه، زن از لای چادر رنگ و رو رفته‌اش، نگاهی می‌اندازد به طبقه‌ها و بعد می‌پرسد: «پنیر دارین؟» و مرد یک پنیر می‌گذارد روی پیشخوان. زن اول نگاه می‌کند و بعد، دست می‌برد تا پنیر را بر‌دارد، بعد اما دست می‌کشد و می‌پرسد: «چند است؟» و مرد قیمت می‌دهد، زن صورت خود را می‌پوشاند با چادر و از مرد می‌خواهد تا هزینه را به حسابش بنویسد. مرد سر تکان می‌دهد و زن این بار، به راحتی بسته پنیر را برمی‌دارد و از مغازه خارج می‌شود. بیرون مغازه، یک گربه، سرش را کرده توی جوی آب و با بسته خالی چیپس بازی می‌کند.

بهشت برند ایرانی و خارجی
شش یخچال دو در، ایستاده‌اند کنار هم. سه تا از یخچال‌ها پر از سوسیس و کالباس بسته‌بندی شده است؛ همه برندها در این یخچال نماینده‌ای دارند، سوسیس و کالباس 90‌درصد گوشت قرمز و گوشت مرغ. در یخچال دیگری پر از غذاهای آماده، شنیسل، خورش‌های آماده، انواع کلاپ، ساندویچ و سالادهاست؛ سالاد یونانی، سالاد الویه، فصل و سزار است. دو یخچال دیگر پر از آب میوه و نوشیدنی رنگارنگ است. یخچال دم در ورودی را پر از بطری‌های شیر و ماست کرده‌اند. اینجا سوپرمارکت یکی از محله‌های بالای شهر است. قفسه‌ها پر از انواع شکلات ، بیسکویت ، نوشابه و بطری‌های آب، غلات صبحانه، آب لیمو، چیپس و پفک، دستمال، ماکارونی و کالاهای دیگر. تنوع آن قدر زیاد است که آدم سرگیجه می‌گیرد. مغاز‌دار ‌اما می‌گوید که تفاوت‌ها را مشتری‌هایش می‌فهمند و بسته به نیازشان برند خارجی یا حتی داخلی می‌خرند. او می‌گوید که یخچال و قفسه‌هایش را بسته به نیاز و درخواست مشتری‌هایش می‌چیند. این که مشتری سوسیس خارجی می‌خواهد یا این که نه، رهگذری که از مغازه او خرید می‌کند، دوست دارد، آب میوه‌ای را که بومی آفریقاست بنوشد، برای او مهم است و تمام قفسه‌ها و یخچال‌هایش را هم بسته به نیاز و درخواست آنها پر می‌کند، با برندهای خارجی و ایرانی. پسر جوان می‌گوید برای رسیدن به کالای نایاب، دست به دامن برخی از شرکت‌های بازرگانی می‌شود. کسانی که کالای خارجی را به‌هر شکلی وارد کشور می‌کنند و بعد به دست سوپرمارکت می‌رسانند تا مشتری که در پنت‌هاوسش، در حالی که تهران زیر پایش است، از عطر قهوه‌ای که از مزارع برزیل به پایتخت رسیده، لذت ببرد.

اینجا همه‌چیز پیدا می‌شود
اسمش سوپرمارکت است اما پا که می‌گذاریم درونش، شکل دیگری از یک فروشگاه کوچک شده را می‌توانیم در اینجا ببینیم، از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را. بیرون مغازه درست کنار در ورودی، یک قفسه بزرگ با پر از سبزی و میوه تازه بسته‌بندی شده گذاشته‌اند؛ در کنار در ورودی دیگر، یک جعبه از چند روزنامه هم دیده می‌شود. وارد مغازه که می‌شویم، گلدان‌هایی که به پیشخوان چسبیده‌اند به استقبال می‌آیند. گلدان‌های کوچک و تازه کاکتوس، زل زده‌اند به قاب فلزی در ورودی تا هر‌کسی که وارد مغازه می‌شود و نگاهش می‌افتد به آنها، لبخند بزند. بالای سر گلدان‌ها، عروسک‌های کوچک و رنگین آویزانند؛ شیر، گربه‌ و خروس‌های کارتونی، از یک حلقه باریک آویزانند و جاکلیدی درست کرده‌اند. رو‌به‌روی در ورودی، سالن بزرگ مغازه وجود دارد. یک ردیف بلند قفسه پر از قابلمه، لیوان شیشه‌ای، پارچ، قاشق و چنگال، فلاکس، چوب رخت‌آویز و سشوار به دیوار تکیه داده است.
از میز پیشخوان، بسته‌های هندزفری، شارژر و حتی قاب گوشی هم آویزان است. عروسک‌های بتمن، مرد عنکبوتی و هالک از پشت شیشه پیشخوان، نگاه‌شان را انداخته‌اند روی مشتری‌هایی که می‌خواهند حساب کنند تا شاید دل مشتری به رحم بیاید و آنها را از پشت زندان شیشه‌ای نجات دهد. هر مشتری که وارد مغازه می‌شود، بلند سلام می‌دهد و صاحب مغازه را به نام صدا می‌زند. پسر جوان اسمش علی است و با خوشرویی، جواب سلام همه مشتری‌هایش را می‌دهد.
وقتی از علی، درباره دلیل تنوع بیش از اندازه در مغازه‌اش می‌پرسیم، می‌گوید مشتری‌هایش به او سفارش می‌دهند. در واقع این تقاضا از طرف مشتری است که باعث شده او در مغازه‌اش از شیر مرغ تا جان آدمیزاد داشته باشد. او می‌گوید: «دوست دارم وقتی مشتری به مغازه من می‌آید، همه کالاهایی را که نیاز دارد در اینجا ببیند و از من خرید کند و دیگر لازم نباشد برای تهیه آنچه نیاز دارد به مغازه دیگری برود.» به نظر او این کار در زمان مشتری‌اش صرفه‌جویی می‌کند و البته باعث می‌شود مشتری دفعه بعد هم به مغازه او سر بزند.

