رفیق بازی که گانگستر شد! / شهاب را در دختربازی همراهی می کردم!
اگرچه در یک خانواده فرهنگی و تحصیل کرده بزرگ شدم اما در نهایت به دلیل رفیق بازی و همراهی با دوستانی که مدام در پی دختر بازی بودند، روزگارم تیره و زندگی و آینده ام به تباهی کشیده شد .
«میلاد» جوان 23 ساله ای که در پرونده گانگسترهای هالیوودی با تلاش کارآگاهان آگاهی خراسان رضوی و دستورات ویژه قاضی Judge احمدی نژاد (قاضی ویژه قتل Murder عمد مشهد) دستگیر شده است، در حالی که از گذشته خود ابراز ندامت می کرد، به تشریح ماجرای زندگی اش پرداخت و گفت: در دوران راهنمایی ترک تحصیل کردم و دیگر دنبال درس و مدرسه نرفتم. پدرم فرهنگی بود و مادرم نیز تحصیلات عالیه داشت اما پدرم نگذاشت مادرم در رشته ای که تحصیل کرده بود مشغول کار شود به همین دلیل مادرم خانه دار شد و به تربیت سه فرزندش پرداخت، من هم چند سال بعد از ترک تحصیل خدمت سربازی ام را انجام دادم و به قوچان بازگشتم.
مدتی بعد به پیشنهاد برادر بزرگ ترم به شمال کشور رفتم تا نزد او کار کنم. برادرم فروشگاه مواد غذایی داشت ولی من بیشتر از پنج ماه نزد او دوام نیاوردم و دوباره به زادگاهم بازگشتم . پدر و مادرم دوران سالمندی را می گذراندند و من هم که کار و باری نداشتم بیشتر اوقاتم را با دوستانم می گذراندم تا این که با جوانی به نام حسین دوست شدم. او باشگاه بدنسازی داشت و در همین رفت و آمدها رفاقت ما به طور صمیمی شکل گرفت.
آن زمان شهاب (یکی از متهمان پرونده) را نمی شناختم اما بعدها با او نیز رفاقت کردم چرا که او برادر حسین بود. در میان همین رفیق بازی ها گم شده بودم و دوستانم را در ماجراهای دختربازی هایشان همراهی می کردم. با آن که مادرم با دختر یکی از بستگانمان صحبت کرده و قرار بود آخر تابستان با یکدیگر ازدواج کنیم اما من دست از رفیق بازی برنداشتم که در نهایت نیز همین رفیق بازی ها و خلافکاری های کودکانه زندگی ام را تباه کرد. ماجرا از آن جا آغاز شد که روزی دوستم حسین به من گفت قصد رفتن به مشهد را دارد اما فردا باز می گردد. او عازم مشهد شد ولی دیگر بازنگشت. آن زمان بود که فهمیدم حسین با شلیک گلوله در منطقه قاسم آباد مشهد به قتل رسیده است. حدود شش ماه بعد از این ماجرا شهاب (برادر حسین) نزد من آمد و از من خواست برای پیگیری پرونده قتل همراه او به مشهد بیایم. من هم پراید هاچ بک مدل 80 داشتم. وقتی به مشهد آمدیم نزد یکی دیگر از دوستانمان به نام «ح» رفتیم. او اتاقی را در یک هتل آپارتمان Apartment اجاره کرده بود تا راحت تر به کارهای خلاف مانند دختربازی بپردازیم. آن روز شهاب از من خواست تا از یک بنگاه پراید 111 را تحویل بگیرم، این گونه بود که ناخواسته وارد نقشه جنایت Crime مسلحانه شدم و در حالی که «مهدی» (متهم اصلی پرونده) در صندلی عقب نشسته بود من هم رانندگی پراید را به عهده گرفتم و به سمت میدان تلویزیون مشهد حرکت کردیم. در آن جا «مهدی» در حالی که مرا با اسلحه تهدید می کرد به سوی دو سرنشین یک خودروی دیگر شلیک کرد چرا که شهاب گفته بود آن ها عاملان قتل برادرش هستند و ...
منبع:رکنا
1261