چرا آمریکا به دنبال فرسایشی شدن مذاکرات است؟
ارزیابی عملکرد غربیها در این دور از مذاکرات نشان میدهد بر خلاف رویکرد جدی و عملگرایانه ایران، رویکرد آنها نه تمرکز بر متن مذاکره و ارائه راهکارهای مشخص بلکه بازی مقصریابی و وقتکشی بوده است.
دور مقدماتی از فرآیند جدید مذاکرات وین میان نمایندگان ایران و 1+4 دیروز جمعه در حالی پایان یافت که طرفهای اروپایی در مواجهه با پیشنهادات رسمی و عملیاتی هیئت ایرانی ترجیح دادند برای مشورت و تصمیمگیری درباره چگونگی ادامه روند مذاکرات به پایتختهای خود بازگردند.
ارزیابی عملکرد غربیها در این دور از مذاکرات نشان میدهد بر خلاف رویکرد جدی و عملگرایانه ایران، از مهمترین محورهایی که آنها در این پنج روز پیش گرفته بودند، نه تمرکز بر متن مذاکره و ارائه راهکارهای مشخص بلکه بازی مقصریابی و وقتکشی بوده است.
این در حالی است که یکی از اتهامهایی که غربیها پیش و پس از آغاز مذاکرات به ایران وارد کرده و میکنند این است که تهران به انحاء مختلف به دنبال وقتکشی و طولانی کردن روند مذاکرات است.
بر همین اساس؛ بلافاصله پس از اعلام پایان دور جدید مذاکرات، عملیات رسانهای غربیها با همین رویکرد شدت گرفت.
موضوع قابل توجهی که باید مورد بررسی قرار بگیرد اما این است که چه طرفی و به چه دلیلی از طولانی شدن مذاکرات سود میبرد؟
ایران به دلیل دستیابی به توافق برای رفع تحریمها که اقتصاد کشور را متاثر ساخته وارد مذاکرات شده و صرف نظر از اقدامات موثری که طی چند ماه گدشته برای کاهش اقتصاد کشور به سیاست خارجی و مذاکرات انجام شده به صورت طبیعی علاقهمند است که زودتر به هدف مذاکرات خود یعنی توافق برای رفع تحریمها برسد.
ایران از ابتدا اعلام کرده که حاضر است در قبال رفع تحریمها (تعهد طرفهای غربی در برجام) به تعهداتش در برجام برگردد و در گدشته نیز اثبات کرده که با تعهد کامل این کار را انجام خواهد داد. با این استدلال دلیلی وجود ندارد که ایران بخواهد مذاکرات را طولانی و فرسایشی کند.
اما در طرف مقابل، آمریکا که قبلا بیتعهدی خود و عدم وجود انسجام در ساختار حاکمیتیاش با خروج غیرقانونی از برجام به اثبات رسیده، اکنون نیز حاضر نیست به تعهداتش ذیل برجام و قطعنامه 2231 بازگردد و نه تنها از اجرای گزینشی تعهدات خود در برجام سخن میگوید بلکه حاضر به ارائه هیچگونه تضمینی برای عدم تکرار شرایط گذشته و نقض مجدد توافق نیز نیست.
در چنین شرایطی و برای افزایش فشار به ایران و وادار کردن جمهوری اسلامی به تسلیم در برابر زیادهخواهیهای غرب، آمریکا و سه کشور اروپائی که صرفا کارگزار واشنگتن هستند و نقش مستقلی در مذاکرات ندارند از چندین اهرم برای پیشبرد اهداف خود در مذاکرات و تداوم فشار به ایران استفاده میکنند.
محورهایی چون تاثیرگذاری بر فضای اقتصادی داخل ایران و انجام اقدامات پیدا و پنهان برای بالا بردن نرخ ارزهای خارجی، تحریک گروههای صنفی به برگزاری تجمعات اعتراضی و بالا بردن مطالبات آنان، تهدیدات مکرر نظامی به صورت مستقیم و غیر مستقیم و فعال کردن خیمهشببازیهای رژیم صهیونیستی و انتشار پر سر و صدای گزارشهای عادی آژانس برای تهدیدزا معرفی کردن فعالیتهای قانونی و صلحآمیز هستهای ایران، اصلیترین اهرمهایی است که جبهه غربی مذاکرات تلاش میکند از آنها برای تغییر معادله در آوردگاه وین به نفع خود بهرهبرداری کند.
آمریکا و اروپا به دلیل آنکه به خوبی میدانند که حرف و پیشنهاد حقوقی و منطبق بر توافقات برجام برای ارائه در میز مذاکرات ندارند، تنها با هیاهوهای رسانهای و لفاظیهای تبلیغاتی به دنبال طولانی کردن مذاکرات برای بهرهگیری از اهرمهای غیر مذاکراتی در مسیر تسلیمسازی ایران هستند و همزمان ایران را به تلاش برای اتلاف وقت و فرسایشی کردن مذاکرات متهم میکنند.
معادله مورد گفتگو در وین اگر با عینک انصاف دیده و با خطکش برجام اندازهگیری شود بسیار ساده و سریعا قابل حل است.
پیچیدگی در مذاکرات از زمانی آغاز شد که طرف غربی قصد کرد که با اخذ امتیازات فرابرجامی حتی حقوق برجامی ایران را نیز استیفاء نکند.
بازگشت قطار مذاکرات به ریل اصلی تنها به اراده غرب بستگی دارد چرا که ایران اراده خود را با ارائه پیشنهادات دقیق، قانونی و مبتنی بر توافقات انجام شده در برجام روی میز قرار داده و مسیر دستیابی به توافقی خوب، سریع و پایدار را برای گام برداشتن همه طرفهای مذاکرات در آن هموار کرده است.
ایران برای کاهش وقت کشی غربیها به سوی غنی سازی بالاتر حرکت کند تا انها دست از وقت کشی بردارند