برند آشنا، درخواست کالا
مریم موسوی، کارشناس بازرگانی یکی از شرکت‌های خصوصی است که کالاهای خارجی را به کشور وارد می‌کنند. مریم، کارشناس بازاریابی قهوه است. او می‌گوید، بسیاری از قهوه‌هایی که از شرکت‌های آمریکای‌لاتین وارد می‌شود، تنها در فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌های بالاشهر پیدا می‌شود. البته به نظر این کارشناس بازاریابی، این موضوع زیاد هم عجیب نیست. او از سفرهایی که ممکن است یک بالانشین به کشورهای دیگر داشته باشد می‌گوید، از این‌که در آن کشورها با این برندها آشنا شده باشد و حالا به دنبال آن در محل زندگی‌اش در ایران می‌گردد. مریم و همکارانش هم اینجا هستند تا کالای مورد نیاز آنها را به دست‌شان برسانند. او می‌گوید بخش زیادی از درخواست‌هایشان از طرف صاحبان سوپرمارکت‌هاست. این که آنها با شرکت تماس می‌گیرند و درخواست کالا می‌کنند. اما این بدان معنا نیست که موسوی و کارشناس‌های دیگر هم به دنبال بازاریابی نیستند. آنها هم کار خود را به‌صورت میدانی و یا تلفنی انجام می‌دهند و برند خارجی‌شان را به سوپرمارکت‌ها معرفی می‌کنند. او اما می‌گوید، برای بالاشهرنشین‌ها برند خارجی‌ای بیشتر به فروش می‌رسد که قبلا از آن استفاده کرده باشند. سوال اما این است، در روزهایی که بسیاری از بیماران در انتظار داروی خارجی‌ هستند که به‌خاطر تحریم‌ها اجازه وارد شدن ندارد، کالاهای لوکس، قهوه و شکلات‌های خارجی این شرکت چطور وارد مغازه‌ها می‌شود؟ مریم می‌گوید، همیشه روش‌هایی وجود دارد تا به کالایشان برسند. او توضیح می‌دهد از زیر سنگ هم کالایشان را پیدا می‌کنند و به دست مشتری‌ها می‌رسانند. مهم نیست قیمت تمام‌شده کالای لوکس چقدر باشد. مشتری واقعی، قدر آن را می‌داند و همیشه به قیمت آن را از شرکت می‌خرد.

آب معدنی ویژه
درون جعبه کوچک روی پیشخوان مغازی‌ای که در پایین‌شهر قرار دارد، چند باکس بیسکوییت ویفر و شکلات گذاشته‌اند. شکلات ویفری این مغازه از هزار تا 2500 تومان قیمت دارد. بیسکوییت ویفری آن هم 2000 تومان قیمت دارد، بیسکوییتی با طعم‌های متنوع میوه‌ای، پرتقال، موز و توت‌فرنگی. در مغازه‌هایی که در محلات بالای شهر وجود دارد اما قیمت‌ها متنوع است.
برندهای شکلات‌های خارجی و ایرانی، هر دو در این مغازه‌ها وجود دارد. شکلات‌های ویفری ایرانی از 2500 تومان قیمت دارد و برخی از برندهای آن قیمت‌شان حتی 5000 تومان هم است. پایین‌ترین شکلات خارجی اما 12 هزار تومان است. برخی از شکلات‌ها حتی 41 هزار تومان هم قیمت دارد.
بیسکوییت‌های خارجی و ایرانی در سوپرمارکت‌های بالای شهر خیلی زیادند؛ تقریبا از هر نوع برند و نوعی بیسکوییت می‌توان پیدا کرد. در مغازه‌های پایین‌شهر، بیسکوییت‌های رژیمی ایرانی، با جو دوسر، حدود 8000 تومان است و بیسکوییت خارجی رژیمی در مغازه‌های بالای شهر حدود 75 هزار تومان است. تفاوت قیمت‌ها در بطری‌های آب هم وجود دارد. اگر یک بطری آب یک و نیم لیتری ایرانی در مغازه پایین‌شهر و بالای شهر‌ 1500 تومان به فروش برسد، برند خارجی آب معدنی اما در مغازه بالای شهر حدود 63 هزار تومان قیمت دارد. آب‌معدنی‌هایی که به گفته مغازه‌داری در شمال پایتخت برخی روزها پیش‌فروش می‌شود.کنسرو خاویار در سوپرمارکت‌های پایین‌شهر پیدا نمی‌شود اما در مغازه‌های بالای شهر، می‌توان کنسرو 50 گرمی را با قیمت حدود 750 هزار تومان خرید. قیمت سوسیس و کالباس در مغازه‌های پایین‌شهر، بسته به درصد گوشت و مرغی که در آنهاست، از حدود 16 هزار تومان شروع می‌شود و به 40 هزار تومان هم می‌رسد. سوسیس و کالباس خارجی 300 گرمی اما در سوپرمارکت بالای شهری از حدود 120 تومان تا حدود 260 هزار تومان قیمت دارد.

منبع: جام جم

70

کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 6
  • ناشناس
    0

    تمام این گزارش سیاه نمایی است دیگر درایران فقیری وجود ندارد اگر هم چند نفر پیدا شود بایک بسته غذایی مؤمنانه مسئله حل است ایران آبرو دارد این کشورهای بیگانه هستند که صف غذا تشکیل میدهند در ایران همه پولدار سفره ها رنگین لباسها نو خانه ها بزرگ اتومبیل های لوکس این چیزهایی که میبینید اطمینان نکنید به چیزهایی که مسئولان محترم میگویند توجه کنید اگر دلتان گرفت حالا یه دادی هم بر سر امریکا بزنید

  • ا...د
    0

    مقامات چطور انتظاردارند مردم همراه انها باشند این عین بی عدالتی است ای کاش امام راحل زنده میشد و این بی عدالتی هارا میدید وتمامی این خائنین به اسلام و تشیع و شهدا و مردم رنجدیده را به درک میفرستاد که بعداز 42 سال بعضی ها از پرخوری دارن میترکند و اکثریتی نان شب را ندارند که بخورند خدا لعنتتان کند.

  • حاج ایزد
    0

    این چیز عجیبی نیست میشه ارزه و تقاضا، شما بجای اینکه بخوای بالاشهر رو شبیه پایین شهر کنی سعی کن پایین شهرو شبیه بالاشهر کنی ،چرا با ایمان بودن رو مساوی با بدبخت بودن میدونین؟ اتفاقا خیلی عیب هست که ابمیوه خارجی در مغازه های پایین شهر یافت نمیشود،شما باید انقدر مردم رو قوی کنید که آزاد انتخاب کنند ،حالا چرا بچه های مسئولین ابمیوه خارجی میخورن مگه مسئولین با ایمان نیستن؟ زکی

  • علی کریمی
    0

    اگر عدالت اجتماعی بود و تبعیض نبود؛هیچ جا فقر نبود. بعضی به اندازه حقوق یک کارگر ؛پول تو جیبی به بچه هاشون میدن.

  • فرزند ایران
    0

    عاقبت شاخ و شانه کشیدن طولانی

  • مرتضی
    0

    سلام. ای چیزای که نوشتید خیلی بیخود. همه چش دارن میبینن و خودشون می‌فهمن. خوب حالا اومدی انتقاد کنی.! چی؟ خبر بدی! منظورت چیه! اصلا خود شما خبر فوری. روی تبلیغاتی که گذاشتی کلیک کردی که مثلا بفهمی بلوز یا کاپشن یا کت یا هر چی که تو صحفه شما تبلیغ میشه چقدر قیمت داره؟!! خدایی! من قیمت یکی اجناس ودیدم بلوز بود. نمیدونم کت بود خلاصه صفراشو نمیتونستم بشمارم ازبس زیاد بود گفتم شاید ریال باشع؟ تومن! یه بلوز 999000تومن خودم که بیکارم ولی همسرم ماهی یک میلیون وچهارصد غیراز بیمه دارع یعنی حقوق یک ماه باید بدی یع بلوز بخری! شلوار 666000هزار تومن نمیگم این قیمتا نی. هس. ولی برای از مابهترون ع. شلوار بیست میلیونی هم هست ولی نع برای اکثریت مردم! وقتی مطلبی درباب اکثریت مردم می‌نویسید سعی کنید اول خودتون بهش عمل کنید. هر وقت توتبلیغات شما جنس خوب ارزون پیدا شد بعد بیا از دوقطبی بودن جامعه حرف بزن